.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 8
  • بازدید دیروز : 185
  • کل بازدید : 1577601
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 04/2/9    ساعت : 12:20 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها

 رضا سراج کارشناس سیاسی و مسائل استراتژیک طی تحلیلی به چرایی پیوند جریان فتنه با تحریم‌ها و تهدیدات آمریکا پرداخت و نوشت: جریان فتنه پذیرفته است که به عنوان پیاده‌نظام آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به ایفای نقش بپردازد.

رضا سراج کارشناس سیاسی و مسائل استراتژیک در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده به تبیین افق پیش‌روی جریان فتنه پرداخته است. متن یادداشت به شرح ذیل است:

جریان فتنه در رویایی جدید، مترصد اثربخشی تحریم ها و در معرض تهدید قرار گرفتن ایران از سوی آمریکا می‌باشد تا به زعم خود، مدل انقلاب مخملی یوگسلاوی (صربستان) را در ایران پیاده سازی کند.

القای تقلب در انتخابات و سست کردن پیوندهای عاطفی و شناختی در بخشی از جامعه نسبت به نظام، زمینه‌سازی برای گرجستانیزه و اوکراینیزه کردن ایران در انتخابات سال 88 بود. با شکست در پیاده سازی این مدل در ایران، جریان فتنه- به عنوان دنباله دشمن- ضمن گره زدن خود به تحریم ها و تهدیدات آمریکا، بلاهت جدیدی را در سر می پروراند و آن پیاده سازی مدل انقلاب مخملی یوگسلاوی (صربستان) در ایران است.

در این راستا اخیراَ یکی از سران فتنه (م.م) در جلسه ای، ضمن سیاه نمایی از وضعیت کشور، اذعان داشت که "در چند ماه آینده تحریم ها اثربخشی خود را نشان خواهد داد و ایران در معرض تهدید نظامی قرار خواهد گرفت. در این شرایط، ما به عنوان آلترناتیو و اپوزیسیون نظام، مورد توجه آمریکایی ها قرار خواهیم گرفت ".

در این نوشتار به تشریح انقلاب مخملی یوگسلاوی، فرآیند کلی انقلاب های رنگین، انطباق اقدامات جریان فتنه با فرآیند کلی انقلاب های رنگین و چرایی بلاهت جدید جریان فتنه پرداخته می شود. در بخش پایانی نیز به دلایل عدم تعبیر این رویای جدید و به آخر خط رسیدن جریان فتنه اشاره می‌شود.

* انقلاب مخملی یوگسلاوی (صربستان):

انقلاب مخملی یا "انقلاب بولدوزر " ، نخستین الگوی تغییر رژیم سیاسی در قرن بیست و یکم بود که توسط جنبشی موسوم به "اوتپور " (Otpore) یا جنبش مقاومت علیه اسلوبودان میلوسویچ، رئیس جمهوری سابق یوگسلاوی (صربستان) شکل گرفت.

میلوسویچ که از رهبران ملی‎گرای صرب بود، با اعلام جنگ علیه کرواسی و بوسنی، کشور را در وضعیت لبه پرتگاه جنگ با اروپا و آمریکا قرار داد. ملی‎گرایی صرب ها برای این قاره و منافع آمریکا خطرناک می نمود. گسترش این روحیه از یک سو می توانست مانع تحقق اروپای متحد گردد و از سوی دیگر پیشبرد راهبردهای آمریکا برای نظم نوین جهانی را با چالش مواجه سازد.

از این رو اروپا و آمریکا در سال 1999 برای ساقط کردن میلوسویچ صرب، دو اقدام (آتش و حرکت) را در دستور کار خود قرار دادند:
- اقدام نظامی علیه دولت اسلوبودان میلوسویچ؛
- تخصیص بودجه 41 میلیون دلاری برای انقلاب مخملی در یوگسلاوی.
آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی (ناتو) از طریق اقدام نظامی، هفتاد و هشت روز صربستان را آماج حملات هوایی خود قرار دادند و همزمان از طریق "بنیاد ملی دموکراسی "(NED)، "خانه آزادی "، "موسسه بین المللی جمهوری خواهان "(IRI) و "موسسه ملی دموکراسی "، تمهیدات لازم برای سازماندهی جنبش مقاومت انجام شد.

