.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 11465
  • بازدید دیروز : 41
  • کل بازدید : 1549959
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/9/28    ساعت : 9:23 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در یکشنبه 91/3/7 ساعت 5:14 ع نویسنده : ایمان احمدی

حضرت امیر(ع) 25 سال پس از رحلت و حکومت پیامبر(ص) و در حالی که در امر حکومت داری تغییرات اساسی ایجاد شده و جامعه به کلی تغییر کرده بود،حکومت را در دست گرفت که با شواهد موجود می توان گفت، حکومت اسلامی را از نو بنیان نهاد که وسعتش بسیار زیاد و حوادث سیاسی اش هم بسیار سنگین و پیچیده بود. برخی از مهم ترین تأثیرات سیاسی و حکومتی امام خمینی(ره) از دوران حکومت پنج ساله حضرت امیر(ع) عبارت بودنداز...

مهم ترین رویداد در زنجیره اتفاقات سرنوشت ساز زندگی بشر بعثت انبیا است و در بین بعثت انبیا آنهایی تحول آفرین تر بودند که میل بیشتری به ایجاد نظم اجتماعی و حکومت داشتند که در رأس آنها، بعثت پیامبر اسلام(ص) حضرت محمد(ص) و تشکیل حکومت به معنای واقعی در مدینه است. پس از رویداد مهم بعثت انبیا، حکومت و فرمانروایی تأثیرگذارترین قضیه در زندگی بشر بوده و است، تا آنجا که می توان ادعا کرد، سایر تحولات بر محور آن انجام گرفته است. حاکمان و فرمانروایان بر مبنای ایده هایی حکومت می کردند و چون قریب به اتفاق آنها افراد تربیت نشده و غیرمهذب بودند، ایده شان در حکومت و فرمانروایی، قدرت، سلطه و اجحاف بود، از این رو است که صحنه تاریخ بشر آلوده به خون و دردآور است. رویه تاریخی و جائرانه سلاطین و فرمانروایان که تمام دوره تاریخ را در برگرفته از شدت و فور به سختی اجازه می دهد تا حکومتی مبتنی بر عدالت و به دور از ظلم و تعدی یافت و آن را الگو و نمونه قرار داد.

 ظهور اسلام و شکل گیری حکومت پیامبراعظم(ص) در مدینه و 25 سال بعد، حکومت حضرت امیر(ع) که برجسته ترین نمونه حکومت داری است، این نوید را به بشریت داد که می تواند آرزوی دیرینه حکومت حق مدار را تحقق بخشید و یا حداقل با الگو قراردادن آن، به بخش های مهمی از آن دست پیدا کند. با اینکه پس از شهادت حضرت علی(ع) دشمنان و غاصبان هیچ گاه اجازه ندادند آن مسیر حکومتی ادامه پیدا کند و مشی حکومت داری را تغییر دادند و به مسیر ظلم و جنایت کشاندند و علمای اسلام هم به علل عدیده، گام های موثری برای تشکیل حکومت اسلامی برنداشتند و بیشتر برای حفظ میراث گرانسنگ اسلام تلاش کردند و خطوط اصلی نحوه حکومت داری را در لابه لای این میراث محفوظ نگه داشتند، اما ایده و چگونگی تشکیل حکومت اسلامی در تاریخ مسلمانان تثبیت و ماندگار شد و دسیسه های طولانی اجانب اگر چه لطمه شدیدی به این مهم وارد کرد، اما نتوانست آن را برای همیشه نابود کند. در اوج تلاش دشمنان برای نابودی این ایده، امام خمینی(ره) با خروش بیداری بخشش، منادی حکومت اسلامی شد و برای تحقق آن ابتدا، مقدمات اصلی آن را فراهم ساخت که عبارت بود از آشنایی دقیق و عمیق با اسلام و درک صحیح پیام و هدف آن نیز متمرکز شدن در اصل و اساس آنچه که اسلام برای حکومت در نظر گرفته است. به عبارتی، ایشان در حوزه نظری و تعلیم و تعلم در دریای معارف اسلامی غور کرد و در عرصه نظر و عمل سیاسی در حکومت نبوی و علوی تأمل و اندیشه نمود و پس از برگرفتن از تجربه حکومت پیامبر(ص) احتمالاً به دو علت بر حکومت حضرت علی(ع) متمرکز شد:

 1- پیامبر(ص) به سبب شأن پیامبری و پذیرفته شدن در جامعه آن روز در امر حکومت مشکلات کمتری داشت و در زمان حیات آن پیامبر عظیم الشأن همه زوایایی که حکومت ها احتمالاً با آن درگیر می شوند آشکار نشد بود و نیز دایره جغرافیایی و سیاسی حکومت چندان وسعت نیافته بود.

