مام جواد (ع) میفرمایند:« ایاک و مصاحبه الشریر! فانه کالسیف المسلول یحسن منظره و یقبح آثاره- بر تو باد بر دوری از مصاحبت و همنشینی با شرور ، پس بهدرستی که او مانند شمشیری برهنه است ، منظرش زیباست و آثارش زشت و قبیح.» و این نصیحتی است که امام میفرماید که با افراد شیطان صفت معاشرت نداشته باشیم.« السلام علیک یا ابا جعفر محمد بن علی، البر التقی، الامام الوفی، السلام علیک ایها الرضی الزکی، السلام علیک یا ولی الله، السلام علیک یا نجی الله، السلام علیک یا سفیرالله، السلام علیک یاسر الله، السلام علیک یا ضیاء الله ، السلام علیک یا سناء الله ، السلام علیک یا کلمه الله و ...)
سلام بر تو ای ابا جعفر محمد بن علی ، ای نیکوکار پرهیزکار، پیشوای باوفا، ای پسندیده پاکیزه ،ای ولی خدا، محل راز خدا، ای محل سر خدا، فروغ خدا، کلمه الله ، رحمت الله ، ای نور درخشان ، ای ماه تابان، ای پاکیزه پاکیزگان، ای نشانه بزرگ، ای حجت کبری، ای پاک شده از لغزشها، ای پاکیزه از مشکلات، ای والا از نقص اوصاف، ای پسندیده از میان گرامیان، ای ستون دین! شهادت میدهم بهراستی تویی ولی خدا و حجت او در روی زمین و تویی برگزیده خدا و محل سپرده شدن علم خدا و پیامبران واساس ایمان و بازگردان واقعی قرآن و« اشهد ان من اتبعک علی الحق و الهدی» و شهادت میدهم بهراستی هرکس پیروی کند تو را در راه حق و هدایت است، و هرکس که انکار کند تو را در راه ضلالت و گمراهی رفته در دنیا و آخرت... و سلام بر توتا وقتی که هستیم و هست شب و روز.
نکات بسیاری مطرح است که آنها را به زبان میآوریم و این کافی نیست. باید کاری کنیم که به دل بنشیند چرا که بعد از اعلام صفات مختلف نسبت به امام تا جایی که او را ولی خدا، کلمه الله ورحمت الله مینامیم و حتی شهادت میدهیم که بهراستی تو ولی خدا و حجت خدایی و ... وقتی میگوییم شهادت میدهم یعنی چه؟ یعنی من شاهد بودهام ، حضور داشتهام ، چگونه میشود من که نبودهام، من که حضور فیزیکی نداشتهام ولی اگر قلب من به مقام یقین برسد واز مرز علم الیقین و عین الیقین رد شوم و به حق الیقین برسم آنوقت میشود حضور. شهادت ما از حضور ماست و باز شهادت میدهیم که هرکس پیروی کند تو را بر طریق حق است و هدایت و هرکس که انکار کند بر طریق گمراهی و ضلالت است هم در دنیا و هم در آخرت .
وسلام میدهیم تا وقتی که هستم و هست شب و روز و سلام نام خداست، سلام یعنی تو از دست من در ایمنی و در سلامتی هستی، سلام یعنی من تسلیم هستم، تسلیم خدا. تسلیم خدا یعنی تسلیم تویی که برگزیده خدایی،حجت کبرای خدایی، تویی که بی نقصی و محل سر خدایی، تویی که نور خدایی ... و این امروز و فردا نیست، تا هستم. من تاکی هستم؟ من که به مقام حضور رسیدهام و شاهدم دیگر من مادی و جسمانی نیست که محدود به زمان و مکان باشم بلکه مَنِ نفسانی است که طول عمرش تا ابدیت است.
و ای زائر! اینها بار مسئولیت دارد چرا که اگر عمل نکنیم خداوند میفرماید:(سوره صف آیه 2 و3) - « یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون - ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا چیزی میگوید که عمل نمیکنید؟ نزد خدا سخت مبغوض است که چیزی بگویید که عمل نمی کنید.»
