یکی از رویکردهای فرهنگی حلقه نزدیک به رئیس جمهور، مسئله "نمادسازی" است. کاری بس عجیب و تا آن اندازه مورد توجه دولتیان که همواره دولت را در مظان حاشیههای فراوانی قرار داده است. این گزارش روایتی است از تمام این نمادسازیهارئیس جمهور محمود احمدی نژاد و اطرافیان حلقه نزدیک به وی، طی نزدیک به 8 سال مسندنشینی در ساختمان پاستور، همواره در زمینه برخی رویکردهای فرهنگی خاص، علاقههای ویژهای از جانب خود نشان دادهاند.
علاقههای ویژهای که گاه توسط اطرافیان رئیس جمهور در حرکاتی مثل برنامهریزی برای حرکات نمادگرایانه، بازدید از نمایشگاههای هنری بازیگران زن سینما، برگزاری جلسه با بازیگران ممنوعالتصویر، بیان اشارههای کلی و مبهم به مقولاتی مثل انسان کامل، مدیریت مشترک جهانی و غیره متبلور شده است.
در این میان اما محمود احمدی نژاد نیز پای ثابت برخی از این برنامهها بوده است.
پای ثابتی که البته نحوه ابراز علاقهاش به این برنامهها و البته حمایت تامّ و تمامش از تئوری پرداز اصلی حرکات اینچنینی در دولت یعنی اسفندیار رحیممشایی؛ آنقدرها بود که بیان کننده علاقه رئیس جمهور به تمام برنامههای اشاره شده باشد.
یکی از اتفاقاتی که در طول 8 سال دولت احمدی نژاد و در فاز فرهنگی ظهور و بروز فراوانی داشت؛ "نماد گرایی" عجیب و غریب حلقه اطراف احمدی نژاد است.
*چند روایت برای یک نمادگرایی
تیم فرهنگی رئیس جمهور در شهریورماه سال 89 و در مراسم افتتاح نمایشگاه منشور کوروش؛ فردی را با شمایل کوروش وارد برنامه کردند که احمدی نژاد نیز چفیهای را بر گردن او انداخت.
احمدی نژاد در این مراسم البته "کاوه آهنگر" را نیز بینصیب نگذاشت و به او هم که نمادش را به سالن آورده بودند، یک چفیه هدیه داد. تصویر ذیل متعلق به همان برنامه است که کاوه آهنگر اشاره شده را در گوشه سمت راست نشان میدهد.
***
این تصویر نیز مربوط به حاشیه کنگره بزرگداشت میرزا کوچک خان جنگلی است.
در این رخداد هم وقایع همانند آنچه که در ماجرای کوروش اتفاق افتاده بود تکرار شدند. شخصی به شمایل میرزاکوچک جنگلی به سمت احمدی نژاد آمد و داد و ستدی میان او و احمدی نژاد صورت گرفت.
***
در بهمن ماه سال گذشته بود که ماجرای استقبال نمادین از تصویر امام خمینی(ره) حاشیههای فراوانی برانگیخت.
یکی از جنجالیترین این تصویرها نیز تصویر زیر بود که حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش را در حال صرف چای در کنار عکس امام راحل نشان میداد. دولت در زمینه اینکه این طرح نخستین بار به ذهن چه کسی رسوخ کرده است هیچگاه پاسخی نداد.
***
نمادگرایی تأمل برانگیز دیگر، ماجرایی بود که در زمان ریاست رحیممشایی بر سازمان میراث فرهنگی رخ داد.
داستان از این قرار بود که در هنگام آغاز یکی از برنامههای سازمان میراث فرهنگی، قرآن کریم در قالب مراسمی خاص به سمت تریبون قرائت قرآن برده شد. این مراسم خاص نیز اینگونه طراحی شده بود که دخترانی که لباس همرنگ داشتند و شاید نمادی از فرشتگان بودند؛ در حالی که دف مینواختند و راه رفتن آنها از نظم خاصی پیروی میکرد؛ قرآن کریم را به سمت جایگاه میبردند.
البته نام جهانگیری بعدها در ماجرای شرکت سمگا و داستان بانک گردشگری نیز شنیده شد.
***
نمادگرایی اطرافیان احمدی نژاد البته نکتهای نبود که فقط مورد توجه داخلیها قرار گیرد. خارجیها نیز این فرکانس را به وضوح دریافت کرده بودند.
تصویر بالا نیز یکی از تصاویر احمدی نژاد است که برخی رسانههای خارجی همچون "فارین پالیسی"؛ از آن در برخی گزارشهای خود با مضمون احمدی نژاد استفاده کردند.
***
پیغام مشایی به نمایشگاه مکزیک
این تصویر و توضیحات مربوط به آنها اما گویای تمام ابعاد و حاشیههای ماجرای "نمادگرایی" اطرافیان احمدی نژاد نیست.
دیماه سال 90 بود، که محمدحسن قدیری ابیانه، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در کشور مکزیک روایت عجیب و غریبی را از خونسردی مشایی و ملکزاده درباره معرفی ناصحیح فرهنگ اسلامی و ایرانی منتشر کرد و پیرامون آن توضیحاتی داد.
او بیان کرده بود که در هنگام حضورش در مکزیک نمایشگاهی در زمینه معرفی فرهنگ ایرانی در این کشور برپا شده بود که مجسمههایی با ظاهر ناصحیح در آن به نمایش درآمده بود.
قدیری اینطور تعریف میکند که درخواستهای وی حتی از احمدی نژاد هم مانع لغو نمایش این مجسمهها نشده است و مشایی هم دست آخر به او اینطور پیغام میدهد: زیاد سختگیری نکنید.
روایتی از تهران هخامنشیزه!
اسفند ماه سال 89 بود که خبرهای مربوط به برگزاری جشن جهانی نوروز توسط دولت احمدی نژاد به رسانهها راه یافت. نکته اما آنجا بود که خبرهایی هم وجود داشت مبنی بر عزم سازمان میراث فرهنگی کشور برای نصب نمادهای حکومت هخامنشی در تهران.
آیتالله سیدمحمد غروی یکی از کسانی بود که در گفتگو با خبرگزاری مهر و در لابهلای سخنان خود به این مسئله اشاره کرده و گفته بود: "شنیده میشود بنا است تا نمادهای هخامنشی را طی برگزاری جشنی در سالن اجلاس سران در تهران به نمایش بگذارند به طوری که ورودی و پلههای سالن آنچنان با ماکتهای تخت جمشید تزئین شده است که مدعیون در هنگام عبور از آن خود را تخت جمشید حس کنند."
دست آخر نیز گویا دولتیها مجبور به انصراف از این طرح شدند اما این جشن جهانی نوروز بود که در امالقرای جهان اسلام؛ یعنی تهران، برگزار شد.
آنچه که با خوانش عبارتهای این گزارش و رؤیت عکسهای آن به ذهن متبادر میشود اینست که طراحی اصلی این نمادگراییها در دولت چه کسی است؟
پاسخ به این سوال میتواند به سوالات بسیار دیگری نیز در رابطه با عملکردها و صحبتهای عجیب و غریب اعضای حلقه نزدیک به رئیس جمهور پاسخ دهد.