سلام خدا بر همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله، سلام خدا بر مادر مومنین، سلام بر کسی که گوی سبقت در پذیرش اسلام را از دیگران ربود[1] و برگزیده خدا شد[2] و در نهایت به مقامی رسید که جز سه بانوی دیگر به آن بار نیافت.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
«أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَرْبَعٌ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ؛ برترین زنان بهشت چهار نفرند: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمّد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون».[3]
از ازدواج تا عروج
26 سال داشت که به همسری رسول خدا درآمد.[4] زندگی مشترک او با رسول خدا 25 سال به طول انجامید که 15 سال آن قبل از بعثت بود.[5]
در سال دهم بعثت، «ابوطالب»، این بزرگ مرد اسلام از دنیا رفت و با رفتن او رسول خدا یاور و پشتیبان قدرتمندی را از دست داد. این غم همچنان بر دل حضرت سنگینی می کرد که داغی بزرگ، قلب مبارکش را سوزاند. با فاصله کمی از رحلت حامی دین، حضرت ابوطالب، یار وفادار رسول خدا و مادر مومنین، «خدیجه کبری» هم چشم از جهان فروبست. این مصیبت جانکاه که سه روز [6] (تا حدود یک ماه هم نوشته اند) پس از مصیبت اول به وقوع پیوست چنان بار غم اندوه را بر قلب رسول خدا افزون کرد که آن سال را سال حزن و اندوه نامیدند.[7]
لحظات پایانی عمر سراسر نور و سعادت این بانو هم جگرسوز است هم حاوی نکات مهم و درس آموز.
وصایای خدیجه کبری
زمانی که بیماری او شدت یافت؛ به رسول خدا عرض کرد:
«یا رسول اللّه! اسمع وصایای؛ ای رسول خدا! وصیتهای مرا بشنوید»؛
کسی که تمام ثروت افسانه ای خود را تقدیم اسلام کرده است نه تنها هیچ اشاره ای حتی به بخش کوچکی از آن نمی کند؛ بلکه خود را همچنان مقصر و بدهکار می داند و بابت آن جداً عذر خواهی می کند
یعنی این آخرین سخنان من است که در این لحظات پایانی به شما عرض می کنم. بعد شروع کرد یک یک آنها را بیان کردن:
«أولا، فإنی قاصرة فی حقک، فاعفنی یا رسول اللّه؛ نخست اینکه من در حق شما کوتاهی کردم؛ تقاضا دارم مرا ببخشید».
رسول خدا در پاسخ فرمود:
«حاشا و کلا، ما رأیت منک تقصیرا فقد بلغت جهدک و تعبت فی ولدی غایة التعب، و لقد بذلت أموالک و صرفت فی سبیل اللّه مالک؛ هرگز چنین نیست؛ نه تنها من از شما کوچکترین کوتاهی ندیدم؛ بلکه شما تمام تلاشت را کردی و در تربیت و رسیدگی به امور فرزندان نهایت سختی را به جان خریدی و آنچه از مال دنیا داشتی همه را در راه خدا صرف کردی».
عرض کرد:
«یا رسول اللّه! الوصیة الثانیة؛ أوصیک بهذه- أشارت إلى فاطمة علیها السّلام- فإنها یتیمة غریبة من بعدی فلا ی?ذینها أحد من نساء قریش و لا یلطمن خدّها و لا یصحن فی وجهها و لا یرینها مکروها؛
وصیت دوم من این است - در همین حال اشاره کرد به فاطمه سلام الله علیها - این دختر بعد از من یتیم و تنها می شود، مراقب باشید کسی از زنان قریش او را اذیت نکند؛ سیلی به صورت او نزند؛ کسی به روی او فریاد نکشد؛ کاری نکنند که او ناراحت شود».
«و أما الوصیة الثالثة، فإنی أقولها لابنتى فاطمة علیها السّلام و هی تقول لک، فإنی مستحیة منک یا رسول اللّه؛ و اما وصیت سوم که من آن را به دخترم فاطمه علیها السلام می گویم؛ او به شما عرض کند ؛ زیرا حیا می کنم خودم مستقیما از شما بخواهم».
فقام النبی صلّى اللّه علیه و آله و خرج من الحجرة، فدعت بفاطمة علیها السّلام و قالت :
در این هنگام رسول خدا برخاست و از اتاق خارج شد. خدیجه کبری، فاطمه زهرا علیهاالسّلام را به نزدیک طلبید و به او چنین گفت:
«یا حبیبتی! و قرة عینی، قولی لأبیک: إن أمی تقول: إنی خائفة من القبر، أرید منک رداءک الذی تلبسه حین نزول الوحی؛ تکفننی فیه؛
عزیز دلم! و ای شادی قلبم! به پدرت بگو مادرم می گوید: من از قبر می ترسم درخواست دارم مرا در آن عبایی که هنگام نزول وحی بر تن داشتید کفن کنید».
فاطمه علیهاالسّلام از اتاق خارج شد و پیام مادرش خدیجه را به پدرش رسول خدا رساند. حضرت بلافاصله برخاست و آن عبا را تقدیم فاطمه علیهاالسّلام کرد. وقتی زهرا علیهاالسّلام عبا را آورد حضرت خدیجه علیهاالسّلام بسیار خوشحال شد.
وقتی حضرت خدیجه علیهاالسّلام رحلت کرد؛ رسول خدا، خود، او را غسل داد و حنوط کرد. وقتی نوبت به کفن رسید، جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد:
یا رسول الله! خداوند به شما سلام رسانده و به صورت ویژه مورد تحیت و اکرام قرار می دهد و به شما می فرماید:
«إن کفن خدیجة من عندنا، فإنها بذلت مالها فی سبیلنا؛
کفن خدیجه با ماست؛ چرا که ثروتش را در راه ما داد».
سپس جبرئیل، کفنی آورد و گفت:
«یا رسول اللّه! هذا کفن خدیجة و هو من أکفان الجنة، أهداه اللّه إلیها؛
رسول خدا! این کفن خدیجه است که خداوند آن را از پارچه های بهشتی به او هدیه داده است».
رسول خدا همسر مکرمه اش را ابتدا با عبای خود و سپس با آن پارچه بهشتی کفن کرد که به این ترتیب حضرت خدیجه با دو کفن، کفن شد، یکی از خدا و دیگری از رسول خدا.
پیکر پاک و مقدس حضرت خدیجه علیهاالسّلام پس از مراسم کفن و اقامه نماز به دامنه کوه «حجون» برده شد و در نزدیکی مرقد مطهر حضرت ابوطالب به خاک سپرده شد. پیامبر رحمت، خود وارد قبر شدند و جسد مقدس حضرت خدیجه علیهاالسّلام را با دست مبارکشان در دل خاک قراردادند.
چقدر دور از این فرهنگند زنان و مردانی که قدمهایی برای اعتلای اسلام برداشته اند و امروز خود را طلبکار اسلام و نظام اسلامی می دانند. بدتر از این گروه کسانی اند که بی آنکه قدمی برای نظام اسلامی و مردم مسلمان بردارند ثروت این مملکت را ارث پدری خود می دانند
در سوگ مادر
تاریخ می نویسد:
رحلت حضرت خدیجه علیهاالسّلام رسول خدا صلی الله علیه وآله را بسیار محزون کرد و فاطمه علیهاالسّلام هم که در فراق مادر غمگین شده بود به پدر پناهنده می شد و می پرسید:
«أینَ أمّی؟؛ مادرم کجاست؟»
جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند می فرماید به فاطمه سلام برسان و به او بگو: مادرت در بهشت در خانه ای است که دیوارهایش از طلا و ستونهایش از یاقوت قرمز است و او اکنون در کنار آسیه و مریم است.
حضرت فاطمه علیهاالسّلام با شنیدن این خبر فرمود: «إن اللّه هو السلام و منه السلام و إلیه السلام».[8]
نکته ای تحیّرآور
حضرت خدیجه علیهاالسّلام در قبال آن همه تحمل سختی و بذل مال فراوان به اسلام نه تنها ذره ای خود را طلبکار نمی داند، بلکه برای دریافت چند متر پارچه از مال شخصی رهبر جامعه اسلامی حیا کرده و کسی را واسطه می کند.
کسی که تمام ثروت افسانه ای خود را تقدیم اسلام کرده است نه تنها هیچ اشاره ای حتی به بخش کوچکی از آن نمی کند؛ بلکه خود را همچنان مقصر و بدهکار می داند و بابت آن جداً عذر خواهی می کند.
چقدر دور از این فرهنگند زنان و مردانی که قدمهایی برای اعتلای اسلام برداشته اند و امروز خود را طلبکار اسلام و نظام اسلامی می دانند. بدتر از این گروه کسانی اند که بی آنکه قدمی برای نظام اسلامی و مردم مسلمان بردارند ثروت این مملکت را ارث پدری خود می دانند.
پی نوشت:
1. «لَم یَجمَعْ بَیتٌ واحِدٌ یَومَئذٍ فی الإسلامِ غَیرَ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله و خَدیجَةَ و أنا ثالِثُهُما : در آن روز اسلام در هیچ خانهاى نیامده بود، مگر خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله و خدیجه و من سومین آنها بودم». نهج البلاغة، خطبه 192 ؛ و نیز نقل شده که: «کانَ أوَّلُ مَن أسلَمَ مِنَ الرِّجالِ عَلِیّا، ومِن النِّساءِ خَدیجَة». المعجم الکبیر 19/291 .
2. وَاختارَ (اللهُ) مِنَ النِّساءِ أربَعا: مَریَمُ وآسِیَةُ وخدیجَةُ وفاطِمَة؛ الخصال، ص 225.
3. خصال 1/206.
4. علامه شهیر سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد: «سن ازدواج آن بانو با رسول خدا را از 25 سالگی گفته اند تا 46 سالگی؛اما نظری که اکثر مورخین آن را ترجیح داده اند 26 سالگی می باشد»؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، 2/115-16.
5. دلائل النبوة، 2/72.
6. تاحدود یک ماه و بیشتر هم گفته اند، السیرة الحلبیة 1/346 ؛ و السیرة النبویة (ابن کثیر)، 2/132؛ البدایة و النهایة 3/127.
7. منتهی الآمال، 1/271.
8. امالی طوسی(ره)، 175 ؛ الخرائج و الجرائح 2/529 ؛ الزهراء علیهاالسّلام فی الکتاب و السنة و الأدب 1/100 به نقل از الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء سلام الله علیها 21/396-397.