هنر نظام جمهوری اسلامی از بدو پیروزی تاکنون این بوده است که از بحران ها حداکثر تجربه آموزی و فرصت سازی را به دست آورده است. فتنه سال 88 به رغم تلخی آن، توانست باز تولید روح اسلام انقلابی را در کشور نهادینه نمایند و پیوند نسلی در متن فتنه اتفاق افتد. بازخوانی سیره امام خمینی به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی یکی از رهاوردهای فتنه 88 بود به صورتی که شأن نزول سخن امام و مستند کردن آنها به حوادث دهه اول انقلاب اسلامی باعث شد، نسل امروز این حادثه را امری تکراری بینند که مشابه آن قبلاً اتفاق افتاده است. گویی سخن امام در سالهای 59 و 60 (در قضیه لیبرالها، بنی صدر، منافقین و ...) سخن امروز رهبری است و هیچ چیز عوض نشده است. اما فتنه سال گذشته درسها، پندها و عبرتهایی برای نظام و ملت داشت که نباید آن را به ورطه فراموشی سپرد. تجربه سال 88 تجربه گرانسنگی است که میتواند مبنایی برای بسیاری از رویهها، نظامات و برنامهریزیهای آینده کشور قرار گیرد از جمله این عبرتها و درسها عبارت است از:
1- رهبری در ایران به مثابه ودیعه الهی
نقش بیبدیل رهبری دینی در جامعه اسلامی اصلی جوهری و اساسی است که موجب عبور نظام از گردنههای سخت و صعبالعبور شده است اما حادثه سال 88 چون ریشه در درون خانواده انقلاب داشت و از رقابت خانوادگی منشأ میگرفت، موجب پراکندگی اولیه مردم و نخبگان گردید. افول راهپیماییهای معترضین بعد از 29/3/88 نشان داد که اصل تمام کننده در کشور از مودت و محبت سرچشمه میگیرد و با تأیید و رد ولایت است که نگرشها تنظیم میگردد و بسیاری از نگاهها و نظرها خود را اصلاح و تنظیم مینمایند. در عین حال پیروی از رهبری شاخص در مسیر بودن است، بنابراین نخبگان برای تنظیم خود به تکاپو افتادند و هر کس از قافله ولایت عقب ماند از حوزه عزت اجتماعی خارج شد و در ردیف مخالفان و دشمن جای داده شد. تنوع قومی و نژادی ایران نشان میدهد که فقط دین و رهبر دینی میتواند آن را منسجم نمایند و این گونه نیز هست.
2- به اسم امام بر علیه انقلاب اسلامی
یکی از درس های فتنه گذشته این بود که بدانیم میشود به اسم امام و انقلاب در مقابل رهبری وانقلاب اسلامی ایستاد. میتوان کاریکاتوری از صدر انقلاب اسلامی را باز تولید کرد و به جای حال خویش به دامن امام پناه برد و به جای بررسی عملکرد امروز به سوابق دیروز تکیه کرد. سختترین مرحله فتنه این بخش بود زیرا پیچیدگی صحنه در این بخش یکی از نقاط تردید آفرین و گمراه کننده بود. بیشترین نیاز به بصیرت در این بخش مورد نیاز است. فقط کسانی میتواند در این مرحله سره را از ناسره تشخیص دهند که امام را جامع بدانند و جامع بشناسند، در غیر این صورت از همه امام فقط جمله «میزان، رأی ملت است» را به خورد تودهها خواهند داد و حتی قبل و بعد همین جمله را نیز حذف خواهند کرد.
3- شاخص نبودن سابقه در انقلاب اسلامی
حوادث سال 88 نشان داد که داشتن سابقه در انقلاب اسلامی ملاک صلاحیت آوری و پیشگامی در عصر حاضر محسوب نمیشود و گذر زمان و تحولات اجتماعی و تطورات شخصی میتواند استحاله فکری و درونی را به همراه داشته باشد و چرخشهای 180 درجهای را در مقابل چشم ملت به نمایش گذارد. ملت ما برای اولین بار (پس از ارتحال امام) این واقعیت را به صورت ملموس تجربه کرد و من بعد سابقه انقلابی داشتن را تنها ملاک تکریم و تحصین نمیداند.
4- عدم غفلت دشمن از نظام برای یک لحظه
حوادث سال 88 نشان داد که دشمن به صورت مستمر در حال برنامهریزی و آزمون و خطاست. به صورت مرتب نقاط قوت و ضعف نظام جمهوری اسلامی را مطالعه میکند و برای ورود به نقاط آسیبپذیر برنامهریزی میکند هیچ عمل مثبت و منفی نظام جمهوری اسلامی، دشمن را از دشمنی باز نمیدارد و فرصت شناسی سرلوحه عمل دشمن قرار دارد. باید همیشه آرامش دشمن را آرامش قبل توفان بدانیم و برای یک لحظه از آرایش و جابه جایی او غفلت نکنیم. حوادث سال گذشته نشان داد که دشمن از ما آمادهتر و ما از او غافل هستیم، این عبرت چراغ راه آینده نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی است.
