. فقر و غنا
یکی دیگر از شبهات، روایاتی است که در نکوهش ثروت و ستایش فقر وفقر وارد شده است. حضرت علی(ع) میفرماید:
الغنی یطغی.
ثروتمند طغیان میکند.
در روایتی دیگر پیامبراکرم(ص) ثروتمندی را کیفر دانسته است.
آن بزرگوار در روایتی دیگر به فقر مباهات میکند و میفرماید:
الفقر فخری و به افتخر.
فقر مایهی فخر من است و به آن افتخار میکنم.
بنابراین، وقتی ثروت نکوهیده وفقر ستوده باشد، بحث از درمان فقربیمورد است.
دقّت در آثار دینی سستی این برداشت را آشکار میسازد؛ زیرا روایاتزیادی به نکوهش فقر و آثار زیانبار آن پرداختهاند. از سوی دیگر، درروایات بسیار از غنای مالی به نیکی یاد شده ست؛ برای مثال رسول گرامیاسلام میفرماید: ثروتمندی برای تقوای الاهی کمک خوبی است. ...ازخدا بخواهید به شما ثروت و سلامتی عنایت کند.
از بررسی رابطهی دنیا و آخرت و نیز بحث زهد این مطلب را نیک درمییابیم که داشتن ثروت فینفسه مذموم نیست. ارزش ثروت چنان است کهدر جامعهی آرمانی امام عصر(ع) مردم در فراوانی نعمت به سر میبرند.
افزون براین، دقّت در روایات نکوهندهی ثروت روشنگر آن است که اینسرزنش به سبب آثاری است که ممکن است در پی ثروت بیاید؛ برای مثال درروایتی میخوانیم: هیچ گناهی سنگینتر از گناه ثروتمندی که نیاز محرومیرا برآورده نمیکند، نیست.
روشن است که این سنگینی گناه نه به خاطر خود ثروت بلکه به دلیل انجامندادن وظیفهیی است که ثروتمند به جهت ثروتش دارد. البته گاه ثروت ازراه غیر مشروع بهدست میآید یا موجب طغیان ثروتمند میشود. بیتردیددر این موارد دارندهی ثروت سزاوار سرزنش و مجازات است؛ ولی این کیفربه سبب طغیان و تضییع حقوق مردم است نه ثروت.
در برخی روایات، از جمله حدیث مشهور «الفقر فخری»، احتمالاتیوجود دارد:
1. مراد از فقر در این روایت فقر مادی نیست؛ بلکه فقر وجودی و فقرالیالله است که آن را تحت عنوان فقر از منظر عرفان مطرح کرده، گفتیم: هرقدر انسان به این نیازمندی معرفت بیشتری یابد درجات بالاتری از کمال راپیدا میکند؛ و طبیعی است پیامبر اکرم(ص)، که اشرف انبیا و کاملترینانسانهااست، از این حیث خود را فقیرترین انسانها بداند و به فقر خود افتخارکند.چنانکه حافظ نیز میگوید:
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار کین کرامت سبب حشمت و تمکین من است.
2. مراد از این فقر، فقر مادی است؛ ولی نه فقر مادی تحمیلی؛ انبیا، بهسبب رسالت خود ونقشی که در رهبری و هدایت جامعه دارند، خود این فقررا انتخاب کردهاند. چنان که در بحث زهد نیز گذشت، خداوند بر پیشوایانواجب کرده است مانند فقیرترین افراد جامعه زندگی کنند. امیر مؤمنان(ع)دربارهی سبب فقر انبیا میفرماید:
اگر انبیا صاحب قدرت و ثروت بودند، گرایش مردم به آنان با انگیزههایغیر الاهی آمیخته میشد.
3. این گونه ستایش از فقر، یک نوع اظهار همدردی با فقرا و دلجویی ازآنهاست نه تشویق زندگی فقیرانه وسوق دادن جامعه سمت فقر؛ زیرا چنینتفسیری با روایات فراوان دیگر در نکوهش فقر و تشویق مردم به بالا بردنسطح زندگی خود سازگار نیست؛افزون بر این، فلسفهی اصلی تشریع زکات وسایر مالیاتهای اسلامی، که در فصل پیشین از آنها سخن گفتیم، بهبود وضعزندگی فقیران و دفع فقراز سطح جامعه است.