پس باید دقت کرد و در عمل نشان دهیم که تسلیم امر امام هستیم و به چیزی که میگوییم عمل کنیم و بدانیم که هر لحظه در معرض آزمایش الهی هستیم. قرآن در سوره عنکبوت آیه 2 و 3 میفرماید: « احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا و امنا و هم لا یفتنون- آیا مردم پنداشتند همین که گفتند ایمان آوردیم به حال خود رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ و به یقین کسانی را که پیش از اینان بودند آزمودیم ، پس خدا بیتردید آنها را که راست گفتند نیک میشناسد و دروغگویان را (نیز) خوب میشناسد.»
و اگر چنین کنیم و بهدرستی ولایت امام را بپذیریم که همه نور واحد هستند دعایمان در پایان زیارت انشاء الله مورد قبول حق واقع میشود که میخواهیم: « فاشفع لی عند ربک» پس شفاعت کن در حق من در پیشگاه پروردگارت.
اشارهای کوتاه به چند حدیث از امام محمد تقی (ع) و من التواضع... و آن سبقت در سلام کردن، نشستن در پایینترین جای مجلس و ... و ان تترک مراء و ان کنت محقا- و ترک کنید بحث و جدل را هر چند حق با شماست.( مراء در لغت یعنی ستیزه کردن، خلاف کردن اندر سخن و جدل کردن ودر اصطلاح و توضیح آن میتوان گفت وقتی در حال بحث کردن با کسی هستی و احساس میکنی که مجلس متوجه شما شده و شما هم دارید به یک ضد دین و ضد خدا و یک مادی گرا خدا را ثابت میکنید ولی حالی به شما دست میدهد که این من هستم که دارم چنین میگویم و چنان میگویم، این منم که ... دراین حالت بحث را رها کنید، تکبر میآورد و این را میگویند مراء و امام میفرماید ترک کنید مراء را هر چند که حق با شماست.)
و تواضع نقطه مقابل تکبر است و بیشتر گرفتاریها و اختلافات خانوادگی، اختلاف بین زن و شوهر سر همین منیتهاست. اگر تواضع و فروتنی باشد و کمی سکوت کنیم و بحث و جدل را رها کنیم مسئله حل میشود و کار به اختلاف و ناراحتی کشیده نمیشود.
از امام جواد (ع) در کتاب انوار البهیه ثقه الاسلام مرحوم حاج شیخ عباس قمی آمده است؛ « القصد فی الله بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال.» توجه و قصد نمودن خدا با قلبها، رساتر و بلیغتر است از به رنج افکندن اعضاء برای عمل کردن( عمل نمودن).
اهمیت به قلب( نفس) بسیار مهم است چرا که توجه خدا به قلب است.( القلب حرم الله- قلب حرم خداست ولاغیر) یعنی عبادت و ریاضت کشیدن هر چند که بدن را به زحمت و رنج میاندازد ولی اگر در قلب نفوذ نکند ، لانه نکند و ملکه ذهن نشود، خدای ناکرده میشود لانه شیطان .
همان شیطانی که خود شش هزار سال عبادت کرد ولی موقعی که زمان آزمایش رسید غرور و تکبر ، او را گرفت ومانع شد که فرمان حق را اطاعت کند واینجاست که امام جواد (ع)میفرماید: هرکس از هواها و هوسهای خود اطاعت کند، آرزوهای دشمنانش را برآورده نموده است.«من اطاع هواه اعطی عدوه منال.» کدام دشمن؟ همان دشمن که خداوند بارها فرموده:
« ولا تتبعوا خطوت الشیطن انه لکم عدو مبین». ( سوره بقره ، آیه 168 )و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
در سوره فاطر آیه 6 میخوانیم؛ « ان الشیطن لکم عدو فاتخذوه عدوا .... در حقیقت، شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بگیرید» «فا»که آورده تاکید میکند که او را دشمن بگیرید) و دقت شود که این را شخص معمولی نمیگوید، خدا میگوید و تاکید میکند. و شیطان قسم یاد کرده که انسان را به گمراهی میکشاند.
