حقّ النّاس شامل تمام حقوقی میشود که انسانها بر یکدیگر دارند و به دو قسم مالی و آبرویی منقسم میشود. حقّ النّاس مالی به معنای از بین بردن اموال مردم، تصرّف عدوانی در اموال ایشان، غصب و امثال آن است. حقّ النّاس آبرویی نیز نظیر غیبت، تهمت، شایعه پراکنی و نقل قول بیاساس است که موجب آبروریزی دیگران میشود.
یادآوری مرگ و قیامت
از جمله عوامل کنترل کننده و مانع سقوط انسان، یاد مرگ و یاد معاد میباشد که طی چند جلسه گذشته، به اختصار پیرامون برخی از منازل آن سخن گفتیم. توجّه به حالت احتضار و یادآوری وقایع درون قبر و نیز عالم برزخ، میتواند مانعی برای سقوط انسان در درّه تباهی و غفلت باشد.
یادآوری مسأله مرگ در طول شبانه روز، به مرور میتواند انسان را بیدار کرده، او را از انحراف نجات دهد. علمای علم اخلاق تأکید فراوانی بر یاد مرگ داشتهاند و این نوع تفکّر را برای نجات از غرق شدن در مادیّات و امور دنیوی، بسیار مهم و با ارزش میشمرند.
احتیاج اموات به خیرات بازماندگان
یکی از وظایف سنگین انسان، بودن به یاد گذشتگان و رفتگان است. انسانها تا وقتی در این دنیا زندگی میکنند، میتوانند برای رفتگان خود، خیرات و مبرّات بفرستند. کار نیک زندهها، موجب نجات مردگان است و در نتیجه، دعای خیر آنها را برای انسان به همراه دارد. این یادآوری و به فکر بودن، برای همه فرزندان نسبت به والدین و خویشان، لازم و ضروری است. مثلاً اگر کسی از دنیا برود که نعوذ بالله حقّالنّاس یا ظلمی بر گردن داشته باشد، فرزندان و بازماندان او موظّفند که آن حق را ادا کنند. مردگان از زندگان توقّع دارند و باید به یاد آنها بود.
مرحوم محدث قمّی در آخر کتاب شریف مفاتیح الجنان میفرماید: خواب شخصیّت بزرگی را دیدم، او گفت: شما را به خدا، لاأقل این استخوانهایی که پیش گربه و سگها میاندازید، به یاد ما و برای ما بیندازید.
هرکس به هر اندازه میتواند باید به خلق خدا خدمت کند و به سادگی از کنار کمک به دیگران، رد نشود. حتّی در برخی اخبار و روایات نقل شده است: فردی به خاطر آزار یک گربه و گرسنگی و تشنگی دادن به او، جهنّمی شد و دیگری به خاطر آب دادن به یک سگ تشنه، لایق بهشت گردید
تأثیر حقّ النّاس در عذاب برزخ و قیامت
از جمله عواملی که حسابرسی انسان را با شدّت و سختی مواجه میکند، حقّ النّاس است. از این جهت در آموزههای دینی، ضایع کردن حقوق دیگران، بسیار مذمّت شده است.[1] حقّ الناس در عالم برزخ قابل گذشت نیست و حتی افراد نیکوکار را هم معذّب خواهد کرد. خداوند متعال، از حقّ النّاس، ولو کم باشد، نمیگذرد. در روایات میخوانیم که خداوند متعال ممکن است از حقّ الله بگذرد، امّا به عزّت و جلال خود سوگند خورده است که از حقّ النّاس نخواهد گذشت:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِذَا بَرَزَ لِخَلْقِهِ أَقْسَمَ قَسَماً عَلَى نَفْسِهِ فَقَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَجُوزُنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ وَ لَوْ کَفٌّ بِکَفٍّ وَ لَوْ مَسْحَةٌ بِکَفٍّ وَ لَوْ نَطْحَةٌ مَا بَیْنَ الْقَرْنَاءِ إِلَى الْجَمَّاءِ فَیَقْتَصُّ لِلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ حَتَّى لَا تَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَى أَحَدٍ مَظْلِمَةٌ ثُمَّ یَبْعَثُهُمْ لِلْحِسَاب»[2]
حقّ النّاس شامل تمام حقوقی میشود که انسانها بر یکدیگر دارند و به دو قسم مالی و آبرویی تقسیم میشود. حقّ النّاس مالی به معنای از بین بردن اموال مردم، تصرّف عدوانی در اموال ایشان، غصب و امثال آن است. حقّ النّاس آبرویی نیز نظیر غیبت، تهمت، شایعه پراکنی و نقل قول بیاساس است که موجب آبروریزی دیگران میشود.
