ارسال شده در شنبه 91/5/7 ساعت 9:57 ص نویسنده : ایمان احمدی
خطبه دهم نهج البلاغه در تحریک شیطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخیم آنان ایراد شده است. امام علی(ع) می فرمایند: آگاه باشید! شیطان حزب خویش را گرد آورده و سواره و پیادگان لشکر خود را فرا خوانده است (این لشکر او)، اما من آگاهى و بینش و بصیرت خود را همچنان همراه دارم، من حقیقت را برخود مشتبه نساختهام و بر من مشتبه نیز نشده است
ایشان می افزایند: به خدا سوگند! گردابى براى آنها فراهم سازم که جز من کسى نتواند آنرا چاره کند (و در آن سرانجام غرق شوند) و هرگز از آن بیرون نیایند و(آن عده) که از آن بیرون آیند براى همیشه بازگشت به چنین صحنهاى را فراموش کنند!
به عقیده ابن میثم این بخش از گفتار امام(ع) مخلوط و تلفیقى است از خطبهاى که این جمله را دارد: «لمّا بلغه انّ طلحة و الزّبیر خلعا بیعته» و این خطبه منظمى نیست. سید رضى بخش دیگر این خطبه را در جاى دیگر آورده است.
این فصل از کلام امام(ع) مشتمل بر سه امر به ترتیب زیر است: 1ـ بدگویى از اصحاب جمل و نفرت از آنها، 2ـ توجه دادن به فضیلت خود آن حضرت و 3 ـ تهدید اصحاب جمل.
مذمت اصحاب جمل را با جمله الا و انّ الشیطان ... آغاز مىکند. مقصود حضرت این است چیزى که موجب مخالفت آنها با حق مىشود شیطان است که آنها را وسوسه مىکند و باطل را در دلشان مىآراید. قبل از این نیز چگونگى وسوسه و گمراه کردن شیطان را دانستى. پس هر کس با حق مخالفت کند و از روى دشمنى حق را رها کند از حزب شیطان و از لشکریان پیاده و سواره او مىباشد.
جمله دوم: انّ معى لبصیرتى، در ابتدا به کمال عقل و استعداد خود براى جلب حق و روشن کردن آن اشاره مىفرماید و سپس بر این حقیقت تأکید مىکند که نفس قدسیهاش هرگز فریب شیطان را نخورده و آن چنان که حق بر دیدگان ضعیف مشتبه شده و آنها را از دیدن آن کور و از ادراک و جداسازى حق از باطل ناتوان مىسازد، در مورد آن حضرت چنین نشده، خواه تشخیص ندادن حق از باطل به وسیله فریب شیطان بدون واسطه باشد.
همین است منظور کلام امام (ع) که فرمود: ما لبّست على نفسى، یعنى آنچه نفس اماره بر نفس مطمئنه من القا کرد کارساز واقع نشد و خواه با وساطت پیروان شیطان صورت گرفته باشد و همین است معناى کلام امام (ع) که فرمود: و لا لبّس علىّ: یعنى هیچ یک از پیروان ابلیس نتوانست شبههاى را بر من القا کند و حق را به باطل بیاراید و بر من مشتبه سازد.
امام (ع) به موضوع سوم اشاره کرده و فرموده است: و ایم اللّه لافر طنّ حوضا انا ماتحه الى آخر: افراط حوض را براى جمعآورى سپاه و فراهم کردن ابزار جنگ استعاره آورده است و «انا ماتحه» را کنایه از این آورده که خود سرپرستى و اختیار این جنگ را به عهده خواهد داشت. از این جهت که جنگ شبیه دریا و آب فراوان است، اوصاف آب را براى آن استعاره آورده است.
در مثل گفته مىشود فلان غواص غمرات و فلان متغمّس فى الحرب، یعنى فلان کس در گردابها فرو رفت و فلانى در جنگ غوطهور شد. جایز است در این جا لفظ حوض را استعاره بیاورد و آن را با کلمات «متح» و «فرط» و «اصدار» و «ایراد» ترشیحیه کند.
امام با اختصاص «متح» به نفس خود تهدید آنها را تأکید مىکند، زیرا آنها به سختى و شجاعت او آگاه بودند. مضاف إلیه ماتح در حقیقت حذف شده و تقدیر آن چنین بوده است: انّه ماتح ماؤه زیرا آب از حوض قابل کشیدن است. سپس استعداد خود را در سخت گرفتن بر آنها توصیف مىکند و به کنایه مىفرماید هر که در آن حوض وارد شد نجات پیدا نمىکند و به منزله کسى خواهد بود که غرق مىشود و هر کس جان سالم به در برد دوباره به میدان جنگ برنمىگردد و مجدداً درصدد تهیه تدارکات جنگ برنمىآید و سپس این حقیقت را با سوگند خالق متعال تأکید مىفرماید.
اصل کلمه «ایم»، ایمن و جمع یمین است. نون آن براى تخفیف حذف شده همان گونه که «لم یکن» را «لم یک» تلفّظ مىکنند و بنا به قولى «ایم» مستقلاً اسمى است که براى سوگند وضع شده است.
مرحوم علامه جعفری میفرماید: منظور از حزب شیطان، تشکل افراد و گردهمایی تعدادی انساننماست که هوا و هوس و خودکامگیها و مقام پرستی و ... آنها را با یکدیگر متشکل ساخته و همداستان و هم پیاله نموده است.
چنانچه از آیات 20 ـ 14 سوره مجادله بر میآید؛ نشانه اصلی حزب شیطان تولی و طرح دوستی با دشمنان خدا میباشد، همچنان که عامل تعیین کننده حزب انسان؛ تولی و تبری است. در روز قیامت، هر گروهی با پیشوای خود محشور می شود) یوم ندعوا کلّ اناس بإمامهم... و به فرمایش پیامبر اکرم(ص)«المرء مع من اصب» انسان با کسی است که دوستش بدارد. پس کسی که تولی و تبرایش برای خدا و به تعبیر روایات از حب و بغض فی الله برخوردار باشد، داخل در حزب الله و به هر مقدار که از آن بی بهره باشد، داخل در حزب شیطان است.
مطلب بعدی :
« عبادت خالصانه »
پیامهای عمومی ارسال شده