زمینههای این فقر در کجاست؟
آیا تعالیم و مقررات اسلام موجب پیدایش این فقر شده است یا خودمسلمانان مقصرند و یا عوامل دیگری در این موضوع دخالت دارد؟
چرا گناهکاران و کافران در رفاه ونعمت به سرمیبرند و مؤمنان وپرهیزگاران با سختی زندگی میکنند؟
متأسفانه پرسشهایی چنین در اندیشهی انسانها، به ویژه نسل جوان،بیپاسخ مانده است؛ پرسشهایی که بسیاری میکوشند از آن بهره گیرند و باتبلیغات گسترده اسلام را سبب این تلخکامی معرفی کنند. سان کلیفمیگوید: واژهی اسلام در زبان عربی به معنای تسلیم است. او با ذکر آیاتی ازقرآن که مؤمنان را به پیروی کامل از خدا و پیامبرش فرا میخواند، نتیجهمیگیرد که مسلمانان از خود ارادهیی ندارند و همین مانعی در برابر توسعهاست. او همچنین اعتقاد مسلمانان به قضا و قدر را سبب عقب ماندگی پیروانآیین وحی به شمار میآورد.
پیشینه تمدّن اسلامی تردیدی نیست که مسلمانان دوران عظمت و افتخار اعجابآوری را پشتسر گذاشتهاند. تمدن عظیم و باشکوهی که آنها بنیاد نهادند، چندین قرنمشعلدار دانش بود و اکنون نیز یکی از حلقههای درخشان تمدن بشر شمردهشده، تاریخ تمدّن بدان میبالد. مسلمانان در دوران دهسالهی بعد از هجرتپیامبر اکرم، به رغم درگیریهای فراوان با مشرکان و کفّار و سایر گروهها، بهپیشرفتهای قابل توجّهی در دانشها وفنون دست یافتند؛ در امور زیر بناییسرمایهگذاریهای سنجیده انجام دادند و در ایجاد امنیت و استحکاماتدفاعی موفّقیتی چشمگیر بهدست آوردند. پس از آن، در مدت کوتاهی چراغ فروزان تمدن اسلامی درخشید وقرنها در جهان نور افشانی کرد. مسلمانان در علوم و فنون مختلف سرآمدشدند و هر جا قدم گذاشتند، آبادانی پدید آوردند. این درست در زمانی بودکه اروپا دوران تاریکی را سپری میکرد. مهمترین موضوعی که افکاراروپاییان را به خود مشغول داشته بود، دیر سازی، نذر و نیاز برای دیرها،زیارت کلیساها وعقاید خرافی مسیحیت بود که از نفوذ بسیار پاپها سرچشمهمیگرفت. در سراسر اروپای شرقی وغربی دانش فقط در انحصار راهبان بودو هر کس بر خلاف اعتقاد آنان سخن میگفت، مرتد و خارج از مذهبشمرده می شد و به انواع مجازاتها محکوم می گردید. رمز پیشرفت وترقّی شگفتآور مسلمانان چه بود؟ نهرو دراینبارهمیگوید: سرگذشت عربها و داستان اینکه چگونه به سرعت در آسیا و اروپا وآفریقاتوسعه یافتند و فرهنگ وتمدّن عالی و بزرگی به وجود آوردند، یکیاز شگفتیهای تاریخ بشری است. نیرو و فکر تازهیی که عربها را بیدارساخت و ایشان را از اعتماد به نفس و قدرت سرشار ساخت، اسلام بود.
هرچند ابعاد تمدّن مسلمانان و تأثیر آن در سایر ملّتها گسترده است وپرداختن به همهی زوایای آن در این مختصر نمیگنجد؛ ولی اشارهیی کوتاه بهگوشهیی از آن عظمت ضروری مینماید. در بخش ریاضیات، خوارزمی در میان دانشمندان دربار مأموندرخشانترین چهره بود و کتابهای بسیار در علوم و جغرافیا و نجوم تدوینکرد. آثار او سیصد سال بعد به وسیله «آتل هارت» انگلیسی به لاتین ترجمه شدو در اختیار دانشمندان اروپا قرار گرفت. دو اثر او در ریاضیات، که نامش راجاودانه ساخت، عبارت است از: «جبر و مقابله» و «فن محاسبه». مترجمی که«جبر و مقابله» را به لاتین برگرداند، همان نام عربی را برای کتاب برگزید واوّلین کلمهی عنوان کتاب (الجبر) برای همیشه در ریاضیات ماندگار شد. «فن محاسبه»، که راه استفاده از اعداد هندی را میآموخت، در قرندوازدهم به لاتین برگردانده شد. ترجمهی این کتاب با این جمله آغاز میشود: چنین گفت الگوریتمی «خوارزمی» بگذار خدا را شکر گوییم... . طرفداران خوارزمی، در مبارزهیی طولانی در اسپانیا، آلمان، انگلستان وفرانسه با طرفداران نوع دیگر محاسبه (آباکسیتها) مقابله کرده، آنها را کنارزدند و محاسبهی عددی و ترتیب آنها بر اساس یکان، دهگان و... را جاودانساختند. این گروه در تاریخ دانش «الگوریتمیکر» شهرت دارند. جالباینجاست که اشاره کنیم ریشهی تاریخی کلمهی «لگاریتم» نیز به خوارزمیباز میگردد.همچنین میتوان به خیام نیشابوری اشاره کرد. او نخستین کسیاست که به تحقیق منظّم علمی در معادلات درجه یک و دو و سه پرداختواین معادلات را به شکلی تحسین برانگیز طبقهبندی کرد. او همچنین به حلّمعادلات درجه سه و چهار، از طریق قطع مخروط، دست یافت. این ازبالاترین مراتبی است که ریاضیدانان در حل معادلات به آن رسیدهاند. از ریاضی دانان مسلمان دیگری چون ابوریحان بیرونی (362ـ440ه.ق)، بوزجانی (وفات 388 ه.ق.) و شیخ بهایی (وفات 1030ه.ق)آثاری گرانبها در هندسه و مثلثات بهجای مانده است. یکی دیگر از دانشهایی که غربیان درآن بسیار پیش رفتهاند، پزشکیاست. در اسلام، علاوه بر سفارشهای فراوان به رعایت بهداشت، به دانشپزشکی توجّه بسیار شده و علم ابدان در کنار علم ادیان قرار گرفته است. اینامر سبب شد تا دانشمندان اسلامی در این راه گامهای مؤثّری بردارند و آثارگرانبهایی از خود به یادگار گذارند؛ آثاری که تا قرنها مورد استفادهیاروپاییان بود. در قرن چهارم، تنها درشهر بغداد 860 پزشک مجاز و 6000 دانشجویپزشکی وجود داشت. از چهرههای درخشان این فن تنها به بزرگانی چونزکریای رازی (متوفّی 320 ه.ق.)، استاد وی علی بن ربن طبری، ابن سینا وابن نفیس اشاره میکنیم. رازی بیش از 220 جلد کتاب در فنون مختلف نوشتهکه نیمی از آنها دربارهی پزشکی است. مهمترین کتاب او «الحاوی فیالطبّ» است که ترجمهی آن تنها در سالهای 1498ـ1866 م. بیش از چهلبار در اروپا به چاپ رسید. به اعتراف ویل دورانت،شیمی و صنعت کیمیاگری نیز ابتکارهای مسلماناناست. جابر بن حیان، شاگرد امام صادق (ع)، از چهرههای درخشان این دانشاست. بسیاری از کتابهای او به زبان لاتین ترجمه شده که «الاستتمام»مهمترین آنهاست. این کتاب، در سال 1672 م. به زبان فرانسه ترجمه شد. درآثار وی شرح بسیاری از ترکیبات شیمیایی، که پیش از آن ذکری از آنهانشده است، به چشم میخورد. او از خاصیت گازها آگاه بود و ترکیباتبسیاری چون جوهر شوره، تیزاب، جیوه قرمز و... را معرفی کرده است. کندی، رازی و فارابی از دیگر بزرگان این دانش شمرده میشوند. این گوشه بسیار کوچکی از عظمت علمی مسلمانان در قرون وسطای اروپااست؛ دانشی که بیتردید بر فرهنگ و تمدّن اروپا تأثیر نهاد و موج اصلاحطلبی را در آن دیار پدید آورد. البتّه بسیاری از غربیان، با انگیزههایمشخص، در پی انکار این تأثیرند و میکوشند تمدّن اروپایی را دنبالهیطبیعی تمدّن یونان وروم معرفی کنند ونقش 800 سالهی تمدّن اسلامی را تنهاانتقال گنجینهی تمدّن یونان به اروپا بشناسانند. «دکتر هونکه»، که مورخّی غیرمسلمان است، گناه این کار را به گردن آن نوع تاریخ نویسی غربی میداند کهمیکوشد کارهای عظیم تمدّن اسلامی را سبک جلوه داده، از بیان حقایق دمفرو بندد. این نویسنده برای نمونه میگوید: در همین چند سال پیش کتابی منتشر شد در باره تاریخ علم و تمدّن اروپا کهاز ابتدا تا گالیله، کپلر و نیوتن در آن بحث شده بود؛ یعنی از ابتدای تاریخ تا1642 میلادی. این نویسنده در چنین کتاب 600 صفحهیی سر وته همهیآنچه مربوط به مسلمانان بود، فقط در دو صفحه به هم آورده بود، و اضافهبر آن با روشی مصمّم و تحقیرآمیز فعالیتهای چند جانبهی تمدّن و کارهایعلمی و هنری و صنعتی مسلمانان را، که اروپا و بشریت از آن سپاسگزارند،نمرهی مردود عطا کرده است.
گوستاولوبون فرانسوی دراینباره میگوید: بعضیها (از اروپاییان) عار دارند که اقرار کنند که یک قوم کافر و ملحد(مسلمانان) سبب شده اروپای مسیحی از حالت توحّش و جهالت خارجگردد و آن را مکتوم نگاه میدارند؛ ولی این نظریه به درجهیی بیاساس وتأسّفآور است که به آسانی میتوان آن را رد نمود.... نفوذ اخلاقی همیناعراب زاییدهی اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم را زیرو زبرنمودند، داخل در طریق آدمیت نمود نیز نفوذ عقلانی آنان دروازه علوم وفنون و فلسفه را، که از آن بهکلّی بیخبر بودند، بهروی آنها باز کرد و تاششصد سال استاد ما اروپاییان بود.
|