عذاب ناشی از اعمالی که شبهه حقّالنّاس دارد
حقّالنّاس؛ مالی یا آبرویی؛ بسیار حائز اهمیّت است و روایات فراوانی راجع به آن وجود دارد. اهمیّت و حسّاسیّت حقّالنّاس به قدری است که حتی افکاری که شبهه حقّالنّاس دارد نیز در برزخ انسان را معذّب خواهد کرد. در روایتی آمده است: یک قاضی مقدّس و بسیار عابد از دنیا رفت. او حقّی را ناحق نمیکرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، م?من و متّقی بوده است و از این رو همسرش یقین داشته که وی بهشتی است. وقتی زن جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید. هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود س?ال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. ـ نه اینکه العیاذبالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد ـ البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم![3] همین که قاضی در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است.
ضرورت پرهیز از حقّ النّاس آبرویی
حقّ النّاس فقط در مال نیست، بلکه حقّ النّاس آبرویی بسیار مهمتر است. کسی نمیتواند آبروی دیگران را ببرد، به راحتی غیبت کند، با تهمت زدن، وجهه اجتماعی و یا سیاسی افراد را خراب کند، و انتظار داشته باشد مورد شفاعت اهل بیت «سلام الله علیهم» نیز واقع گردد. متأسّفانه در جامعه فعلی، بسیاری از حرفهای رایج، خصوصاً در مسائل سیاسی و اجتماعی، تهمت و یا غیبت است. پاسخگویی به این نوع گناهان در برزخ و قیامت، برای انسان سخت خواهد بود و عذاب سخت الهی را به دنبال دارد.
مرحوم محدث قمّی در آخر کتاب شریف مفاتیح الجنان میفرماید: خواب شخصیّت بزرگی را دیدم، او گفت: شما را به خدا، لاأقل این استخوانهایی که پیش گربه و سگها میاندازید، به یاد ما و برای ما بیندازید
در روایات آمده است که اگر کسی به دیگری تهمت بزند، در روز قیامت روی تلّی از چرک و خون قرار میگیرد تا حسابرسی خلایق تمام شود. سپس او را به جهنّم میبرند و فریاد جهنّمیان از حضور این شخص بلند میشود.
برای رهایی از حقّ النّاس، انسان باید در این دنیا به فکر باشد. حقّ النّاس بسیار مشکل است و سختیهای آن از هنگام مرگ شروع میشود و تا قیامت و پس از آن تا خدا، خدایی میکند، گریبان انسان را خواهد گرفت، مگر آنکه جدّاً مورد شفاعت قرار گیرد.
شفاعت بر برزخ یا قیامت؟
در خصوص شفاعت نیز قبلاً مکرّراً گفتهایم که شفاعت، لیاقت میخواهد و معلوم است کسی که حقّ النّاس دارد، لیاقت بهرهمندی از شفاعت اهل بیت «سلاماللهعلیه» را نخواهد داشت. ضمن اینکه در برخی روایات، از قول اهل بیت «سلاماللهعلیهم» آمده است که شفاعت را برای قیامت بگذارید و در عالم برزخ، باید خود پاسخگوی اعمالتان باشید. لذا مواظبت از حقّ النّاس، برای هر فردی لازم و ضروری است.
بروز و ظهور اعمال دنیوی در برزخ
قرآن کریم در آیات متعدّدی هشدار میدهد که آنچه بندگان در برزخ یا قیامت میبینند، خودشان از پیش برای خود فرستادهاند:
«ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ»[4]
خداوند متعال، چرکی و خونی خلق نکرده است، بلکه تهمتها و سایر اعمال ناشایست انسان، اینگونه بروز و ظهور مییابد. هر کار زشتی که انسان در دنیا انجام میدهد، غل و زنجیری بر گردن او خواهد بود و هرچه گناه بزرگتر باشد، بر این غل و زنجیر افزوده میشود. به تعبیر قرآن کریم، گاهی به هفتاد زراع میرسد و هرچه گناهان بیشتر شود، آتشینتر و سوزندهتر میگردد:
«ثُمَّ فی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُکُوهُ»[5]
بسیاری از کارها نیز گرچه ممکن است از نظر انسان گناه نباشد یا رفتار عادی جلوه کند، ولی تجسّم آن در قبر و برزخ، برای انسان ناگوار است. مثلاً بداخلاقی و تندی در خانه و سرد کردن محیط خانواده، چه از طرف مرد و چه از جانب زن ـ فشار قبر را در پی دارد.
خداوند رحمان فشار قبر ندارد، بلکه برخورد سرد در خانواده، موجب به وجود آمدن این فشار و سختی شده است.
قرآن کریم میفرماید:
«بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»[6]
آن کسانی که برای خودشان مار و عقرب و غل و زنجیر و آتش جهنّم تهیه کردهاند، در برزخ گرفتار آتش و غل و زنجیرهای آهنین و مار و عقرب میشوند که خود از پیش فرستادهاند و به قدری به آنان بد میگذرد که یک ساعتش، میلیونها ساعت و یک شبانه روزش، میلیونها شبانه روز است. فریادرسی هم ندارند، فریادرس آنها همان عذابی است که آنان را احاطه کرده است.
قرآن کریم میفرماید: آتشی که انسانها برای خود تهیه کردهاند، تا روز قیامت ادامه خواهد داشت. در قیامت اگر کسی با آن عذابها پاک شده باشد، یا مورد شفاعت واقع شود، نجات می یابد و الاً باز در همان دود و هرم جهنّم، مخلّد میشود:
«بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»
یکی از وظایف سنگین انسان، بودن به یاد گذشتگان و رفتگان است. انسانها تا وقتی در این دنیا زندگی میکنند، میتوانند برای رفتگان خود، خیرات و مبرّات بفرستند. کار نیک زندهها، موجب نجات مردگان است و در نتیجه، دعای خیر آنها را برای انسان به همراه دارد
ثمره شگرف خدمت به خلق خدا در برزخ
در مقابل گناه بزرگ حقّ النّاس، عبادت خدمت به خلق خدا قرار دارد. خدمت به خلق خدا، اعمّ از انسانها یا سایر موجودات، به طرز شگفتآوری در نجات انسان در برزخ و قیامت مفید و م?ثّر است. اگر کسی میخواهد در برزخ نجات پیدا کند، باید خدمت به مخلوقات را سرلوحه کارهای خود قرار دهد. علاّمه مجلسی«ره» با آن مقامات بلند علمی و معنوی و خدمات فراوانی که به اسلام و مسلمانان کرده است و اکنون در محضر رسول الله «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» است، وقتی به خواب مرحوم جزائری آمد، فرمود: دو چیز خیلی برای من نفع داشت. یکی اینکه روزی از کوچههای یهودی نشین اصفهان رد میشدم و سیبی در دست داشتم. دیدم یک کودک در آغوش مادرش، آن سیب را دیده و برای آن ذوق کرد. من نیز آن سیب را به او دادم. این عمل، یعنی خوشحال کردن آن کودک که ظاهراً یهودی هم بوده است، برای علامه مجلسی بسیار مفید واقع شده است. یعنی آن عمل به ظاهر کوچک و ناچیز، ارزش و فایده فوقالعادهای نزد اهل ملکوت و در برزخ داشته است.
علامه مجلسی در خصوص دوّمین عملی که در راحتی برزخ او تأثیر داشته، میفرماید: روزی به مسجد میآمدم و تگرگ تندی گرفت. دیدم یک بچّه گربه زیر تگرگ است و راه نجاتی ندارد، دلم برای او سوخت و بچه گربه را زیر عبای خود گرفتم تا تگرگ تمام شد و سپس او را رها کردم. کمک به این بچّه گربه نیز برای من بسیار سودمند بود.
بنابر این هر کس به هر اندازه میتواند باید به خلق خدا خدمت کند و به سادگی از کنار کمک به دیگران، رد نشود. حتّی در برخی اخبار و روایات نقل شده است: فردی به خاطر آزار یک گربه و گرسنگی و تشنگی دادن به او، جهنّمی شد و دیگری به خاطر آب دادن به یک سگ تشنه، لایق بهشت گردید.
انسان باید همیشه از خداوند متعال بخواهد که راه نجاتی برای او قرار دهد و در مسیر خدمت به خلق گام بردارد:
«وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[7]]
و کسانى که در راه ما کوشیدهاند، به یقین آنها را به راههاى خود هدایت مىکنیم.
پینوشتها:
1. ر.ک: سیر و سلوک؛ توبه، صص 207 - 185
2. الکافی، ج 2، ص 443
3. الکافی، ج 7، ص 410
4. آل عمران / 182
5. الحاقه / 32
6. بقره / 81
7. عنکبوت / 69