2- حضرت امیر(ع) 25 سال پس از رحلت و حکومت پیامبر(ص) و در حالی که در امر حکومت داری تغییرات اساسی ایجاد شده و جامعه به کلی تغییر کرده بود و خاطره منازعات سیاسی پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) برای حذف حضرت علی(ع) از مدار حکومت در اذهان باقی مانده بود، حکومت را در دست گرفت که با شواهد موجود می توان گفت، حکومت اسلامی را از نو بنیان نهاد که وسعتش بسیار زیاد و حوادث سیاسی اش هم بسیار سنگین و پیچیده بود. برخی از مهم ترین تأثیرات سیاسی و حکومتی امام خمینی(ره) از دوران حکومت پنج ساله حضرت امیر(ع) عبارتند از:

الف- جدا نبودن دین از سیاست؛ یکی از ذهنیت های باطل و دسیسه ساز دشمن که برای مردم ساخته شده بود و بیش از هر چیزی، امام راحل(ره) را آزار می داد، تبلیغ مسموم و جاافتاده و پذیرفته شده «جدایی دین از سیاست» بود. امام بزرگوار که خطر این باور غلط را به خوبی درک کرده بود و می دانست تا جامعه از این ذهنیت آلوده تطهیر نشود، نمی توان آن را حرکت داد، بارها و بارها با شدت تمام به آن هجوم می برد و سرانجام هم موفق شد ریشه آن را در ذهن بخش اعظم جامعه بخشکاند و جامعه را به حرکت درآورد که این حرکت همچنان ادامه دارد. ایشان با درک این مهم از مشی حضرت امیر(ع) از آن برای آگاه ساختن جامعه نیز استفاده کرد و درباره آن فرمود: «خاصیتی که در علی بن ابی طالب(ع) بود که یک رجل سیاسی بود، از خطش معلوم است که مرد سیاست بوده و از کاغذی که به مالک نوشته و دستورهایی که داده، همه اش دستورهای سیاسی است.» (1)

1- «آن هم حکومت حضرت امیر است که همه تان می دانید و آن وضع حکومتش و آن وضع سیاستش و آن وضع جنگ هایش. نگفت که ما بنشینیم در خانمان دعا بخوانیم و زیارت بکنیم. چه کار داریم به این حرف ها به ما چه.» (2)

2- «حضرت امیر(ع)، حکومت اسلامی داشت و حکومت های اسلامی می فرستاد آن طرف، اینها سیاست نبودند؟» (3)

3- «حضرت امیر(ع)، یک مملکت را اداره می کرد، سیاستمدار یک مملکت بود.» (4)

4- «این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده اند. اینها را بی دین ها می گویند. مگر زمان پیغمبراکرم(ص) سیاست از دیانت جدا بود؟ ... مگر زمان خلافت حضرت امیر(ع)سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟ این حرف ها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کرده اند تا دین را از تصرف در امور دنیا و از تنظیم جامعه مسلمانان برکنار رساندند.» (5)

امام خمینی(ره) برای اینکه جلوی کسانی که با تشکیل حکومت اسلامی غیرمعصوم(ع) مخالفند را بگیرند، حاکم بودن حضرت امیر(ع) را در زمره مقامات معنوی آن حضرت نمی دانند و بر عکس، حکومت را بسیار نازل تر از آن می دانند که از شئون معنوی آن حضرت باشد، از این رو فرمودند: «نصب حضرت امیر(ع) به خلافت، این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد، مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود.» (6)

ب) نگاه ابزاری به حکومت امام خمینی(ره) یک اسلام شناس واقعی بود و به خوبی می دانست در مکتب اسلام چه چیزی اصالت دارد و چه چیزی اصالت ندارد و باید برای آن نقش ابزاری قائل شد. بر مبنای این شناخت، ایشان حکومت و قدرت را ابزاری برای انجام وظایف عمومی و حکومتی می داند و آن را اینگونه توضیح می دهد: «عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته، شأن و مقامی نیست، بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است... تصدی حکومت به دست آوردن یک وسیله است، نه اینکه یک مقام معنوی، زیرا اگر یک مقام معنوی بود کسی نمی توانست آن را غصب کند یا رها سازد.»(7) ایشان درباره حکومت داری حضرت علی(ع) هم فرمودند: «او تمام مقصدش خدا بود، اصلش این دنیا و این ریاست و اینها در نظر او چیزی نبود مگر اینکه بتواند یک عدلی را در یک دنیا برقرار کند، و الا پیش آنها مطرح نبود که یک ریاستی داشته باشند یا خلافتی داشته باشند...» (8) و در جای دیگر با اشاره به قصه معروفی از حضرت امیر(ع) می فرماید: «شماها شیعه همان هستید که می گوید که من به اندازه این کفش کهنه ای که هیچ نمی ارزد، امارت شما را به اندازه این برایش ارزش قائل نیستم، مگر اینکه حقی را ایجاد کند.» (9)