5- امید دشمن به فروپاشی از درون
فتنه 88 نشان داد، در بین گزینههایی که دشمن جهت تقابل با انقلاب اسلامی مدنظر دارد، فروپاشی درونی اولویت اول است بنابراین از سالها قبل به این نکته تأکید میکردند که «برای براندازی انقلاب اسلامی از درون دنبال انقلابیونی میگردیم که در عین ستودن خمینی بشود آنان را به خدمت گرفت» دشمن در این راهبرد تا حدودی موفق عمل کرده است. رفتار سیاسی برخی از نخبگان منتسب به نظام و انقلاب به حدی از انحراف برخوردار است که رئیس جمهور امریکا دوبار موسوی را به اسم نام میبرد و از وی حمایت میکند. بریدگان از انقلاب امروز از دولت امریکا حقوق دریافت میکنند و در آن کشور از امکانات و تسهیلات زندگی برخوردارند. اینان کسانی هستند که تا دیروز خود را در مسیر امام و انقلاب معرفی میکردند اما تغییر ذائقه آنان،مورد توجه دشمن قرار گرفت و چراغ سبز دشمن آنان را به خود جذب کرد و این چنین، انقلابیون سابق سرمایههای امروز دشمن محسوب میشوند.
6- بصیرت اولویت اول جامعه اسلامی است
پیچیدگی حوادث فتنهگون سال 88 نشان داد که رمز عبور از حوادث سهمگین فقط بصیرت است. بصیرت در بین همه نیازمندیهای انقلاب اسلامی حرف اول را میزند. پیروزی در جنگ نرم از مسیر بصیرت عبور میکند واگر از این مهم غافل شویم مسائل دیگر نمیتواند پیروزی نرم را تضمین نماید، بنابراین بعد از فتنه پرداختن به مسائل عمیقتر فکری، فرهنگی و اعتقادی به نهضت تبدیل شد و اکنون در سطح کشور به صورت جدی اجرا میشود. این درس از درسهای دیگر فتنه برای نیروهای انقلاب عنصری حیاتی جلوه نمود و به آن ورود کردند.
7- نیاز حزبالله به شبکهسازی
شبکهسازی حقیقی و مجازی امروز به مثابه ابزاری است که دشمن از آن در فتنه و ماههای منتهی به انتخابات (سازمان رأی 88) استفاده کرد. در بیانیههای موسوی نیز گفتمان شبکهسازی حرف اول را میزد. چرا این ابزار در دست حزب قرار نگیرد؟ باید شبکههای اجتماعی استاد - شاگردی در سراسر کشور پیش بینی و نهادینه شود، البته شبکههای سنتی (روحانیون، مسجد، هیئت مذهبی و ...) باید وجود داشته باشد، اما روزآمدی و استفاده از ابزارهای مدرن لازمه حرکتهای اجتماعی امروز است.
8- عاشورا، همچنان برترین قدرت بسیجگر
در حوادث پس از انتخابات سال 88، مردم بارها به صحنه آمدند اما هیچ حرکتی بسان حرکت مردم در 9 دی ماه نبود. قیام 9 دی به صورت مستقیم از گستاخی دشمن در عاشورا (6 دی) نشأت میگرفت و معجزه 9 دی در پرتو عاشورا رقم خورد. این بسان قیام عاشورای 57 بود و تکرار همان قیام مجدداً توسط نسلی دیگر رقم خورد. عاشورا انرژی پایان ناپذیر انسجام ملی و دینی ماست و نباید از این چشمه جوشان و پرفیض و پربرگ غافل شد. به تعبیر شهید آوینی ما همه چیزمان را با عاشورا محک زدهایم و سر استقامت ما همین جاست.
9- نخبگان در تشخیص صراط حق از توده عقبتر
بخش قابل توجهی از نخبگان در حوادث سال 88نتوانستند ردای خود را به موقع جمع کنند و نتوانستند جای خود را در خیمه انقلاب بازیابی کنند، اما مردم به جهت کمتر بودن تعلقات دنیایی و دور بودن از آلودگیها و قدرت و ثروت جلوتر از نخبگان به میدان آمدند و در مقایسه با نخبگان از نمره قابل قبولتری برخوردار شدند. زدوبندها و تعلقات گروهی و جناحی باعث سکوت نخبگان شد و آنان را در آینده انقلاب اسلامی تیرهتار ثبت کرد و برخی هنوز هم در سرگیجه فتنه گرفتارند.
10- عوامل استمرار انقلاب همان عوامل محدثه است
واکنش مردم و رهبری به حوادث فتنهگون سال88نشان داد، برای استمرار انقلاب اسلامی باید به همان عللی که انقلاب را متولد کرد تمسک جست. مردم، رهبری و ایدئولوژی سه رکن پیروزی انقلاب اسلامی بود که در حوادث سال گذشته همین عناصر کلیدی نظام اسلامی را مجدداً بیمه کرد، بنابراین وحدت کلمه و فصل الخطاب بودن رهبری و جوهره دینی همچنان نیاز آینده انقلاب اسلامی است. امید است نخبگان حزبالله و دست اندرکاران فرهنگی و اجتماعی کشور با مطالعه درسها و عبرتهای گذشته چراغ راه آینده را بسازند تا درخت تنومند انقلاب اسلامی در مقابل توفان فتنهها و کینهها همچون بنیاد المرصوص، سربلند ومقاوم و پیش روند و الگوساز به پیش روند.
ارسال شده در دوشنبه 91/3/22 ساعت 7:43 ع نویسنده : ایمان احمدی
حوادث فتنهگون سال 88 مثل همه پدیدههای سیاسی – اجتماعی درسآموز و واجد فرصتها، آسیبها و دستاوردهایی است.