امام سجّاد سلام الله علیه
رَحِمَ اللَّهُ العَبّاسَ آثَرَ و أبلى وفَدى أخاهُ بِنَفسِهِ؛
رحمت خدا بر عبّاس! ایثار کرد و کوشید و جان فداى برادرش کرد
دانشنامه قرآن و حدیث: ج 4, ص 286, ح 52
سرجون
سرجون بن منصور از مسیحیان رومی شام که غلام معاویه و به عنوان مشاور او در امور حکومت بود. در دوره یزیدبن معاویه به همین منصب در دربار او بود و با یزید همدم و مانوس بود. زمانی که کوفیان با "مسلم بن عقیل" فرستاده امام حسین علیه السلام بیعت کردند و نفرات آنها به هجده هزار رسید، یزید شدیدا نگران شد و با "سرجون" مشورت کرد و با رای و نظر او بود که برای سرکوبی نهضت کوفیان "عبیدالله بن زیاد" را به استانداری کوفه منصوب کرد. سرجون (به راست یا دروغ) عهدنامه ای را از معاویه به یزید نشان داد و گفت: چون معاویه می مرد، این نامه را نوشت که اگر در کوفه شورش صورت گرفت عبیدالله بن زیاد مامور کوفه شود. "سرجون رومی" بعدها، مشاور "مروان بن حکم" بود و بعنوان دفتردار و کاتب در دربار خلفا در دوره مروان بن حکم و عبدالملک مروان خدمت می کرد و چون برخی کوتاهی ها و سهل انگاری ها را در کارش دیدند با لطایف الحیل و مثل تغییر لزوم دیوان محاسبات از زبان رومی به عربی او را از کار برکنار کردند.
منابع:
1- نفس المهوم
2- تاریخ خلفا (رسول جعفریان)
3- فرهنگ عاشورا
خولی بن یزید اصبحی
خولی یا خولی: از دژخیمان شهر کوفه که سر حضرت حسین بن علی علیه السلام (امام سوم شیعیان) را از کربلا به کوفه برد و در خانه اش پنهان کرد. همچنین از قاتلان عثمان بن علی فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام نیز بود.
پدرش: یزید اصبحی نام داشت.
سال 60 هـ ق، زمانی که عبیدالله بن زیاد، برای جنگ با حسین بن علی علیه السلام، سپاهی از کوفه به کربلا فرستاد، خولی با این سپاه همراه شد و در کربلا در روز دهم محرم (عاشورا) در سال 61 هـ ق، در جنگ با سپاه حسینی، شقاوتهایی از خود نشان داد. حساس ترین زمان شقاوت او، آنگاه که امام علیه السلام از اسب به زمین افتاد و به شهادت رسید و دشمنانش، سر مطهر او را از بدنش جدا کردند. خولی از طرف «عمربن سعد» مأمورین یافت تا آن سر را به همراهی حمیدبن مسلم ازدی، برای ابن زیاد، والی کوفه به آنجا ببرد.
اگرچه نقل دیگری است که: او خود، سر آن حضرت را از بدنش جدا نمود، به اینصورت که، در آخرین لحظات حیات حسین بن علی علیه السلام، که دشمنانش او را تیرباران می کردند، «سنان بن انس نخعی» بر او حمله کرد و نیزه ای برآورد که خولی با عجله آمد و از اسبش پیاده شد تا سر آن حضرت را جدا کند، اما بر خود لرزید که «شمربن ذی الجوشن» به او نهیب زد و گفت: خداوند بازویت را سست کند! چرا اینگونه می لرزی؟ و این مرد خبیث سر آن امام عزیز را از تن جدا نمود.
و نتیجه اینکه: سر منور حسین بن علی علیه السلام را، خولی به کوفه برد. اما شب شد و دیر به (دارالاماره) قصر عبیدالله بن زیاد، رسید و درب آنجا بسته بود. لذا به خانه اش رفت و سر را در زیر طشتی، و به نقلی در «تنور» پنهان کرد.
خولی دو زن داشت، یکی از قبیله حضرمیان، و یکی از قبیله بنی اسد.
نام انها، نوار و عیوف در تاریخ آمده و پدر یکی از آنها، مالک بن عقرب است. وقتی خولی نزد همسرش به اتاق رفت، همسرش پرسید، با خود چه آورده ای؟ خولی گفت: چیزی آورده ام که برای همیشه ثروتمند و بی نیاز خواهیم بود.
سر حسین بن علی علیه السلام را به خانه آورده ام!
همسر او گفت: وای بر تو! مردم سیم و زر به خانه می برند و تو، سر فرزند رسول خدا آورده ای! به خدا سوگند که هرگز در کنار تو نخواهم ماند.
این را گفت و بلند شد و بیرون آمد و ناگهان نظرش بر نوری عظیم افتاد و دید که: نوری به آسمان می رود و این نور از آن سر منور ساطع است و ملائکه به صورت مرغان سپید، در اطراف آن هستند.
در بعضی اقوال تاریخی است که او شبانه، همسرش را ترک کرد و از آن خانه بیرون رفت.
خولی سر را برای ابن زیاد برد تا جایزه بگیرد.
او بعد از واقعه عاشورا همچنان زنده بود تا سال 65 هـ ق، زمانی که مختار ثقفی به خونخواهی حضرت حسین علیه السلام، قیام کرد و دنبال قاتلان آن حضرت بود، «معاذبن هانی» و «اباعمره کیسان» امیر پاسبانان خاص خودش را به دنبال خولی فرستاد. خولی در خانه اش، در بیت الخلاء (مستراح) پنهان شده بود. یکی از همسرانش که کینه او را از آن زمان که سر بریده حسین علیه السلام را آورده بود به دل داشت و دشمنش شده بود، محل اختفای شوهرش را به مأموران مختار با اشاره دستش، به آنها نشان داد که خولی در کجاست! مأموران او را دستگیر کرده و خبرش را به مختار دادند.
به دستور مختار، او را کشتند و جسدش را سوزانده و خاکسترش را بر باد دادند.
امام زمان علیه السلام در زیارت شهدا از ناحیه مقدسه او را لعنت کرده است آنجا که میفرماید: سلام بر عثمان فرزند امیرالمؤمنین همنام «عثمان بن مظعون»، خداوند تیرزنندگانش «خولی بن یزید» و «ابانی دارمی» را لعنت کند.
منابع:
1- نفس المهموم
2- معارف و معاریف
3- فرهنگ عاشورا
4- دائرةالمعارف تشیع به نقل از اعیان الشیعه، تاریخ طبری، تاریخ کامل ابن اثیر و ...
عامر بن نهشل تمیمی (تیمی)
از عناصر خبیث حکومت بنی امیه و قاتل محمد بن عبدالله بن جعفر طیار است.
وی از قبیله «بنی تیم الله بن ثعلبه» بود. (بلاذری)
روز عاشورا، محمد بعد از شهادت برادرش به میدان جنگ با دشمنان آمد و 10 نفر از آنها را هلاک کرد و سپس به دست عامربن نهشل، به شهادت رسید.
حضرت مهدی امام زمان (عج) در زیارت شهدا از ناحیه مقدسه، سلام و درود بر محمد بن عبدالله بن جعفر فرستاده و در مورد قاتلش فرموده: لعن الله قاتله عامربن نهشل التمیمی خداوند او را لعنت کند.
(عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب سلام الله علیها بوده و در واقع محمد، فرزند شوهر حضرت زینب است. مادر محمد، خوصاء بنت حفص بن ثقیف، از بکربن وائل بود)
منابع:
1- موسوعةالامام الحسین به نقل از: ابن شهرآشوب، مصباح الزائر، اسرارالشهاده، مقاتل الطالبین و...
2- نفسالمهموم
3- منتهی الامال
4- اقبال الاعمال
5- ابصار العین
عبدالرحمان بن ابی خَشکارَه بَجَلی [جَبَلی]
از نیروهای تحت امر عمر بن سعد در کربلا و قاتل حضرت مسلم بن عوسجه! این عنصر خبیث در دو مقطع حساس تاریخ عاشورا (کربلا) نامش مطرح است. روز عاشورا سال 61 هـ.ق، مسلم بن عوسجه اسدی یکی از یاران حسین بن علی علیه السلام در جنگ تن به تن با دشمن به درجه رفیع شهادت رسید. قاتلش عبدالرحمان که در بعضی نقل ها عبدالله گفته شده فرزند ابی خشکاره با همدستی عبدالله ضبابی و مسلم بن عبدالله ضبابی (خبابی) او را شهید کردند. ادامه مطلب...