راههای بلندمدت
1ـ راههای پیشگیری از فقر
بهطور کلی شیوهی اصولی برخورد با هر مشکلی بستن راه پدید آمدن آناست؛چنان که همهی متخصصان دانش پزشکی اتّفاق دارند که پرداختن بهبهداشت و جلوگیری از پیدایش بیماری از درمان آن آسانتر و مهمتر است.در مبارزه با مشکل فقر نیز اجرای سیاستهایی برای از بین بردن زمینههایپیدایش آن مهمترین گام بهشمار میآید.
در فصل گذشته، در بررسی علل پیدایش فقر در جنبههای فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی، عوامل مختلفی را برشمردیم. در یک برنامه ریزیسنجیده، برای جلوگیری از پدیدهی فقر باید از بین بردن عوامل یادشده موردتوجه قرارگیرد.
الف) مقابله با عوامل فرهنگی و اجتماعی
بهطور خلاصه، عوامل فرهنگی و اجتماعی فقر فردی و اجتماعی عبارتاست از :
1. تنبلی و عدم استقامت در کار؛
2. بیبرنامگی؛
3. دیدگاه نادرست دربارهی دنیا وآخرت؛
4. خودباختگی و عدم اعتماد به نفس؛
5. ترویج گناه و فساد در جامعه؛
6. اعتیاد و تکدّی و اظهار فقر؛
مهمترین گام در جهت زدودن این عوامل انجام دادن کارهای فرهنگی وارائهی تعلیمات صحیح دینی بهوسیلهی متفکّران است. تشویق مردم به کار وتلاش و توجّه دادن آنها به آثار دنیایی و آخرتی کوشش نیز در این راه بسیارمؤثّر مینماید. بدیهی است که ایجاد نشاط، امید به آینده و استحکام پایههایعقیدتی در بین جوانان، شرط اوّلیه برای گسترش فرهنگ کار و تلاش درجامعه است. به تصویر کشیدن نتیجهی تلاش افرادی که در سایهی تلاش واستقامت به موفّقیتهای بزرگ دست یافتهاند و نیز یادآوری تمدّن عظیماسلامی، که در سایهی بهکار بستن آموزههای دین تحقق یافت، در زدودنروحیهی تنبلی، نومیدی و خودباختگی مردم تأثیر بسیار دارد. افزون بر این،تقویت ابعاد معنوی جامعه و از بین بردن زمینههای گناه و اعتیاد و تبیین آثارمرگبار آن، از روی آوردن مردم، بهویژه نسل جوان، به گناهان جلوگیریمیکند. بدیهی است که در کنار نفی این امور، فراهم کردن امکانات تفریحی وورزشی و نیز علمی و آموزشی وتشویق جوانان به آنها امری ضروریمینماید. برخورد با متکدیان حرفهیی، جمعآوری آنها دراردوگاهها،آموزش فرهنگی و حرفهیی آنها و نیز ایجاد امکانات شغلی برایآنان بخشی از سیاستها بهشمار میآید. رسانههای گروهی، به ویژه صدا وسیما، در کارآمدی سیاستهای فوق نقش بسزایی دارد.
ب) مقابله با عوامل طبیعی
چنان که گذشت، گاه عوامل طبیعی چون مرگ و از کارافتادگی سرپرستخانواده، سیل و زلزله موجب تهیدست شدن گروههایی از جامعه میشود. دراین جهت دو کار اساسی لازم است:
1. انجام اقداماتی در جهت به حداقل رساندن آسیبهای ناشی از عواملطبیعی، مانند ایجاد سیلبند و رعایت اصول ایمنی در کارگاهها و جادههاوساختمانها.
2. تقویت سیستم تأمین اجتماعی، بهمنظور تحت پوشش قرار دادن، ازکارافتادگان، بیسرپرستان و قربانیان حوادث طبیعی.
ج) مقابله با عوامل اقتصادی
مسائل اقتصادی، اصلیترین عامل پیدایش فقر است. منشأ اساسی فقر دربُعد اقتصادی، مسئلهی حاکمیت نظام سرمایه داری و روابط اقتصادی مبتنی برآن است. وقتی اقتصاد جامعه بر اساس نظام اقتصادی اسلام سامان یابد،زمینهی پیدایش نابرابری و استثمار از میان می رود و برای ظهور فقر درجامعه جایی نمیماند. چنانکه در فصل پیش گذشت، عوامل اقتصادیفقرعبارت است از:
1. توزیع نا عادلانهی ثروت؛
2. تورّم؛
3. فقدان امکانات شغلی؛
4. ضعف مدیریت و تخصیص نیروی انسانی؛
5. بازدهی پایین و عدم کارآیی در تخصص منابع.
برای جلوگیری از پیدایش فقر در این گستره باید هر یک از عوامل یادشده را از میان برد. راه مهار یا نابودی این عوامل عبارت است از:
1. توزیع عادلانه
یکی از ابزارهای مهم برای از بین بردن فقر در نظام اقتصادی اسلام،توزیع عادلانهی ثروت است. این توزیع در سه مرحله صورت میگیرد:
الف) پیش از تولید
مقصود از توزیع قبل از تولید شیوهی بهرهبرداری مسلمانان از ثروتهایطبیعی چون زمین، آب و مباحات عمومی(ماهیها، پرندگان) است. در اینمرحله، حدودی مشخص شده است که از انباشته شدن منابع و ثروتهای یادشده در دست گروهی خاص و محرومیت گروهی دیگر جلوگیری میکند واوّلین و مهمترین عامل ایجاد شکاف میان طبقات مختلف جامعه را از میانمیبرد.