و لذا امام جواد (ع) میفرمایند:« ایاک و مصاحبه الشریر! فانه کالسیف المسلول یحسن منظره و یقبح آثاره- بر تو باد بر دوری از مصاحبت و همنشینی با شرور ، پس بهدرستی که او مانند شمشیری برهنه است ، منظرش زیباست و آثارش زشت و قبیح.» و این نصیحتی است که امام میفرماید که با افراد شیطان صفت کسانی که شیطان در قلبشان لانه کرده معاشرت نداشته باشیم.
پس چه باید کرد؟ امام در فرمایش دیگر میفرمایند:
« الثقه بالله ثمن لکل غال، سلم الی کل عال- اعتماد و اطمینان به خداوند ، قیمت و بهای هر چیز ارزشمندی است و نردبان است برای رسیدن به هر جایگاه بلند مرتبهای.» پس باید به خدا توکل کرد و به خدا پناه برد و قرآن میفرماید ( سوره اعراف، آیه 200) « و اما ینزغنک من الشیطن نزغ فاستعذ بالله انه سمیع علیم- و اگر از شیطان وسوسهای تو را برانگیخت، به خداوند پناه ببر که بیشک او شنوای داناست. البته ، هنگامی که پرهیزگاران گرفتار وسوسه شیطانی شوند به یاد خدا میافتند و ناگهان بینا و بصیر میشوند.»
و امام سجاد (ع) در خطبه 17 صحیفه سجادیه میفرماید: « ای خدای من! ما بندگان ، به حضرتت پناه میبریم از وساوس و فساد شیطان رجیم و مکر و حیلتهای او و از آنکه مبادا به آرزوهای باطل و وعدههای دروغش و غرور و دامهای صیدش اعتماد کرده و مطمئن شویم.»
حدیثی دیگر که شیخ صدوق در معانی الاخبار صفحه 290 نقل میکند در مورد یکی از شاگردانش که از مرگ میترسید مثالی زدند به این شرح: ای بنده خدا، تو که از مرگ میترسی به سبب آن است که نمیدانی مرگ چیست؟ برای تو مثالی میزنم؛ اگر بدن تو آلوده به چرک وکثافت باشد و موجب پیدایش زخمهایی در پوست بدن گردد و ناراحت شوی و بدانی که اگر حمام بروی و شستشو کنی همه این چرک و آلودگیها و زخمها از بین میرود آیا میل داری که به حمام بروی یا نه؟
بیمار گفت البته دوست دارم بروم و پاک شوم. امام فرمودند: مرگ برای مومن همان حمام است و آن آخرین منزلگاه و مرحله شستشو و پاکسازی از آلودگیهای گناه میباشد. بنابراین اگر به سوی مرگ رفتی در حقیقت از همه اندوهها و رنجها رهیدهای و به شادی روی آوردهای، پس هیچ غمی به خودت راه مده. در پایان ، مطلب را با دعای امام جواد (ع) که در دعای شب اول ماه مبارک رمضان از ایشان نقل است زینت میدهیم به امید آنکه خداوند دعای خوانندگان را اجابت کند.
« اللهم اجعلنا ممن نوی فعمل و لا تجعلنا ممن شقی فکسل و لا ممن هو علی غیر عمل یتکل» - بارالها !
ما را از کسانی قرار ده که قصد برعمل گرفتهاند و تلاش میکنند، و از آن دسته که از در بدبختی دچار کسالتاند قرار مده، و نیز از آن دسته افرادی که بدون عمل و کار برتو توکل میکنند قرار مده!
ارسال شده در سه شنبه 91/7/25 ساعت 7:44 ص نویسنده : ایمان احمدی