حبیب ترکاشوند- هنوز یک سال از ترور دکتر علیمحمدی استاد فیزیک دانشگاه تهران نگذشته که بار دیگر خبر ترور دو نفر دیگر از نخبگان علمی ایران در صدر اخبار ایران و جهان قرار گرفت. با اعلام خبر ترور این دو سؤالی که در ذهن هر فردی نقش میبندد این است که عامل یا عاملان ترور چه کسانی هستند، آیا موضوع صرفاً یک خصومت شخصی است یا اینکه پشت صحنه یک ترور پیچیده سازمان یافته است و سؤال بعدی اینکه اگر ترور خصومت شخصی نیست برای عاملان ترور منفعتی به همراه دارد یا خیر؟ انگیزه عاملان ترور چیست و چرا این افراد را به عنوان شکار خود قرار دادهاند؟
گاهی گذرا به زندگی و سوابق افراد ترور شده مشخص میسازد که این دو افراد معمولی نبوده و از اساتید بنام هستهای کشورمان محسوب میشوند. دکتر مجید شهریاری که صبح دیروز به شهادت رسید، عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی و از همکاران شهید دکترعلیمحمدی، دکترای فیزیک ذرات بنیادی بود که هر دو این شهدا از مشاوران پروژه مهم سزامی کشورمان بودند. وی همچنین برگزارکننده دورههایی چون «کارگاه آموزشی آشنایی با کدهای محاسباتی رآکتورهای هستهای» و یکی از طراحان تئوریک ساخت نسل جدید رآکتورهای هستهای است که بازتاب زیادی نیز در مراکز علمی جهان داشت.
دکتر فریدون عباسی نیز که روز گذشته مورد سوءقصد قرار گرفت، دکترای فیزیک هستهای، متخصص لیزر، عضو سپاه پاسداران از اول انقلاب تاکنون، عضو هیئت علمی و رئیس دانشکده فیزیک دانشگاه امام حسین و استاد نمونه کشوری است که در قطعنامه 1747 شورای امنیت به عنوان یکی از افراد مرتبط با فعالیتهای هستهای ایران ذکر شده است. سوابق این دو استاد فرهیخته خصوصاً در موضوع هستهای ایران انگیزه لازم را به سازمانهای جاسوسی غرب برای حذف فیزیکی آنان با هر هزینهای میدهد، بنابراین تا اینجا به سؤال داشتن یا نداشتن منفعت برای غرب پاسخ داده شد. سؤال بعدی این است که آیا سازمانهای جاسوسی غرب در این قضیه دخیل هستند یا اینکه عناصر دیگری دخیلند که برای پاسخ به این سؤال نیازمند ارائه سند و مدرک برای ادعای خود هستیم که در ذیل اشاره میشود:
1- سخنان رئیس سازمان جاسوسی انگلیس
28 اکتبر سال جاری جان ساورز، رئیس سازمان جاسوسی انگلیس در سخنرانی علنی بیسابقه خود، از کافی نبودن دیپلماسی و لزوم استفاده از اهرم اطلاعاتی و جاسوسی برای متوقف ساختن ایران سخن گفته بود. ساورز همچنین با تأکید بر لزوم ایجاد مشکل برای ایران به منظور به تعویق انداختن برنامه هستهای گفته بود: هرچقدر که تلاشهای بینالمللی بتواند تلاشهای هستهای ایران را با وقفه روبهرو کند، ما وقت بیشتری برای ایجاد یک راهحل سیاسی خواهیم داشت.
2- قطعنامه 1747 شورای امنیت
در قطعنامه 1747 شورای امنیت سازمان ملل نام دکتر فریدون عباسی یکی از دو فرد ترور شده به عنوان یکی از افراد مرتبط با فعالیتهای هستهای کشورمان موجود است. این سند نشان میدهد که جاسوسان امریکایی و انگلیسی که تحت عنوان بازرس آژانس در ایران حضور داشتهاند از مدتها قبل نام این افراد، سوابق و نوع فعالیتشان را به سازمانهای متبوع خود دادهاند و اعلام رسمی نام این افراد در سند رسمی سازمان ملل مجوز لازم را سیا، موساد یا امای6 میدهد تا با انگیزه بیشتر نقشه ترور آنها را از مدتها قبل در خبرنامههای خود داشته باشند.
3- سند محرمانه دستور پترائوس
اوایل خرداد ماه سال جاری، نیویورک تایمز گزارش محرمانهای را منتشر کرد که بر اساس متن دستنویسی که به صورت مستقیم توسط «دیوید پترائوس»، فرمانده نیروهای نظامی امریکا در خاورمیانه نوشته شده، «این گروه از نیروهای ویژه، مأموریت دارند که به درون ایران نفوذ کرده و با همکاری با گروههای مخالف حکومت ایران، اهداف مورد نظر را شناسایی کنند. ژنرال «پترائوس» در سال 2007 نیز برای اطمینان از موفقیت نیروهای نظامی امریکا در عراق، از این نیروهای ویژه واحدهای «رنجرر» و نیروهای «دلتا» برای عملیات شناسایی استفاده کرده بود. این سند شهریور سال گذشته نوشته شده که نیویورکتایمز آن را حدود 9 ماه بعد فاش کرد. پترائوس در این سند تأکید کرده بود که عملیاتهای مخفی و نظامی امریکا در ایران باید تقویت شوند و برای این کار هم واحدهای ویژه نظامی ارتش امریکا باید عمل کنند. در گزارش نیویورک تایمز آمده بود: منبعی از درون دولت امریکا میگوید که به تیمی از نیروهای ویژه امریکایی دستور داده شده تا با هدایت عملیاتی جاسوسی راه را برای حمله نظامی امریکا به تأسیسات و پایگاههای نظامی ایران هموار کنند.