ج) قانونمداری؛ اگر گفته شود یکی از حلقه های زنجیره ویژگی های حضرت امام(ره) این است که «امام(ره) مرد قانون بود.» ادعایی دقیق و کاملاً برازنده امام خمینی(ره) است و در این باره داستان های فراوانی برای یادآوری وجود دارد که فعلاً باید از آن گذشت. ایشان برای نشان دادن توجه حضرت امیر(ع) به قانون، حکایت معروف اختلاف حضرت امیر(ع) با یک فرد یهودی را این طور نقل می کند: «رفت در محضر قاضی ای که خودش او را نصب کرده است. قاضی حضرت امیر(ع) را احضار کرد، رفت. نشستند جلوی او. حتی تعلیم داده به قاضی که نه، به من زیادتر از این نبایداحترام کنی، قضاوت باید همچو، هر دو علی السوا باشیم. یکی یهودی بود و یکی هم رئیس، از ایران گرفته تا حجاز، مصر، عراق. قاضی رسیدگی کرد و حکم بر ضد حضرت امیر(ع) داد.» (10) حضرت امام(ره) این نگاه را به حکومت پیامبر اعظم(ص) و حضرت امیر(ع) دارد: «حکومت رسول الله(ص) و حکومت امیرالمومنین(ع) حکومت قانون است، یعنی قانون خدا آنها را تعیین کرده است، آنها به حکم قانون واجب الاطاعه هستند، پس حکم از آن قانون خداست و قانون خدا حکومت می کند.»(11)

د) حکومت سرمشق؛ امام خمینی(ره) به حکومت حضرت امیر(ع) به عنوان حکومت سرمشق نگاه می کند و از اینکه دشمنان و بدخواهان با مانع تراشی و ایجاد مشکل نگذاشتند حضرت امیر(ع) عمر خود را صرف چهره اصلی حکومت داری کند و دوام یابد به شدت ابراز تأسف می کند، اما به نظر می رسد با وجود اندک و پرمشغله بودن دوران حکومت حضرت امیر(ع) امام خمینی(ره) بخش های اصلی مربوط به حکومت را از مشی آن بزرگوار کسب کردند و در انجام یافته های شان، کمترین اهمالی نداشتند و در حد امکان، به بهترین وجه آن را عملی ساختند که در رأس آن، تأسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران و الهام بخشی به سایر مسلمانان است. ایشان حسرت و تأسف شان درباه کمبود مجال حضرت امیر(ع) و گرفتاری های شان را این چنین ابراز می کند: «آن چیزی که موجب تأسف است، این است که مجال پیدا نکرد حضرت امیر(سلام الله علیه)، نگذاشتند، مجال پیدا بکند. چون حکومتی که حکومت الله است در دنیا به آن نحوی که می خواست خود حضرت امیر(ع) می خواست پیاده کند تا دنیا بفهمد که اسلام چی آورده است و چه شخصیت هایی دارد، در آن وقت که حکوم دست ایشان نبود که مجال نبود. آن وقت هم که حکومت دست ایشان آمد، باز مجال ندادند. سه تا جنگ بزرگ در زمان ایشان افروختند و مجال اینکه یک حکومتی که دلخواه او هست برقرار کند، نشد.» (12)

ه) همیشگی بودن حکومت اسلامی؛ حضرت امام(ره) قایل به آن بود که باید پس از پیامبر(ص) برای همیشه حکومت اسلامی پا برجا باشد و پس از دوران معصومان(علیهم السلام) ادامه داشته باشد و افزون بر مباحث نظری این مهم باید در عمل هم جاری باشد. ایشان دراین باره می فرماید: «روز عیدغدیر، روزی است که پیغمبر اکرم(ص) وظیفه حکومت را معین فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود و حکومت اسلام نمونه اش عبارت است از یک همچو شخصیتی که در همه جهات مهذب، بر همه جهات معجزه است والبته پیغمبر اکرم(ص) این را می دانستند که به تمام معنی کسی مثل حضرت امیر(ع) نمی تواند باشد، لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشد از حکومت ها تا آخر تعیین فرمودند.» (13)




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا