ارسال شده در جمعه 91/5/6 ساعت 7:29 ع نویسنده : ایمان احمدی
آقای موسوی اردبیلی یک روز جمعهای(در جریان فتنه 88) آمد کنار آقا، صبحانهای خورد و شروع کرد مطالبی را گفتن. بعد آقا فرمودند: «اجازه میدهید برای شما توضیح بدهم؟» آقا شروع کردند جریان فتنه را از ابتدا توضیح دادن. ایشان گفتند: «خدا میداند من نمیدانستم. من خبر نداشتم. اینها با من صحبت کردند که من بیایم با شما صحبت کنم و آشتیکنانی انجام شود». گفتند: «نمیدانستم، من به آنها گفتم مشابه آقا برای رهبری نیست. نمره ایشان 20 است. ما 18 نداریم، 16 نداریم، آمد پایین. تا 2 هم نداریم» و بعد منقلب شد.
مطلب بعدی :
« عبادت خالصانه »

پیامهای عمومی ارسال شده