4- کاهش سرعت دستیابی ایران به فناوریهای جدید با راهبرد ترور
سایت خبری تحلیلی باراک اوباما در گزارشی با اشاره به برنامه قبلی امریکا و انگلیس برای ترور دانشمندان ایرانی نوشت:«پروفسور مجید شهریاری»، استاد دانشگاه شهید بهشتی و «دکتر فریدون عباسی»، رئیس دانشکده علوم هستهای همین دانشگاه، صبح روز دوشنبه هدف حملات تروریستی متحدالشکلی قرار گرفتند که از طریق انفجار خودروی شخصی آنان انجام شد. پایگاه اطلاعرسانی مذکور ضمن اشاره به ترور دکتر مسعود علیمحمدی در اوایل سال جاری میلادی به روشی مشابه افزود: بر اساس دستورالعمل سال 2005 دولت بوش به سازمان سیا، این سازمان موظف شد که به ناامنسازی ایران مبادرت ورزد. این سند که توسط «سیمور هرش» روزنامهنگار نیویورک تایمز فاش شده، نشان میداد که بودجهای معادل 500 میلیون دلار برای تخصیص به گروههای جداییطلب ایرانی در نظر گرفته شده است.
بنابر این گزارش، ایبیسینیوز نیز گزارش کرد که تلاشهای مرتبط با بیثباتسازی ایران شامل تبلیغات رسانهای مسموم، سرمایهگذاری در عملیات تروریستی و ناامن ساختن مرزهای ایران میشود.
چهار سند ارائه شده در بالا و دهها سند دیگر انگشت اشاره متهم ردیف اول دو حادثه تروریستی دیروز را به سمت سه دستگاه جاسوسی امریکا، انگلیس و اسرائیل هدایت میکند و این کشورها چه به این امر اعتراف کرده یا نکنند، مسئول اصلی شهادت و ترور این دو استاد ایرانی هستند.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که انگیزه اصلی این کشورها از این ترور چیست و چرا این افراد را در این برهه زمانی مورد سوءقصد قرار دادهاند؟
14 آذرماه یعنی درست پنج روز دیگر دور سوم مذاکرات میان ایران و 1+5 قرار است آغاز شود آن هم پس از تحریمهای شدیداللحن آنان و 15 ماه توقف مذاکرات؛ تحریمهایی که به خیال آنان خردکننده بود و مطمئن بودند که ایران با این تحریمها یا تسلیم شده و فعالیتهای خود را تعطیل خواهد کرد یا اینکه در صورت تسلیم نشدن با شورش مردمی مواجه خواهد شد و در هر دو صورت نیت غرب برآورده خواهد شد، اما همگان دیدند که با این تحریمها هیچ رویداد خاصی اتفاق نیفتاد و حتی کوچکترین تأثیر قابل ملاحظهای در اقتصاد ایران نداشت، بنابراین باید غرب راههای جایگزین را برای مهار ایران در بحث هستهای و همچنین ممانعت یا عقب انداختن موفقیتهای هستهای ایران امتحان کند که یکی از آنها حذف عناصر اصلی این موفقیت است. ایجاد رعب و وحشت در میان نخبگان و اساتید برجسته کشور و القای فضای ناامنی در کشور برای ترغیب آنان به ترک ایران و رحل اقامت در غرب نکته دیگری است که در این سناریو جای میگیرد.
جنجالسازی و شانتاژ رسانهای با هدف بزرگنمایی این ترور به عنوان مصداق ناامنی حاصل تحولات پس از انتخابات آن هم در آستانه 16 آذر یعنی روز دانشجو موضوع دیگری است که غرب برای خوراک رسانهای خود از این ترور در نظر گرفته است.
به حاشیه بردن موفقیتهای چشمگیر ایران در عرصه سیاست خارجی و خصوصاً دیپلماسی عمومی از جمله مواضع احمدینژاد در سازمان ملل که محاکمه عمومی غرب و امریکا بود، استقبال بینظیر از رئیسجمهور در لبنان و انعکاس گسترده آن در جهان اسلام و دنیا، نفوذ ایران در امریکای جنوبی و آفریقا و همچنین جبران ناکامیهای غرب در دیپلماسی منطقهای خصوصاً در عراق، افغانستان و... سناریوی دیگری است که در پشت صحنه علت این ترور نهفته است.
