منظور از رجعت چیست؟ آیا رجعت به معناى بازگشت برخى از اموات (ائمه (علیهم السلام) و گروهى از مؤمنان و کافران) به دنیاست و یا به معناى بازگشت دولت و قدرت به خاندان رسالت است؟ آیا رجعت به معناى نخست، ممکن است؟ آیا همانگونه که رجعت در امتهاى پیشین واقع شده است، در امت اسلامى نیز واقع خواهد شد؟ رجعت چه زمانى واقع مىشود؟ چه کسانى مشمول رجعت مىشوند؟ آیا رجعت همگانى است یا اختصاصى؟ و بالاخره فلسفه آن چیست؟
یکى از آرزوهاى دیرینه بشر گسترش عدالت در سراسر گیتى و ریشه سوزى بیداد از همه آبادی هاى زمین است؛ و این امید و آرزو به شکل نوعى اعتقاد در ادیان الهى تجلى نموده است. در طول تاریخ، کسانى که مدعى تحقق این ایده شدند، طرحها ریختند و چارهها اندیشیدند، ولى، نتوانستند بشر خسته دل را امیدى بخشند.
آرى؛ اندیشه ظهور حضرت مهدى (عج) تنها چراغ فروزانى است که مىتواند تاریکىها و غبار خستگى را از انسان دور کند.
روزى که او مىآید و حکومت واحد جهانى تشکیل مىدهد، انحراف و بىعدالتی ها را محو مىسازد و ابرهاى خودخواهى و نفاق را کنار مىزند تا بشر لذت و زیبایى زندگى واقعى را در سایه حکومت اهلبیت(علیهم السلام) و پیاده شدن همه احکام اسلام ناب محمدى(صلی الله علیه و آله) را با تمام وجود احساس کند.
در آستانه این ظهور نورانى آن منجى بشریت، حوادث شگفتانگیزى اتفاق مىافتد که از جمله آنها بازگشت گروهى از مؤمنان واقعى براى درک و تماشاى عظمت و شوکت جهانى اسلام و حکومت دولت کریمه خواهد بود؛ البته عدهاى از کافران بد طینت نیز در این میان پیش از بر پائى رستاخیز به دنیا برمىگردند تا به سزاى پارهاى از اعمال ننگین خویش برسند. بازگشت گروهى از مؤمنان خالص و کافران ستمگر به این جهان پیش از قیامت، «رجعت» نامیده مىشود.
رجعت، یکى از مسائل مورد اختلاف میان مذاهب اسلامى است که از عقاید مسلم شیعه به شمار مىآید و مورد تأیید اهلبیت (علیهم السلام) نیز قرار گرفته است.(1) بر ایناساس، گروهى از مؤمنان راستین و عدهاى از کافران بدسرشت، هنگام ظهور منجى عالم بشریت، حضرت مهدى (عج) به این دنیا بازگردانده مىشوند تا مؤمنان به ثواب یارى آن حضرت در تشکیل حکومت عدل و قسط جهانى نائل آمده، از درک و تماشاى عظمت و شوکت دولت کریمه اسلام، لذت ببرند(2) و کافران به سزاى پارهاى از اعمال ننگینشان برسند.
برخى از خردهگیران بر شیعه، امکان رجعت را مورد تردید قرار داده و اعتقاد به آن را ناپسند دانستهاند؛ بدان حد که گفتهاند: «رجعت، مذهب گروهى از اعراب جاهلیت بوده است که برخى از فرق اسلامى (شیعه) بدان گرویدهاند.»(3)
تردید و مناقشات مخالفان در صحت رجعت از یک سو و پیچیدگى مسئله از سوى دیگر، پرسش ها و شبهاتى را برانگیخته که از آن جمله است: منظور از رجعت چیست؟ آیا رجعت به معناى بازگشت برخى از اموات (ائمه (علیهم السلام) و گروهى از مؤمنان و کافران) به دنیاست و یا به معناى بازگشت دولت و قدرت به خاندان رسالت است؟ آیا رجعت به معناى نخست، ممکن است؟ آیا همانگونه که رجعت در امتهاى پیشین واقع شده است، در امت اسلامى نیز واقع خواهد شد؟ رجعت چه زمانى واقع مىشود؟ چه کسانى مشمول رجعت مىشوند؟ آیا رجعت همگانى است یا اختصاصى؟ و بالاخره فلسفه آن چیست؟
این پرسش ها و نظایر آنها، موجب شده است که اندیشمندان اسلامى کتب و مقالات گرانمایهاى در تبیین این موضوع بنگارند و یا در کتب کلامى، بابى را به این موضوع مهم اختصاص دهند. در این سری از مقالات که با محوریت مبحث رجعت ارائه خواهد گردید با کمال بىطرفى سعى شده است تا با مطالعه در منابع اصیل اسلامى، این موضوع مهم مورد بررسى قرار گیرد و نگارنده در این راه براى صیانت از اشتباه از خداوند متعال و وجود مقدس حضرت بقیة اللّه الاعظم(عج) عاجزانه استمداد و استعانت مىجوید.
