.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 181
  • بازدید دیروز : 13
  • کل بازدید : 1577589
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 04/2/8    ساعت : 11:48 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در چهارشنبه 89/7/14 ساعت 8:33 ص نویسنده : ایمان احمدی

محسن کدیور اواخر تیرماه گذشته، نامه سرگشاده‎ای خطاب به رییس مجلس خبرگان منتشر کرد. نامه 33 هزار کلمه‎ای کدیور مجموعه‎ای از ادعا‎ها و شبهه‎افکنی‌‎ها درباره رهبری جمهوری اسلامی در دو دهه اخیر بود.

جناب آقای محسن کدیور
سلام‌علیکم
نامه مطول جناب‎عالی تحت عنوان "استیضاح رهبر " را که در قلب آمریکا نشسته و نگاشته‌اید، مطالعه کردم. در این نامه تأکید کرده‌اید: "نگارنده پیشاپیش به انتقادات صاحب‎نظران خوش آمد می‌گوید. "
خیلی خوشحالم از این که زمینه‎ای را فراهم آورده‌اید تا بتوانیم راجع به بخش مهمی از تاریخ کشورمان بحث و گفت‌وگو داشته باشیم. این نکته را نیز در همین‌جا متذکر شوم که همچون جناب‎عالی که تأکید کرده‌اید: "من در این نامه هیچ‎کس را نمایندگی نمی‌کنم "، بنده نیز در این نوشتار هیچ‎کس را نمایندگی نمی‌کنم و صرفا از باب لبیک به خواسته شما وارد این مباحثه می‌شوم. بنابراین همان‌گونه که جناب‎عالی انتظار دارید "استقلال " شما به رسمیت شناخته شود، امیدوارم "استقلال " من نیز در این نوشتار به رسمیت شناخته شود.
خوشحالی دیگر بنده از این بابت است که جناب‎عالی مبنای مشخصی برای بحث خود ارائه کرده‌اید، یعنی "قانون اساسی ". بنده هم با کمال میل این مبنای ارائه شده از سوی شما را می‌پذیرم و خود را موظف به حرکت در چهارچوب قانون اساسی می‌دانم. این تأکید جناب‎عالی و بنده به‎خصوص کار را برای خوانندگان این مباحث آسان می‌سازد، چراکه در طول بحث می‌توانند میزان پایبندی هر یک از طرفین را به تعهدی که در ابتدای بحث کرده‌اند، ارزیابی نمایند.
اینک بپردازیم به محتوای این استیضاحیه!

اشکال آیین‌نامه‌ای به نحوه استیضاح
جناب‎عالی بهتر از بنده معنای "استیضاح " را می‌دانید و خود نیز به‎صراحت آن را بیان داشته‌اید: "مراد من از استیضاح، طلب وضوح کردن یا توضیح خواستن است ". همچنین به اصل هشتاد و نهم قانون اساسی مبنی بر استیضاح وزیران و رییس‌جمهوری اشاره کرده‌اید.
نکته‎ای که در همین ابتدا باید خدمت شما متذکر شوم این است که به هنگام "طلب وضوح کردن یا توضیح خواستن " صرفا به طرح برخی سئوالات و ابهامات پرداخته می‌شود و در این مرحله، حکمی صادر نمی‌شود. اما جناب‎عالی از همان ابتدا حکم خود را به انحای گوناگون بیان داشته و در پایان نیز رأی خود را مبنی بر "از دست دادن شرایط لازم ضمن عقد " صادر کرده‌اید.
اینک بنده در مقام استیضاح از جناب‎عالی برمی‌آیم: ممکن است بفرمایید این دیگر چگونه استیضاحی است؟ اگر شما قصد صدور حکم دارید، چه ضرورتی دارد که از واژه "استیضاح " بهره گیرید؟ به‎راحتی می‌توانید از واژه‌ها و عبارات دیگری که وافی به مقصودتان باشند، استفاده کنید و حرجی هم بر شما نیست. در واقع هنگامی که از واژه "استیضاح " استفاده می‌کنید، با فرض این که به معنا و مفهوم و چهارچوب منطقی آن واقفید، عامدانه تن به محدودیت خویش داده‌اید اما از سوی دیگر بلافاصله پا را از محدوده‎ای که خودتان تعیین کرده‌اید بیرون می‌گذارید! خوب، این چه کاری است؟! چرا عاقل کند کاری...
از آن‌جا که به اصل هشتاد و نهم قانون اساسی (اصل استیضاح) اشاره کرده‌اید، جناب‎عالی را دعوت می‌کنم برای آشنایی بیشتر با "استیضاح " در عمل، به متن نمونه‌هایی از استیضاح‌‎های صورت گرفته در مجلس مراجعه فرمایید تا متوجه شوید که استیضاح‌کنندگان، در متن استیضاحیه! حق صدور حکم را ندارند، بلکه تنها می‌توانند به ایراد سؤال بپردازند.

تلاش برای روشنفکرنمایی
یک نکته دیگر نیز در مقدمه مطلب شما وجود دارد که اگرچه فرعی است، اما از آن‌جا که تکرار مطلبی است که پیش از این نیز در مقاله "جمهوریت نظام ‌الفاتحه! " بیان داشته بودید، و بنده نیز در پاسخی که برای آن نگاشتم به طرح نکاتی در این باره پرداختم و البته جوابی از شما دریافت نداشتم، در این‎جا مجددا متعرض آن می‌شوم.
در آن مقاله نوشته بودید: "در 12 فروردین 1358 بیش از 98 درصد مردم ایران با توجه به این پیش‌نویس به جمهوری اسلامی آری گفتند " و در این‎جا تکرار کرده‌اید: "نویسنده نامه... اگرچه در همه‌پرسی فروردین 1358 با الگویی شبیه پیش‌نویس قانون اساسی به جمهوری اسلامی آری گفت، اما از نزدیک 25 سال پیش به نظام جمهوری اسلامی انتقاد جدی دارد، اگرچه به قانون اساسی در آذر 1358رأی مثبت و... "
جناب‎عالی اگر منتقد "ولایت سیاسی فقیه در همه انواع آن " هستید، کما این که به‎صراحت نیز آن را بیان می‌دارید، چه لزومی دارد برای این دیدگاه خود، دست به یک تاریخ‌سازی مجعول بزنید. جناب‎عالی به یقین نمی‌توانید هیچ مبنای تاریخی برای اثبات ادعای خود مبنی بر این که مردم در 12 فروردین 58 با توجه به پیش‌نویس قانون اساسی به جمهوری اسلامی آری گفتند عرضه کنید، به این دلیل ساده که این متن برای نخستین بار در 24 خرداد 58 در روزنامه کیهان منتشر شد. توضیحات اضافه در این باره نیز در پاسخ به مقاله "جمهوریت نظام الفاتحه! " آمده است که نیازی به تکرار آنها در این‎جا نیست و بنده همچنان در انتظار می‌مانم تا بلکه جناب‎عالی از این معما رمزگشایی فرمایید.
به گمانم تأکید مجدد شما بر این موضوع در نوشته حاضر بدین لحاظ است که برای خود یک سابقه به‎اصطلاح "روشنفکری " از دوران عنفوان جوانی دست و پا کنید، اما مجموعه اظهارات شما در این زمینه، جناب‎عالی را با مشکل گرفتار آمدن در تناقض‌گویی مواجه می‌سازد. به فرض، شما آن‎چنان "روشنفکر " بوده‌اید که با الگویی شبیه پیش‎نویس قانون اساسی فاقد اصل ولایت فقیه به نظام جمهوری اسلامی رأی داده‌اید، چرا در آذر 58 که متن نهایی قانون اساسی واجد اصل ولایت فقیه به همه‌پرسی گذارده شد، به آن رأی دادید؟
اگر می‌خواهید بفرمایید از ابتدا با اصل ولایت فقیه مخالف بوده‌اید، رأی مثبت خود به قانون اساسی را چگونه توجیه می‌کنید؟ اگر نمی‌خواهید بگویید از ابتدا با اصل ولایت فقیه مخالف بوده‌اید، پس تأکید مکرر و معنی‌دارتان بر رأی مثبت به نظام بر مبنای "پیش‌نویس قانون اساسی " از چه روست؟ چرا به‎گونه‎ای سخن می‌گویید که خود را در "تناقض " گرفتار کنید؟ واقعا چرا عاقل کند کاری...
اگرچه نکات دیگری نیز در مقدمه جناب‎عالی به چشم می‌خورد، اما اینک از آنها درمی‌گذرم.




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا