.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 60
  • بازدید دیروز : 854
  • کل بازدید : 1502753
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/9/2    ساعت : 12:57 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در یکشنبه 92/5/27 ساعت 8:35 ص نویسنده : ایمان احمدی

حسین بعد از جنگ جانباز 75 درصدی شده بود، 18 سال یا به عبارتی 6410 روز اسارت را بدون تغذیه مناسب در تک سلول های، انفرادی زندان های وحشتناک رژیم بعثی عراق سپری کرده بود و هیچ گاه فکر تسلیم شدن را به خودش راه نداده، بعضی مواقع 6 ماه از سلول بیرون نمی رفت.سالروز شهادت شهید سرافراز اسلام سرلشگر خلبان حسین لشکری را بهانه ای قرار دادیم تا پای سفره دل همسر ایشان بنشینیم. آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت و گوی خبرگزاری دفاع مقدس با منیژه لشکری است؛
حسین لشکری، سال 1331 در روستای ضیاء آباد شهرستان قزوین به دنیا آمد.  وی دوره تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به قزوین رفت. در سال 1350 پس از اخذ دیپلم برای انجام خدمت سربازی به لشکر 77 خراسان اعزام شد. همان موقع با درجه گروهبان سومی در رزمایش مشترکی که بین نیروی زمینی و هوایی انجام می‌گرفت، حضور داشت و با خلبانان شرکت کننده در رزمایش آشنا شد؛ همنشینی با این خلبان باعث علاقه مندی لشکری به نیروی هوایی و زمینه ورود به این عرصه شد.
خواستگاری شهید لشکری
من و حسین نسبت فامیلی با هم داشتیم، یعنی مادرش دخترعمه پدرمان بود. سال دوم راهنمایی حدود 14 سال داشتم، حسین را از همان دوران به یاد دارم. سال 1355 بود که او برای گذراندن دوره خلبانی به امریکا رفت و سه سال بعد که من سال سوم دبیرستان بودم برگشت.
در دلش من را انتخاب کرده بود، همان ابتدا که به قزوین آمد به همراه خانواده به خواستگاری من آمدند، من را نشان کردند و چند ماهی گذشت، جواب "بله" من به حسین برای همه اتفاقات زندگی او بود و به همین خاطر بود که 18 سال اسارت و دوریش را تحمل کردم، دو ماه بعد از انقلاب، فروردین 1358 ازدواج کردیم و خانه را به پایگاه شکاری دزفول بردیم.
ایمان شهید لشکری
شهید لشکری در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود، همین باعث شد که از او یک انسان مومن، با تقوا و با نماز ساخته شود. تنها عاملی که این همه سال حسین را در چنگال رژیم بعثی عراق زنده نگاه داشت نتیجه همین توکل اش به خداوند بود. اگر غیر از این بود حسین خیلی وقت پیش از بین رفته بود، این ایمان بود که باعث ابهت و افتخار آفرینی او بود، خداوند به شوهر بنده عزت عطا فرمود.
 
حسرتی که لشکری بر دل عراقی ها گذاشت
از زمانی که شهید لشکری به اسارت گرفته شد تا روز آزادی اش او را در یک سلول انفرادی 3*2 حبث کرده بودند، عراقی ها بارها به او پست و مقام پیشنهاد کرده بودند، تا به خواسته آنها عمل کند و در یک مصاحبه بگوید جمهوری اسلامی ایران به خاک عراق حمله هوای کرده است و در پی آن ایران به عنوان کشور مهاجم شناخته می شد، شهید لشکری به آن ها گفته بود کشور ما متجاوز نیست و ما مدافع خاک ایران بوده ایم و هستیم و در آخر به آنها جواب داده بود که یک نفر عددی نیست که فدایی 70 میلیون ایرانی بشود، حسین به خاطر مقاومت و یقین به وعده خدا با عزت و افتخار زندگی کرد.
سخت ترین روزهای زندگی
روزهای سخت بسیاری در زندگی ام سپری شد اما سه زمان برایم بسیار سخت و دشوارتر بود.
1- زمانی که حسین رفت و دیگر هیچ اثری از او نشد تا سال ها بعد؛
2- زمانی که همه اسراء به آغوش خانواده هایشان برگشتند، اما او تنها سرداری بود که 8 سال بعد از تمام اسراء دیگر به ایران برگشت؛
3- زمانی که او با گذشت 18 سال دوری به آغوش ملت ایران برگشت و این بار برای همیشه از بین ما رفت.
سیدالاسراء
لقب سیدالاسراء همیشه باعث خوشحالی حسین بود، به نظر من این لقب را خدا بر دهان مقام معظم رهبری گذاشته بود که بر حسین گذاشت، این لقب شایسته و لیاقت این مرد بود، تا ابد این لقب باعث افتخار خانواده شهید لشکری خواهد بود، هیچ کسی تا به حالا همچنین از خود گذشتی و ایثاری را برای کشورش انجام نداده است.
 
امید صدام به لشکری
صدام سالها شهید لشکری را به دور از چشم صلیب سرخ در زندان های مخفی نگاه داشته بود، در واقع نمی خواستند او را مبادله کنند که شاید ایران را متجاوز جنگ معرفی کنند، بعثی ها به امید اینکه بتوانند از او اعتراف بگیرند که اولین حمله هوایی را ایران انجام داده امید داشتند، آنها با وجود اینکه بارها حسین را تا مرز شهادت برده بودند نفهمیده اند که او به دفاع از خاک ایران اسلامی ایمان دارد و این بخشی از اعتقادات دینی ملت ایران است، شهید لشکری تعهداتش را به ایران ادا کرد او هیچ گاه زیر بار حرف صدام نرفت.
حرف شهید لشکری به همسرش
همیشه در پیشگاه خداوند دست پر هستم، برای همه کارهایم جواب داشتم، تنها ترسم برای مدت 18 سالی است که از خانواده ام دور بوده ام، من برای زحمات شما هیچ جوابی ندارم و حق شما نبود 18 سال رنج و سختی بکشید.
 
شهادت
حسین بعد از جنگ جانباز 75 درصدی شده بود، 18 سال یا به عبارتی 6410 روز اسارت را بدون تغذیه مناسب در تک سلول های، انفرادی زندان های وحشتناک رژیم بعثی عراق سپری کرده بود و هیچ گاه فکر تسلیم شدن را به خودش راه نداده، بعضی مواقع 6 ماه از سلول بیرون نمی رفت. بامداد روز دوشنبه 1388/5/19 لشکری طی یک حمله قلبی در منزلش به لشگر شهدایی اسلام پیوست.

تصاویر مربوطه: 
شهید خلبان حسین لشکری
شهید خلبان حسین لشکری
شهید خلبان حسین لشکری
شهید خلبان حسین لشکری



مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا