مدت زیادی از سفرهای نوروزیمان نمی گذرد بنابراین هنوز حال و هوایش را از یاد نبرده ایم، از وسایل مورد نیاز حداقلی برگرفتیم و با توکل بر خدا راهی سفر شدیم، هر چند در کنار همه لذت ها سفرها سختی ها و خستگی خود را هم به همراه دارد، اما سفر است دیگر به زودی باید راه بازگشت را در پیش گرفت بد و خوبش هم موقت است .
اگر انسان، دنیا را یک «سفر» و خود را «مسافر» آن بداند، سختىهاى آن، او را بىتاب و رنجور نمىسازد.
امام على علیهالسلام کلام زیبایى در این باره دارد:
عِبادَ اللّه! اُوصیکم بِالرَّفضِ لِهذِهِ الدُّنیَا التّارِکةِ لَکم وإن لَم تُحِبّوا تَرکها ... فَإِنَّما مَثَلُکم ومَثَلُها کسَفرٍ سَلَکوا سَبیلاً فَکأَنَّهُم قدَ قَطَعوهُ ، وأمّوا عَلَما فَکأَنَّهُم قَد بَلَغوهُ.(نهج البلاغة، خطبه 99)؛ بندگان خدا! شما را به دل کندن از این دنیا سفارش مىکنم ، که شما را رها خواهد کرد، هر چند شما مایل به ترک آن نباشید... همانا مثل شما و مَثَل دنیا همانند مسافرانى است که تا مقدارى راه رفتهاند، گویا تمام آن را پیمودهاند و تا قصد رسیدن به نشانهاى (در میان راه) را دارند، گویا به آن رسیدهاند .
همچنین در سفارش آن حضرت به فرزندشان امام حسن علیهالسلام نیز آمده است: یا بُنَیَّ إنّی قَد أنبَأتُک عَنِ الدُّنیا وحالِها وزَوالِها وَانتِقالِها ، وأنبَأتُک عَنِ الآخِرَةِ وما اُعِدَّ لأَهلِها فیها ، وضَرَبتُ لَک فیهِمَا الأَمثالَ ، لِتَعتَبِرَ بِها ، وتَحذُوَ عَلَیها . إنَّما مَثَلُ مَن خَبَرَ الدُّنیا کمَثَلِ قَومٍ سَفرٍ نَبا بِهِم مَنزِلٌ جَدیبٌ فَأَمّوا مَنزِلاً خَصیبا وجَنابا مَریعا ، فَاحتَمِلوا وَعثاءَ الطَّریقِ ، وفِراقَ الصَّدیقِ ، وخُشونَةَ السَّفَرِ ، وجُشوبَةَ المَطعَمِ ، لِیَأتوا سَعَةَ دارِهِم ، ومَنزِلَ قَرارِهِم ، فَلَیسَ یَجِدونَ لِشَیءٍ مِن ذلِک ألَما ، ولا یَرَونَ نَفَقَةً فیهِ مَغرَما ، ولا شَیءَ أحَبُّ إلَیهِم مِمّا قَرَّبَهُم مِن مَنزِلِهِم ، وأدناهُم مِن مَحَلَّتِهِم(نهج البلاغة، نامه 31)؛ اى فرزندم! همانا من تو را از دنیا و حالات آن و زوالش و دگرگونىاش آگاه ساختم، و از آخرت و آنچه براى اهلش در آن مهیّا شده، با خبر نمودم و در باره این دو ، برایت مثالهایى زدم تا از آنها عبرت بگیرى و در راه صحیح، گام نهى. مَثَل کسانى که دنیا را خوب آزمودهاند ، همانند مسافرانى است که در سرمنزلى بىآب و آبادى و پرمشقّت که قابل ماندن نیست قرار گرفتهاند و قصد دارند تا به منزلى پرنعمت و به ناحیهاى که در آن آسایش و راحتى است کوچ نمایند . پس مشقتهاى راه و دورى دوستان و سختى سفر و ناگوارى غذاها را تحمّل کردند تا به خانه وسیع خویش و سرمنزل قرار و آسایش خویش درآیند و از هیچ یک از این مشکلات، احساس درد نمىکنند و هزینههاى مصرف شده را خسارت نمىشمرند و هیچ چیز برایشان محبوبتر از آن چیزى نیست که آنان را به منزلشان نزدیکتر سازد و به محلشان برساند. در این بخش از کلام، به خوبى روشن است که شناخت واقعیت دنیا چه نقشى در به حرکت درآوردن انسان به سوى آخرت دارد. همچنین مشخص مىشود که شناخت مقصد و مقصود، و عشق به آن، چه نقش مهمّى در افزایش توان تحمّل و مقاومت در برابر سختىها و مشکلات دارد؛ به اندازهاى که گویا هیچ درد و رنجى را ندیده و هر چیزى که او را به مقصدش برساند ، دوست داشتنى و شیرین است، هر چند سخت و تلخ باشد. امام باقر علیهالسلام نیز مىفرماید : أهلُ الدُّنیا سَفرٌ یَحُلّونَ عَقدَ رِحالِهِم فی غَیرِها(تحف العقول، ص299)؛ اهل دنیا مسافرانى هستند که بند کولهبارشان را در غیر آن ، باز مىکنند. امام على علیهالسلام مىفرماید : أهلُ الدُّنیا کرکبٍ یُسارُ بِهِم وهُم نِیامٌ(نهج البلاغة ، حکمت 64)؛ اهل دنیا همانند سوارهاى هستند که آنان را مىبرند در حالى که خواباند. و یا مىفرماید: إنَّ أهلَ الدُّنیا کرَکبٍ ؛ بَیناهُم حَلّوا إذ صاحَ بِهِم سائِقُهُم فَارتَحَلوا (نهج البلاغة ، حکمت 415) ؛ همانا اهل دنیا همانند سوارهاند؛ در حالى که آنان بار گشودهاند، راهنما بانگ زند و آنان کوچ کنند.