عبد الله بن یحیى نزد امیر مؤمنان (ع) آمد در جلوی آن حضرت یک تخت بود حضرت فرمود؛ بنشین! وقتی عبدالله بن یحیی بر روی تخت نشست ،آن تخت چرخید و او با سر بر زمین خورد و سرش به شدت زخمی شد و خون از آن روان شد .
پس آن حضرت آبى خواست و خون سر عبدالله بن یحیی را شست سپس او را نزد خود فرا خواند حضرت دست بر آن کشید و آب دهن بر زخم او مالید، فورا زخم بهم چسبید و گویا هیچ آسیبى بدان نرسیده، سپس فرمود: اى عبد الله سپاس خدا را که محو گناهان شیعه ما را در دنیا به گرفتارى آنها در دنیا مقرر داشت، تا طاعتشان سالم بماند و مستحق ثواب آن باشند.
عبد الله گفت: اى امیر مؤمنان بواسطه این سخن به من فائده رساندى و به من علمی آموختی و لی اگر صلاح بدانید آن گناهى را که به خاطر آن در این مجلس گرفتار بلا شدم معرفی کن تا دوباره مرتکب آن گناه نشوم ؟
حضرت فرمود؛ این بلائی که به آن گرفتار شدی به خاطر این بود که هنگام نشستن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* نگفتى و خدا اثر شوم این و ترک وظیفه را در قالب چنین بلایی به تو نشان داد .تا تو را از آن بی ادبی پاک کند.
سپس حضرت فرمود: رسول خدا بمن فرمود؛ هر کار مهمى که در آن بسم الله گفته نشود ناتمام است .
عبدالله بن یحیی می گوید عرض کردم: پدر و مادرم به قربان شما یا امیرالمومنین(ع) از این پس«بسم الله» گفتن را رها نمی کنم. سپس حضرت فرمود؛ در این صورت از آن بهرهمند میشوى و بوسیله آن خوشبخت میگردى.
منبع :آداب و سنن-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ص: 194
ارسال شده در یکشنبه 91/3/21 ساعت 7:50 ص نویسنده : ایمان احمدی