.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 2510
  • بازدید دیروز : 41
  • کل بازدید : 1541004
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/9/28    ساعت : 1:39 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در یکشنبه 91/7/30 ساعت 10:5 ص نویسنده : ایمان احمدی

0e9f5dbe-794f-4c2f-aa43-7213407753d2

دگرگونی اندیشه ها و عقاید لازمه قوه تفکر انسان است، و آن جا که محور معینی وجود نداشته باشد، این دگرگونی ممکن است تا بی نهایت ادامه پیدا کند، به گونه ای که با تولد هر فرد انسانی، باید منتظر ظهور عقیده ای تازه باشیم.

اما ظهور ادیان و مذاهب و مکاتب مختلف، افکار بشری را حول محورهای خاصی به گردش درآورده اند و از پراکندگی بیش از حد جلوگیری کرده اند. در این میان، پیدایش اسلام به عنوان دین خاتم نقطه عطفی در تاریخ فکر بشری به وجود آورد; زیرا پیام نویدبخش خاتمیت این بود که کاروان خرد و فکر بشری به قدری رشد یافته که می تواند در چارچوب این دین کامل و بدون نیاز به ظهور دین جدیدی به سرمنزل مقصود برسد. شاید اگر این دین در مسیر اصلی اش قرار می گرفت، می توانست با کم ترین اختلافات دینی، بشر را به سعادت رهنمون شود. اما هنوز چند دهه از پیدایش دین اسلام نگذشته بود که همچون سایر ادیان، اختلافات درون دینی در آن آغاز شد و به مرور زمان، این اختلافات تحت تاثیر عوامل مختلف فکری، سیاسی، اقلیمی، فرهنگی، اقتصادی و... سرعت گرفت، به گونه ای که تنها پس از گذشت سه قرن، در اوایل قرن چهارم، هر ناظر و محقق بیرونی را برای یافتن حق و حقیقت از میان آن همه مسلک، مذهب و نحله منتسب به اسلام دچار تحیر و سرگردانی می کرد. از این رو، نیاز به تدوین علمی که در آن عقاید و آرای گروه های مختلف منتسب به اسلام بیان شده باشد، بیش از پیش احساس شد، تا پژوهشگر و منتقد بتواند با مطالعه آن علم از آرای فرقه های مختلف آگاهی یابد و سپس با سه مقیاس کتاب و سنت و عقل آنها را در بوته آزمایش گذارد و سره را از ناسره بازشناسد.

 

اگرچه بذر این علم در قرن سوم افشانده شد، رشد آن از قرن چهارم آغاز شد. اما پیشرفت آن به قدری نامتوازن و بدون تکیه بر مبانی معقول صورت گرفت که پس از گذشت چند قرن به رکود گرایید و سرانجام به شبه مرده ای تبدیل گشت.

در این نوشته، ضمن ارائه کلیاتی درباره علم فرقه شناسی اسلامی، که بخشی از علم ملل و نحل است،  به بررسی علل رکود و ارائه راه حل هایی برای رفع آن نقایص و راهکارهایی برای پدیدآوردن علم فرقه شناسی مطلوب پرداخته شده است.

تعریف علم فرقه شناسی اسلامی

در کتب رایج ملل و نحل، تعریف مشخصی از فرقه شناسی اسلامی بیان نشده است; اما با توجه به کتاب هایی که در این علم نوشته شده اند و نیز با توجه به نام آن، می توان آن را چنین تعریف کرد: «فرقه شناسی اسلامی علمی است که متکفل بیان عقاید کلامی خاص فرقه هایی است که از اسلام نشات گرفته اند.»

این علم تنها درصدد بیان آرا و عقاید فرقه هاست و نه نقد و بررسی و رد آنها. این اصل در برخی از منابع اولیه این علم رعایت شده است; اما در بسیاری از کتب دیگر، مؤلفان درصدد اثبات عقیده خود و رد عقاید فرقه های مخالف برآمده اند، و در برخی از این کتب، همانند الفصل، در این زمینه چنان زیاده روی شده است که می توان در حقیقت آنها را از کتب مربوط به این علم خارج کرد و در زمره کتاب های کلامی به شمار آورد. از این جا این نکته روشن می شود که کلمه «بیان » در تعریف فوق، در حقیقت علم کلام را از دایره این علم خارج کرده است; زیرا متکلمان، برخلاف نویسندگان این علم، درصدد اثبات عقیده خود و رد عقاید دیگران هستند. در این علم فقط موارد اختلاف در عقاید کلامی فرقه ها مطرح می شود و اختلافات سیاسی، فقهی، تاریخی، حدیثی و عقیدتی جایی در آن ندارد.

این علم فقط به گروه هایی می پردازد که در بستری اسلامی به وجود آمده اند، که شامل سه دسته می شوند:

  •  گروه هایی که سه اصل کلامی توحید، نبوت و معاد را پذیرفته اند و به عبارت دیگر، گروه هایی که طبق مبانی اسلامی می توان آنها را مسلمان دانست.
  • گروه هایی که به این اصول یا بعضی از آنها خدشه وارد کرده اند و طبق اصول و مبانی اسلامی و نیز نظر بیشتر مسلمانان از حوزه مسلمانی خارج شده اند، اما خودشان خود را مسلمان می دانند، همانند گروه های مختلف غلات که با وجود خدشه وارد کردن به الوهیت و نبوت و یا حتی معاد، باز استناد به آیات قرآن می کنند.
  • گروه هایی که این اصول و یا برخی از آنها را نپذیرفته اند، و خود را نیز مسلمان نمی دانند، مانند بعضی از گروه های بهائیت که دین خود را ناسخ دین اسلام می دانند، اما به هرحال، در بستر اسلامی و با تاثیرپذیری از عقاید اسلامی عقاید خود را مطرح می کنند.

فواید علم فرقه شناسی اسلامی

مهم ترین فایده این علم، که در حقیقت کار متکلمان اسلامی را آسان می کند، آگاهی از عقاید کلامی گروه های مختلف اسلامی است که در پرتو آن می توان با نقد و بررسی، میزان تاثیر متقابل گروه های مختلف را نیز دریافت. همچنین با جمع آمدن عقاید همه گروه های اسلامی در یک علم، می توان همه آنها را با مبانی اصیل اسلامی یعنی کتاب و سنت و عقل سنجید و گامی در راه شناخت عقاید صحیح اسلامی و یا حتی فرقه ناجیه (البته اگر معتقد به وجود تنها یک فرقه ناجیه باشیم) برداشت.

فایده دیگر این علم، که می تواند در علم الحدیث ما را یاری کند، آگاهی تفصیلی از ماهیت فرقه های مختلف همانند قدریه، جبریه، مجسمه، مشبهة، معتزله، غلات، خوارج، حروریه، زیدیه، و نیز عقاید مختلف آنان همچون جبر، تفویض، استطاعت، تناسخ، حلول است. نام این گروه ها و عقاید آنان در احادیث شیعه و سنی به کار رفته است و با کمک این علم می توانیم فهم دقیق تری از این گونه روایات پیدا کنیم.

همچنین این علم می تواند به گونه ای دیگر مورخ و تحلیلگر تاریخ اسلام را یاری کند، چرا که هنگام بررسی جریان های تاریخ اسلام، به نام بعضی از فرقه ها یا رهبران آنها برخورد می کنیم که شناخت آنان و عقایدشان می تواند در فهم بهتر این گونه جریان ها مفید افتد.

عالم رجالی نیز می تواند به گونه ای دیگر از این علم بهره گیرد، بدین ترتیب که با شناخت صحیح عقاید گروه های مختلف، می تواند به گونه ای دقیق تر درباره افراد منسوب به آن گروه ها که در سلسله اسناد احادیث واقع شده اند، داوری کند. از رهگذر این فایده، فقیه نیز می تواند هنگام دقت در سلسله اسناد روایات فقهی طبق مبنای خود از آن بهره گیرد.

جایگاه علم فرقه شناسی اسلامی

در بعضی از نوشته ها از ارتباط نزدیک علم ملل و نحل به طور کلی با علم کلام سخن به میان آمده است که لازمه آن، ارتباط بین علم فرقه شناسی اسلامی و علم کلام نیز هست. نویسنده این ارتباط را از نوع ارتباط تاریخ یک علم با نفس آن علم دانسته و به ارتباط تاریخ فلسفه با علم فلسفه مثال زده است، و آن گاه در مقام توضیح دیدگاه خود چنین آورده است:

علم کلام از مسائل عقیدتی مربوط به مبدا و معاد بحث می کند و به اثبات یک نظر و رد نظرهای مخالف توجه دارد، اما علم ملل و نحل موضوعات کلامی را از دیدگاه گروه های مختلف مطرح می کند، بدون آن که خود قضاوتی در رد یا اثبات آنها داشته باشد.

در مقام بررسی این دیدگاه تذکر یک نکته لازم است: فرض می کنیم که این علم به منزله تاریخ علم کلام است، اما این سخن به معنای آلی بودن این علم نسبت به کلام نیست، زیرا علوم آلی علومی اند که تنها به منظور استفاده در علم دیگری پی ریزی شده اند، همانند علم اصول فقه که قواعد و مسائل آن در علم فقه کاربرد دارد. این گونه علوم اگرچه از جهت رتبه در مرتبه پایین تری از علوم استدلالی مقصد قرار دارند، از جهت تعلیم و آموزش باید قبل از آن علوم فراگرفته شوند. اما علومی همانند تاریخ یک علم یا فلسفه آن، اگرچه از جهت نظارت به مسائل و بیان تاریخچه و موضوعات آن علم و یا به دست آوردن قواعد کلی از مسائل آن، تا حدی شبیه علوم آلی اند، اما از دو جهت دیگر با آنها تفاوت دارند.

1. در تعریف این علوم، علم مقصد با قید علم بودن اخذ شده است; برای مثال، می گویند تاریخ علم فلسفه عبارت است از «بیان تاریخچه نظرات فلسفی مطرح در علم فلسفه » ، و یا تعریف فلسفه تاریخ عبارت است از «استنتاج قواعد کلی از علم تاریخ » . اما در هیچ یک از تعاریف علم اصول فقه، علم فقه در داخل تعریف نیامده است.

2. این گونه علوم از جهت تعلیم بر فراگرفتن مسائل کلی علوم مقصد متاخرند و لذا آنها را «معرفت های درجه دوم » می نامند.

از این جا این نکته به دست می آید که علم فرقه شناسی اسلامی را نه می توان از نوع علوم آلی دانست و نه از نوع معرفت های درجه دوم; زیرا نه به منظور استفاده در علم دیگری همانند کلام پی ریزی شده است و نه در تعریف آن علم کلام اخذ گردیده است. گرچه از مطالعه این علم می توان به تاریخچه ای از عقاید کلامی مسلمانان در طول تاریخ اسلام دست یافت، اما چنان که گفته شد، این تنها یک فایده از فواید گوناگون این علم است. از این رو، می توانیم علم فرقه شناسی اسلامی را علمی مستقل، و نه آلی و نه معرفت درجه دوم، بدانیم.




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا