عُمرِ بنِ الخطّاب خلیفه بود، جوانى یهودى بر او وارد گردید در هنگامى که عمر در مسجدالحرام نشسته و گروهى از مردم به دورش حلقه زده بودند، جوان یهودى گفت : مرا به داناترین مردم به خدا و پیامبر خدا و کتاب خدا هدایت کن .
عمر با دست به امیرالمؤمنین(ع) اشاره کرد. جوان به نزد آن حضرت آمده و پرسش هاى خود را مطرح کرد و از جمله آنها این سه تا سوال بود: یا على ! مرا آگاه کن از اول درختى که روى زمین روئیده و اول چشمه اى که روى زمین جارى شده و اول سنگى که بر روى زمین قرار گرفته است .
و اما سوال تو از اولین چشمه ، یهودیان مى گویند: آن چشمه اى است که در بیت المقدس در زیر سنگى قرار دارد ولکن دروغ گفته اند، بلکه اولین چشمه ، آب حیات بوده که هر کس از آن بیاشامد حیات جاودان مى یابد و حضرت خضر که پیشرو ذوالقرنین بود آن را یافته از آن آشامید و ذوالقرنین بر آن دست نیافت .