در بهار سال 2000 ، خانه آزادی جلساتی را برای آموزش فعالان جنبش مقاومت (اوتپور) در هتل هیلتون شهر بوداپست برگزار نمود و بودجه لازم برای انتشار چندین هزار جلد کتاب جین شارپ (از دیکتاتوری به دموکراسی) را تامین کرد.

سرانجام در 5 اکتبر سال 2000 ، پس از تظاهرات و نافرمانی های پی‎درپی در بلگراد و سراسر کشور، میلوسویچ مجبور به استعفاء ح شد و تظاهر کنندگان به رهبری "ویسلاو کوشتونیتا " (رقیب انتخاباتی میلوسویچ)، با بولدوزر دیوارهای ساختمان رادیو و تلویزیونی را تخریب نموده و پیروزی خود را اعلام داشتند.

* فرآیند کلی انقلاب‎های رنگین و مخملین:

تامل در مدل های انقلاب رنگی و مخملی نشان می دهد که فرآیند کلی این پدیده حداقل از چهار گام اساسی تبعیت می کند. این چهار گام عبارتند از:
1) تشکیل جبهه فراگیر علیه حاکمیت؛
2) ایجاد گسست پیوندهای شناختی و عاطفی بین جامعه و حکومت؛
3) تحریک گروه های اجتماعی (مرحله کاتالیزور)؛
4) اردوکشی جمعیتی و رویارویی عملیاتی.

اولین گام در شکل گیری انقلاب های مخملین و رنگین، تشکیل جبهه فراگیر علیه حاکمیت می باشد. به طور معمول جبهه فراگیر، حول اندیشه های حقوق بشری و دموکراسی خواهی (به‎عنوان بخشی از گفتمان مورد نظر غرب برای جهانی سازی) و ایجاد تصویری کارآمد از اندیشه های لیبرالی شکل می‌گیرد.

در گام دوم، پیوندهای شناختی و عاطفی بین مردم و حکومت با مشروعیت زدایی و اعتبارزدایی از نظام سیاسی و مسئولان کشور هدف و دستکاری افکار عمومی گسسته می شود.

در گام سوم، فرصت های انتخاباتی و یا لبه پرتگاه جنگ و شرایط جنگی، همانند کاتالیزور (تسریع کننده) عمل می کنند. در چنین شرایطی ائتلاف فراگیر علیه حاکمیت فرصت می یابد تا مطالبات و ایده های تغییر طلبانه خود را با هیجانات جمعی گره زده و به بهانه مشارکت در انتخابات یا مخالفت با جنگ، گروه های اجتماعی را تحریک نموده و به بسیج افکار عمومی دست بزند.

گام سوم به عنوان متغیر واسط عمل می کند و نقش فعال سازی زمینه ها و امکانات فراهم آمده را در گام دوم به‌عهده داشته آن را به جنبش عمومی تبدیل می‌کند.

گام چهارم، اساسی ترین بخش فرآیند انقلاب رنگین و مخملین است. این مرحله حضور معترضانه بخش هایی از جامعه را در خیابان ها شامل می شود. در گام چهارم اردوکشی جمعیتی در اوایل، ظاهری مسالمت‎جو داشته و مطالبات حداقلی و کم‎هزینه را مطرح می سازد، اما رفته رفته با جذب بیشتر جمعیت، رفتارها، هنجارشکنانه و ساختارشکنانه شده و اماکن حیاتی و حساس، اشغال می شود.

* تطابق فرآیند کلی انقلاب مخملی با اقدامات جریان فتنه:

در انطباق فرآیند کلی انقلاب های مخملی و رنگین با اقدامات جریان فتنه، اولین گام این فرآیند، ایجاد جبهه فراگیر علیه حاکمیت است. تشکیل این جبهه در واقع شامل ائتلاف بین گروهکهای ضدانقلاب خارج و داخل (اپوزیسیون خارج و داخل کشور) با جریان فتنه می باشد که فصل مشترک آنها، تغییر نظام جمهوری اسلامی است.

در این راستا "ریچارد هاوس "، مسئول شورای روابط خارجی آمریکا، برای شکل گیری جبهه فراگیر به سران فتنه و جریان های ضدانقلاب خارج و داخل کشور توصیه می کند که نقطه ائتلاف، باید براندازی جمهوری اسلامی ایران باشد تا همه گروه های مخالف ایران بتوانند در آن حضور یابند.

