شبکه های وهابی در ایام 13 رجب که مصادف با میلاد مبارک مولی متقیان علی(ع) است کمر همت بر تخریب شخصیت آن حضرت بستند.
در همین راستا کارشناس شبکه وهابی وصال حق، در اظهاراتی که نشان دهنده کینه عمیق وهابیت نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) است گفت: «تولد حضرت علی (ع) در داخل کعبه در منابع اهل سنت هم وجود دارد ولی این امر عقلا مورد قبول نیست چون کعبه مورد احترام قریش بوده پس چگونه ممکن است که وقتی به امر خداوند دیوار کعبه باز شده است تا مادر آن حضرت داخل کعبه شوند مشرکین مانع آن نشده باشند و ایشان داخل کعبه شده باشد.»!!
وی که راهی برای تخریب علی(ع) نیافته بود در ادامه افزود: «اگر هم چنین باشد تولد در کعبه که فضیلت نیست.»!!
این کارشناس وهابی در ادامه با بی توجهی به فضائل حضرت علی (ع) و گویی اینکه ایشان هیچ فضیلتی ندارند اظهار داشت: «اینکه کسی در کجا به دنیا آمد و در کجا فوت کرد فضیلت نیست فضیلت در داشتن تقوای الهی است.»
سخنان این وهابی در حالی بیان می شود که تقوای علی(ع) نه تنها زبانزد شیعه است بلکه اهل سنت نیز در منابع خود از تقوای علی(ع) سخن ها نوشته اند.
ابن عباس میگوید پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لو انّ الفیاض اقلام و البحر مدادٌ و الجنّ حسّابٌ و الانس کتابٌ مااحصوا فضائل علیّ بن ابی طالبٍ؛ اگر انبوه درختان و باغ ها، قلم، و دریا مرکب، و تمام جنّیان حسابگر، و تمام انسانها نویسنده باشند قادر به شمارش فضائل علی بن ابی طالب نخواهند بود»(1)
ودر جایی دیگر فرمود: «من کتب فضیلةً من فضائله لم تزل الملائکة تستغفرله ما بقی لتلک الکتابه رسم، و من استمع فضیلةً من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالاستماع و من نظر الی کتابٍ من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالنّظر، اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت (حضرت علی) را بنویسد، تا هنگامی که آن نوشته باقی است، ملائکه برای او استغفار میکنند و اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت را بشنود، خداوند همه گناهانی را که از راه گوش انجام داده است میبخشد، و اگر کسی به نوشتهای درباره فضائل علی(ع) نگاه کند، خداوند تمام گناهانی که از راه چشم کرده است میپوشاند و از آن در میگذرد.» (2)
بیهقی یکی از دانشمندان نامی اهل سنّت چنین روایت نموده که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من احبّ ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوحٍ(ع) فی تقواه و ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی عبادته فلینظر الی علی بن طالب علیه الصّلوة و السّلام؛ هر کسی دوست دارد به علم و دانش آدم بنگرد و مقام تقوا و خودنگهداری نوح را مشاهده نماید و بردباری ابراهیم نظاره کند و به عبادت موسی(ع) پی ببرد باید به علی بن ابی طالب(ع) نظر بیندازد.» (3)
مناقب، روایت فوق را به این صورت نقل نموده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی مهمه و الی یحیی بن زکریّا فی زهده، و الی موسی بن عمران فی بطشه، فلینظر الی علی بن ابی طالب علیهالسلام؛ هر کس میخواهد دانش آدم را، فهم (ژرف) نوح را، و زهد یحیی را و قاطعیّت موسی بن عمران را بنگرد، به علی بن ابی طالب نظر کند.» (4)
عایشه میگوید: «هنگامی که رسول خدا(ص) به حالت احتضار درآمد فرمود: ادعوا الیّ حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید، من به سراغ ابوبکر رفتم و او را احضار کردم. وقتی ابوبکر بر پیغمبر داخل شد حضرت نظری به سوی او افکند سپس از او روی گردانید و (برای مرتبه دوم) فرمود: ادعوا الیّ حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید. آنگاه حفصه، عمر را احضار کرد پیغمبر همان گونه که از ابیبکر روی گردانید از عمر نیز روی گرداند. عایشه گوید: من گفتم وای بر شما پیغمبر علی بن ابی طالب(ع) را میخواند، سوگند به پروردگار جز علی را نمیخواهد. پس رفتند سراغ علی (ع)، وقتی که پیغمبر علی را دید، او را محکم به سینه چسبانید آنگاه در گوش آن حضرت هزار حدیث بیان فرمود که هر حدیثی راهگشای هزار حدیث بود.»(5)
عبداللّه بن مسعود میگوید، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «قُسّمت الحکمة علی عشرة اجزاءٍ فاعطی علیّ تسعة و النّاس جزءً واحداً؛ حکمت (و دانش) به ده جزء تقسیم شده است و به علی نه قسمت آن و به (مابقی مردم) یک دهم داده شده است.» (6)
عایشه درباره علی(ع) میگوید: «هو اعلم النّاس بالسّنة؛ او داناترین مردم نسبت به سنّت (پیامبر اکرم(ص) میباشد.» (7)
پیامبر اکرم(ص) بعد از تزویج فاطمه به علی(ع) به دختر خود فرمود: «زوّجتک خیر اهلی، اعلمهم علماً و افضلهم حلماً و اوّلهم سلماً؛ تو را به تزویج بهترین بستگانم و اهلم درآوردم، که از نظر دانش داناترین، و از نظر حلم و بردباری برترین، و از نظر اسلام اوّلین میباشد.(8)
با این نمونهها و صدها امثال آن درباره محبّت علی(ع) باز کسی نمیتواند دشمن علی باشد جز کسانی که پیامبر اکرم(ص) آنها را این گونه معرّفی نمود: «فانّه لایبغضک من العرب الّادعی ولامن الانصار الّا یهودی و لا من سایر النّاس الّا شقی؛(ای علی!) براستی تو را دشمن نمیدارد از عرب مگر کسی که زنازاده باشد و نه از انصار مگر کسی که یهودی باشد، ونه از سایر مردم مگر کسی که شقی باشد.»
1- المناقب، الموفق بن احمد الخوارزمی، ص 32، / ابن شاذان، مأة منقبه، ص 177، حدیث 99،لسان المیزان، عسقلانی، ج 5، ص 62، میزان الاعتدال، ذهبی، ص 467.
2- المناقب، ص 32، حدیث 2 / فرائد السمطین، ج 1، ص 19 / ینابیع المودة، قندوزی باب 56، / مناقب السبعون، حدیث 70.
3- دارالثقافه، ص 416، مجلس 14/ ارشادالقلوب، دیلمی، ج 2، ص 363.
4- المناقب، ص 83، حدیث 70، و ص 311، حدیث 309.
5- خصال صدوق،ج 2، ص 651.
6- المناقب، ص 82، روایت 68 /حلیة الاولیاء، ابی نعیم، ج 1، ص 64.
7- کنزالعمّال، ج 11، ص 605، حدیث 32926.
8- المناقب، ص 319، حدیث 322.
ارسال شده در یکشنبه 91/3/21 ساعت 4:36 ع نویسنده : ایمان احمدی