ب) هنگام تولید
وقتی منابع اوّلیه در جریان تولید قرار میگیرد، سود حاصل از آنها میانافرادی که در جریان تولید دخالت داشتند، تقسیم میشود. در نظامسرمایهداری دراین توزیع، تکیه اساسی بر سرمایه قرار دارد و همین موجباستثمار کارگران می شود. دراسلام قواعدی تنظیم شده است که وقتی سرمایهدر ریسک تولید شرکت نکند، بهرهیی از سود ندارد؛ (تحریم بهره) ونیرویکار می تواند از طریق مزد یا مشارکت در فرایند تولید و تجارت به سهم خوددست یابد. (مزارعه، مساقات، مضاربه ...)
ج) بعد از تولید (توزیع مجدد)
در دو مرحلهی قبلی، ملاک اصلی توزیع ثروت و منافع بین افراد کار بود.(به لحاظ اینکه سرمایه را نیز نوعی کار ذخیره شده بنامیم) امّا در این مرحلهملاک توزیع نیاز افراد است. بی تردید وجود برخی از عوامل طبیعی درفرآیند تولید که سبب تفاوت در درآمد افراد می شود یا، چنان که در عواملطبیعی فقر اشاره کردیم، ناتوانی گروهی از فعالیت اقتصادی به اختلافدرآمد و شکاف طبقاتی می انجامد.اسلام، به منظور از بین بردن این شکاف وجلوگیری از فقر در سطح جامعه، تدابیری اندیشیده است. ما در بخش دیگر، باعنوان «تقویت سیستم اجتماعی»، به این بحث اشاره خواهیم کرد.
2 و 3. کنترل سطح قیمتها و ایجاد امکانات شغلی
مهار تورّم و تأمین اشتغال برای جویندگان کار، از اهداف نظام اقتصادیاسلام است. مطالعهی سیرهی پیشوایان دین نشان میدهد که آنها به این دومسئله توجّه فراوان داشتند؛ برای مثال بستن پیمان مشارکت بین مهاجرانوانصار، تقسیم باغها و مزارع «بنینضیر» بین مسلمانان، قراردادن ابزار کارکشاورزی و خانهسازی وآموزش حرفهیی مردم از اموری است که در زمانپیامبر اکرم(ص)، در جهت ایجاد زمینهی اشتغال، تحقق پذیرفت. حفر چاههاوقناتها و وقف آنها به وسیلهی ائمه: نیز بدین منظور انجام گرفته است.این اقدامها، علاوهبر ایجاد اشتغال برای مسلمانان و تأمین زندگی آنان، تولیدرا فزونی میبخشید و در جلوگیری از افزایش قیمتها نقش بسزایی داشت.حضرت علی(ع) در زمان خلافتش بدین امر اهتمام میورزید. آنحضرت(ع) در نامهیی به مالک اشتر وی را به نیکی به بازرگانان و رعایت حقآنان سفارش کرد، به مبارزه با سودجویی و گرانفروشی فراخواند و فرمود:
باید خرید و فروش آسان، برطبق موازین عدل و با قیمتهایی صورت گیردکه نه به زیان فروشنده باشد ونه خریدار.
امام صادق (ع) فرمود: امیرمؤمنان(ع) قیمتگذاری نمیکرد؛ ولی هرگاهکسی به گرانفروشی روی میآورد، به او گفته میشد: یا طبق قیمت بازاربفروش یا از بازار خارج شو.
4. سپردن مسئولیتها به افراد مدیر و کاردان
امروزه تربیت نیروهای متخصص و کارآمد از استراتژیهای مهمّتوسعهی اقتصادی شمرده میشود و سرمایهگذاری فراوان در این جهتصورت میگیرد؛ بهگونهیی که توسعهی نیروی انسانی، در ادبیات توسعهجایگاهی خاص یافته است. دین مبین اسلام نیز براین مسئله تاکید بسیارورزیده و چنان که در فصل گذشته بیان شد، سپردن مسئولیت به ناتوانان راخیانت شمرده است. بنابراین، باید در تمام ابعاد نظام اسلامی به این مسئلهتوجه شود.
5. بهرهبرداری صحیح از ثروتهای طبیعی
چنان که گذشت، اقتصاددانان اغلب اقتصاد را «استفادهی بهینه و مطلوباز منابع کمیاب در جهت تحقق اهداف اقتصادی» تعریف میکنند. اسلام نیز بهاین مسئله توجه کرده، با قوانینی چون حرمت اسراف در جهت بهرهبرداریدرست از منابع کوشیده است. بنابراین، نظام اسلامی هرگز اجازه نمیدهدثروتهای ملّی، که متعلق به همهی مسلمانان است، جهت ترویجمصرفگرایی و تولید اشیای زیانآور به کار گرفته شود. این قوانین همچنین ازغارت این ثروتها بهوسیلهی بیگانگان، به شکل مواد خام و در جهت تقویتمنافع استثماری آنها، جلوگیری میکند.