مفهومشناسى «رجعت»
1. معناى لغوى
«رجعت» در لغت به معناى «بازگشت» است. لغتشناسان در توضیح واژه «رجعت» گفتهاند: «رجعت، مصدر مرة از ماده «رجوع» به معناى یکبار بازگشتن یا بازگردانیدن است.»(4)
و نیز در «اقرب الموارد» درباره واژه «رجعت» آمده است: «رجع الرجل رجوعا و مرجعا، و معه انصرف ... هو یؤمن بالرجعة، اى بالرجوع الى الدنیا بعدالموت» (5) یعنى رجوع به معناى بازگشت است و فلانى به رجعت ایمان دارد، یعنى او به رجوع به دنیا پس از مرگ اعتقاد دارد؛ پس واژه رجعت در لغت به معناى «یکبار بازگشت یا بازگردانیدن» است. ناگفته نماند که اصل «رجوع» که به معناى بازگشتن و بازگردانیدن (لازم و متعدى) به کار رفته است؛ مثل: «فرجع موسى الى قومه غضبان أسفا» (6) و «فإن رجعک الله الى طائفة منهم...» (7) که واژه «رجع» در آیه شریفه نخست، لازم است، چنانکه گفته مىشود: «رجع الرجل» و در آیه شریفه دوم، متعدى مىباشد. ازاینرو، واژه «رجعت» که مصدر مرة از ماده رجوع است، به معناى یکبار بازگشتن و یا بازگردانیدن به حال اوّل است.
البته الفاظ مختلفى براى بیان این اصل اعتقادى در قرآنکریم و روایات اسلامى به کار رفته است، مانند: رجعت، ایاب، کره، رد، حشر، که همه در معناى بازگشت مشترکند، ولى در میان همه این الفا1 لفظ رجعت مشهورتر است.
2. معانى اصطلاحى
رجعت همانند بسیارى از واژهها علاوه بر معناى لغوى، در علوم مختلف در معانى گوناگونى به کار رفته، و با توجه به این معانى است که مىتوانیم تصویر و شناخت صحیحى از معناى مورد بحث داشته باشیم. لغتنامه دهخدا معانى اصطلاحى مختلفى براى رجعت برشمرده است، که به اختصار اشاره مىشود:
الف) اصطلاح فقهى: بازگردیدن مرد به سوى زن مطلقه خود در مدت قانونى و شرعى.
ب) اصطلاح نجومى: رجعت نزد منجمان و اهل هیئت، عبارتست از حرکتى غیر از حرکت کوکب متحیره به سوى خلاف توالى بروج و آن را رجوع و عکس نیز مىنامند.
ج) اصطلاح عرفانى: نزد اهل دعوت عبارتست از رجوع و کال و نکال و ملال صاحب اعمال به سبب صدور فعل زشت از افعال، یا متکلم گفتارى سخیف از اقوال.(8)
د) اصطلاح جامعهشناسى: در علوم اجتماعى، برخى جامعهشناسان به هنگام بحث از قانونمندى جامعه و تاریخ ، بر این باورند که قوانین تطوّرات تاریخى در همه جوامع مشترک است و تاریخ سه مرحله، ربانى و قهرمانى و انسانى را طى مىکند و همیشه این ادوار تکرار مىشوند و آنان این حرکت تاریخ را «أدوار و اکوار» و «رجعت» گویند.(9)
روشن است که هیچکدام از معانى چهارگانه مذکور مورد بحث ما نیست و آنچه در این تحقیق مورد توجه است اصطلاح کلامى است.
هـ) اصطلاح کلامى: رجعت در اصطلاح کلامى (متکلمان) عبارت است از بازگشت برخى از اموات به دنیا بعد از ظهور حضرت مهدى(عج) و قبل از قیامت.