پس از معین شدن نقطه کانونی و فصل مشترک جبهه فراگیر (ائتلاف برای براندازی نظام) از سوی آمریکایی ها، سایت کلمه که مواضع آقای میرحسین موسوی را منتشر می کند، در نوشته ای به طرح "منشور " اشاره می نماید و توضیح می دهد که طرح منشور، چارچوبی است جهت یافتن حداقل مشترک، بین تمام کسانی که برای نیل به آزادی، عدالت اجتماعی، استقرار موازین حقوق بشر و تحقق حاکمیت ملی مبارزه می کنند.

همچنین خانم زهرا رهنورد در پاسخ به سایت "جرس " پیرامون فصل مشترک گروه های اصلاح طلب با اپوزیسیون که باوری به چارچوب های نظام و قانون اساسی و حتی دین ندارند، تصریح می کند: "در این شکی نیست که تکثر و تنوع، مهمترین شاخصه جنبش سبز است. در دل جنبش سبز از آدم های صددرصد مذهبی وجود دارد تا کسانی که به لحاظ اعتقادات مذهبی ضعیف یا حتی لائیک هستند ".

برای تشکیل جبهه فراگیر، آقای موسوی در مقام عمل نیز تلویحاً اعدام منافقین در دهه 60 را محکوم نمود، از معدومین گروهک های تروریستی همچون انجمن پادشاهی، کومله و دموکرات حمایت کرد و جمهوری اسلامی را به خاطر اعدام آنان محکوم ساخت.

در تطابق گام دوم از فرآیند کلی انقلاب های مخملین با اقدامات جریان فتنه می توان به جنگ روانی و تبلیغاتی جریان فتنه و ضدانقلاب داخل و خارج کشور برای سست کردن پیوندهای شناختی و عاطفی بین جامعه و نظام اشاره کرد. محورهای کلی این جنگ روانی پردامنه عبارتست از:
- مشروعیت زدایی از نظام دینی و رهبری؛
- اعتبار زدایی از دستگاه ها و نهادهای حاکمیتی و انقلابی؛
- دستکاری و فریب افکار عمومی از طریق تهدید نمایی؛
- سیاه نمایی از وضعیت کشور؛
- القای ناکارآمدی نظام.

در این راستا نامه منتسب به آقای کروبی خطاب به آقای هاشمی، نامه پراکنی برخی خانواده ها و محکومین جریان فتنه و ... ناظر بر عملیاتی شدن گام دوم است.

جریان فتنه با این انگاره که معضلات رو به افزایش اقتصادی ناشی از تحریم ها و لبه پرتگاه جنگ، بدنه اجتماعی علیه نظام را فربه‎تر و منسجم‎تر می سازد، تحریم ها و تهدیدات نظامی را فرصتی برای تحریک گروه های اجتماعی می داند. به عبارت دیگر از منظر فتنه گران، تحریم و تهدید، عوامل تسریع کننده (کاتالیزور) تحریک اجتماعی و نضج گرفتن جنبش اعتراضی علیه نظام می باشند که می توانند اردوکشی جمعیتی و رویارویی عملیاتی را به وجود آورند.

* چرایی بلاهت جدید جریان فتنه:

در چرایی گره خوردن جریان فتنه با تحریم ها و تهدیدات آمریکا و بلاهت جدید سران این جریان و همچنین رمزگشایی از اظهارات آقای "م.م " می بایست به بازنگری استراتژی آمریکا در مقابل ایران اشاره کرد.

بازنگری و تدوین استراتژی جدید واشنگتن علیه تهران به "دنیس راس "، "ویلیام برنز " و ... (تیم امنیت ملی اوباما) واگذار شد. در این بازنگری، ظرفیت ها و اهرم های لازم برای وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به تجدید نظر در مسیری که در حال پیمودن آن است (موضوع هسته ای)، احصا شد.

تحولات داخلی (ظرفیت جریان فتنه و ضدانقلاب)، تحریم ها و تهدید نظامی سه اهرم و ظرفیتی بودند که ترکیب و هم‎افزایی این سه ضلع برای تغییر رفتار و تغییر ساختار ایران، مورد توجه و تاکید قرار گرفتند.

در این مدل، تحریم ها و تهدیدات نظامی می بایست علاوه بر فربه‎تر ساختن بدنه اجتماعی مخالف نظام، روند تحولات مورد نظر آمریکا در داخل ایران را تسریع نمایند. در عین حال، جریان فتنه و مجموعه جریان های ضدانقلاب (ظرفیت های داخلی آمریکا) نیز می بایست از فرصت تحریم و تهدید بهره گیری کرده و با بی‎ثبات سازی داخلی، قدرت ملی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را تضعیف ساخته و به عنوان اهرم فشار از درون، زمینه ساز تحقق تغییر رفتار و تغییر ساختار شوند.

در این راستا "اوباما " در جریان اعلام صدور قطعنامه جدید علیه ایران صراحتاً اذعان کرد این تحریم طوری تنظیم شده است که به مخالفین سیاسی کمک کند تا به برنامه های اتمی ایران پایان دهند.

با این تفاسیر، جریان فتنه پذیرفته است که به عنوان پیاده نظام آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به ایفای نقش بپردازد.

* سخن آخر:

اگرچه نگارش این یادداشت در هفته دفاع مقدس و یادآوری پایداری مردم غیرتمند کشورمان در برابر دسیسه‌های دشمنان خود می تواند بهترین پاسخ به بلاهت جدید جریان فتنه باشد، اما با این حال ذکر چند نکته ضروری است.

موضوع اول پیرامون تحریم های آمریکاست که آقای "م.م " امید بسیاری به اثربخشی آنها دارد. در این راستا کافی است به اعترافات مقامات و نشریات آمریکایی و اروپایی توجه کرد تا عمق درماندگی و عجز آنان را در برابر جمهوری اسلامی ایران دریافت.

نشریه آمریکایی "فارین پالیسی " که برجسته ترین نشریه در عرصه روابط بین الملل می باشد، پیرامون عدم اثربخشی تحریم ها می نویسد: "در آخرین قطعنامه شورای امنیت علیه تهران، شصت روز به کشورها مهلت داده شد تا گزارش خود را ارائه کنند. اما با وجود اینکه این مهلت، چند هفته پیش به پایان رسید، تنها سی و دو کشور از صد و نود و دو کشور، گزارش خود را ارائه کرده اند و البته شماری از این کشورها، گزارششان شامل نوشته هایی است که فاقد اطلاعات مفید می باشد ".

روزنامه "کریستین ساینس مانیتور " در تازه ترین گزارش خود می نویسد: "شاید وقت آن فرا رسیده است که واقعیت ایران هسته ای را بپذیریم ".

"ری تکیه "، کارشناس خاورمیانه در شورای سیاست خارجی و مشاور سابق وزیر خارجه آمریکا در روزنامه واشنگتن پست نوشت: "به احتمال زیاد تحریم ها نمی توانند ایران را متوقف کنند. زیرا سیاست های رهبری و ریاست جمهوری ایران هیچ‎گاه تحت تاثیر فشارهای مالی و اقتصادی قرار نمی گیرند ".

و بالاخره اینکه وزیر خزانه داری آمریکا و مسئول اجرای تحریم های این کشور علیه ایران با ناامیدی در خصوص تحریم ها اذعان داشت: "هیچ کس مطمئن نیست نتیجه چه خواهد بود ".

مطلب دوم، امید داشتن به اقدام نظامی آمریکاست. در این رابطه و برای فرونشاندن حباب توهم، تنها به بخشی از مقاله "نیویورک تایمز " اشاره می شود. این نشریه آمریکایی اخیراَ در مقاله ای با عنوان "سخن گفتن از اقدام نظامی علیه ایران را متوقف کنید "، می نویسد: "ایران کشوری است با هفتاد میلیون نفر جمعیت و فرماندهان این کشور که هشت سال متحمل یک جنگ ظالمانه با عراق شدند، توانایی آن را دارند تا در یک جنگ طولانی و درازمدت علیه منافع اسرائیل و آمریکا شرکت کنند ".