مرحوم «سید مرتضى» که از بزرگان شیعه است، چنین مىفرماید: «رجعت، عبارت است از این که خداوند در هنگام ظهور حضرت مهدى(عج)، گروهى از شیعیان را که قبلاً از دنیا رفتهاند، دوباره زنده مىکند تا به ثواب یارى آن حضرت نائل شوند و دولت (کریمه) او را مشاهده کنند و نیز جمعى از دشمنان آن حضرت را دوباره زنده مىکند تا از آنان انتقام بگیرد.»(10)
قاضى ابن برّاج در تعریف رجعت مىگوید: «معناى رجعت این است که خداوند، هنگام ظهور حضرت قائم (عج) دستهاى از دوستان و پیروان وى را که قبلاً وفات نمودهاند، دوباره زنده مىکند تا به ثواب یارى و اطاعت آن حضرت و نیز ثواب جنگ با دشمنانش نائل آیند.»(11)
شیخ مفید (ره)، در تبیین معناى اصطلاحى (کلامى) رجعت چنین مىفرماید: «ان الله یرد قوما من الاموات الى الدنیا فى صورهم التى کانوا علیها فیعز فریقا و یذل فریقا و المحقین من المبطلین و المظلومین منهم من الظالمین و ذلک عند قیام مهدى آل محمد (علیهم السلام» (12) خداوند گروهى از اموات را به همان صورتى که در گذشته بودند، به دنیا برمىگرداند، و گروهى را عزیز و گروهى دیگر را ذلیل مىکند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده، و مظلومین را بر ظالمین و ستمگران غلبه مىدهد، این واقعه هنگام ظهور ولى عصر(عج) رخ خواهد داد.
دانشمند معاصر شیعى، علامه مظفر دراینباره مىگوید: «عقیده شیعه در رجعت، بر اساس پیروى از اهلبیت(علیهم السلام) چنین است: خداوند عدهاى از کسانى را که در گذشته از دنیا رفتهاند، به همان اندام و صورتى که داشتهاند، زنده کرده و به دنیا برمىگرداند. به برخى از آنان عزت مىدهد و پارهاى را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حقپرستان را از باطلپرستان مىگیرد و داد ستمدیدگان را از ستمگران مىستاند و این جریان یکى از رویدادهایى است که پس از قیام مهدى آل محمد به وجود مىآید. کسانى که پس از مردن به این جهان بازمىگردند یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادى در نهایت درجه فساد و آنگاه دوباره مىمیرند»(13).
در یک جمع بندى بین تعریفهاى فراوان رجعت، مىتوان گفت که رجعت عبارت است از: بازگشت گروهى از مؤمنان محض به دنیا، و کافران محض پس از مردن و قبل از قیامت، در حکومت حضرت مهدى (عج) و روشن است که انبیاء و ائمه(علیهم السلام) به عنوان اشرف مؤمنان محض در بین رجعت کنندگان خواهند بود.(14)
پىنوشتها :
1. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 53،ص 92 بیروت، دارالاحیاء التراث العربى، چاپ سوم: امام صادق (ع) مى فرماید: «از ما نیست کسى که ایمان به رجعت ما نداشته باشد و متعه را حلال نداند.»
2. سید مرتضى علم الهدى، رسائل الشریف المرتضى، ج1،ص 125 تحقیق: سیدمهدى رجایى، قم، دارالقرآن.
3. ابن اثیر، النهایة فى غریب الحدیث و الاثر، .، ج 2، ص 202؛ مؤسسه اسماعیلیان، چاپ چهارم، قم.
4. فراهیدى، کتاب العین، ج 1، ص 225.
5. سعید الخورى الشرتونى، اقرب الموارد، ج 1، ص 2 مؤسسةالنصر.
6. سوره طه، آیه 86.
7. سوره توبه، آیه 83.
8. على اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، حرف «راء».
9. ر.ک: مصباح یزدى، جامعه و تاریخ، ص 14، چاپ سازمان تبلیغات اسلامى.
10. سید مرتضى علم الهدى، رسائل شریف مرتضى، ج 1،ص 125.
11. ابن براج، جواهرالفقه، ص 268، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول.
12. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص 86، ناشر مکتبة الداورى، قم.
13. محمدرضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علیرضا مسجدجامعى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ص 294.
14. ر.ک: شیخ مفید، اوائل المقالات فى المذاهب والمختارات، ج 4، ص 77 .