نکته سوم، ظرفیت اجتماعی جریان فتنه است. آقای "م.م "، خوب است بداند پس از آن که در هفته گذشته از حامیان خود خواست که به پشت‌بام‎ها رفته و در حمایت از وی "الله اکبر " سردهند، بر اساس گزارش های موثق، در تهران تنها کمتر از هزار نفر دعوتش را اجابت کردند.
همچنین برای اطلاع بیشتر پیرامون پایگاه اجتماعی جریان فتنه از فضای مجازی نیز می توان برای ایشان استناد آورد. سایت ضدانقلابی گویا نیوز اخیراً در گزارشی تاکید کرده که آمار بازدیدهای روزانه از سایت های مخالف جمهوری اسلامی بسیار پایین است. این سایت، آمار بازدیدکنندگان را به این شرح اعلام می دارد:

جرس 3200 بازدید، بی‌بی‌سی فارسی 6500 بازدید، صدای آمریکا 3000 بازدید، کلمه 8500 بازدید، هرانا 5500 بازدید، و دانشجو نیوز 6600 بازدید.

گویا نیوز در ادامه خاطرنشان می سازد که تعداد بازدیدها، نشانگر تعداد افراد بازدید کننده نیست. چرا که معمولاَ هر فرد در روز چند بار از سایت مورد نظر خود بازدید می کند و بخشی از آنها هم طرفدار جمهوری اسلامی می باشند.

گویا نیوز در عین حال مدعی شده که این سایت به همراه سایت بالاترین از بازدید کنندگان بیشتری برخوردار هستند (در حال حاضر حداکثر بازدیدها در سایت بالاترین طبق ثبت خود این سایت 3000 نفر می باشد).

آنچه باید به خبر گویا نیوز افزود، این واقعیت است که 70 درصد مراجعات به سایتهای مذکور توسط عناصر ضدانقلاب خارج از کشور صورت می پذیرد.

و بالاخره موضوع چهارم، ذکر چند نکته آماری از یک نظرسنجی معتبر می باشد که با حجم نمونه 142 هزار نفر در 350 شهر و روستای تابعه آن(71.2 جمعیت شهری و 28.8 جمعیت روستایی) انجام شده است.

در پاسخ به این سؤال نظرسنجی مذکور که "آمریکا دشمن اصلی ماست "، بیش از 82 درصد سؤال شوندگان موافق و کاملاَ موافق بوده و تنها 10 درصد نظر مخالف و کاملاَ مخالف اعلام کرده اند و 7.9 درصد نیز نظری نداده اند.

همچنین در خصوص "ضرورت مبارزه با مستکبران و زورگویان جهانی و در راس آنها آمریکا "، 76 درصد پاسخگویان موافق و کاملاَ موافق بوده اند و حدود 10 درصد مخالف و کاملاً مخالف و حدود 14 درصد نیز نظری اعلام نکرده‌اند.

در پاسخ به این سؤال نیز که "آیا جریان فتنه، خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف دشمنان خارجی عمل کرده است "، بیش از 75 درصد از پاسخ دهندگان موافق و کاملاَ موافق بوده اند و 10.7 درصد نظر مخالف و کاملاً مخالف داشته اند و 14.2 نیز نظری نداده اند.
آمار مذکور به وضوح جایگاه افراد و جریان هایی را که خود را به تحریم ها و تهدیدات دشمنان گره زده و به پیاده نظام آمریکا تبدیل شده اند نمایان می سازد.

همچنین در پاسخ به این سؤال که "آیا حکومت باید بر اساس احکام دین اسلام اداره شود، حتی اگر عده ای آن را قبول نداشته باشند "، 83 درصد پاسخگویان موافق و کاملاَ موافق بوده اند و در مقابل 7 درصد مخالف و کاملا‌ مخالف و 10 درصد نیز نظری نداشته اند یا مردد بوده اند.
این سؤال و پاسخ های داده شده به آن نیز وضعیت ائتلاف کنندگان با سکولارها، لائیک ها، بهائیان و اهانت‌کنندگان به مقدسات و شعائر دینی در روز عاشورا را به خوبی نمایان می سازد.

در بخش دیگری از این نظرسنجی سؤال شده است "آیا اطاعت از رهبری در هر شرایطی لازم است "، حدود 80 درصد پاسخگویان موافق و کاملاَ موافق بوده اند، 9 درصد مخالف و کاملاَ مخالف و حدود 10 درصد از پاسخگویان نیز مردد بوده و نظری نداشته اند.

بنابراین سران فتنه به‏ویژه آقای "م.م " بهتر است بدانند همان‏طور که ایران، گرجستان و اوکراین نشد، یوگسلاوی نیز نخواهد شد و قطعاً به آخر خط رسیده اند.




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا