چکیده
پیامبران از طرف خداوند مأمور به هدایت مردمند و برای این که مردم را به سوی خداوند متعال هدایت کنند نیازمند به تشکیل حکومت در جامعه هستند. زیرا با تشکیل حکومت قدرت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به دست آنها میافتد و در سایه این قدرت به آسانی میتوانند این وظیفه الهی را انجام دهند.
پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز در ابتدا مأمور بود که این هدایت را بدون جنگ و خون ریزی انجام دهد اما چون مشرکان دست از لجاجت خود بر نداشتند و تصمیم گرفتند با پیامبر بجنگند، وی نیز در مقابل آنان به دفاع پرداخت. پس جنگ از طرف پیامبر دفاعی است نه تهاجمی.
رسول خدا (ص) در این جنگها از شیوههایی استفاده کردند که در زمان خود بی نظیر بود. این اصول هم اکنون نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله برآنیم که ویژگیهای برجسته این فرمانده بی نظیر و هم چنین تاکتیکهایی که در نبردها بکار میبردند را بیان کنیم.
به این امید که سیره نظامی پیامبر خدا (ص) سر مشق مدافعین و پاسداران اسلام قرار گیرد.
واژگان کلیدی : سیره، نظامی، شیوه، مدیریت. روش، دفاع.
مقدمه.
محمد بن عبدالله (ص) یک پیامبر بود و مأموریّت هدایت انسانها به سوى خداوند متعال را بر عهده داشت. وی بسیار علاقه داشت که مردم از گمراهى رهایى یابند و به راه راست درآیند و در این راه رنج بسیار برد و مشقتهای زیادی را تحمل کرد. پیامبر رحمة للعالمین، آمده بود که مردم را با شیوهاى منطقى وعقل پسند متقاعد کند که دست از بت پرستی و شرک بردارند و به خداوند یگانه ایمان بیاورند. او با هیچ کس دشمنى نداشت، دنبال مقام نبود، قصد تصرف سرزمینى را نداشت و از قبیله، مردم یا نژادى خاص طرفدارى نمىکرد بلکه آمده بود همگان را متوجه خداوند کند و مشعل خاموش دین را روشن کند. با این حال دعوت صمیمانه رسول خدا (ص) در آغاز بىجواب ماند، سران قریش به مخالفت برخاستند. وابستگى شدید مردم به بتها سدّ راه توحید شد. دانشمندان یهود و نصارا از راه حسادت وارد شدند و نتیجه آن شد که پیامبر خدا (ص) ناخواسته وادار به جنگ گردید. وقتى مخالفان، زبانى جز زبان زور و اجبار نمىدانستند، پیامبر نیز دست به شمشیر برد، اما نه شمشیر برای جهانگشایى. آن حضرت زمانى به اقدام نظامى و خشونتآمیز دست مىزد که کار با خرد و منطق پیش نمىرفت. او براى مداواى درد جهل، ابتدا داروى پند و موعظه، بشارت و انذار را مىآزمود و زمانی که هیچ کدام مؤثر نبود، درمان را با جراحی و داغ به پایان مىبرد.
هر چند رسول گرامی خدا (ص) پیامبر و با وحى در ارتباط بود، اما نبردهای وى رنگ بشرى داشت. او با شیوهی معمول روزگار خویش مىجنگید، هر تدبیرى که لازمهی جنگ بود مىاندیشید و از ابزار و ادوات جنگى استفاده مىکرد، زمانی در جنگ پیروزمىشد و گاهی شکست مىخورد. چون بنا نبود که کار رسالت از راه وحی (غیر عادى) پیش برود. بناى خداوند این بود که مسلمانان در این جنگها شرکت کنند تا شجاع از ترسو و پایدار از فراری و مجاهد از منافق بازشناخته شود. خداوند مىخواست پیروان پیامبراسلام را همانند پیروان ادیان گذشته آزمایش کند و به هر کسى هر آنچه را که لیاقت آن است بدهد.
سیره در لغت و اصطلاح.
«سیره» در لغت بر وزن فِعله به معنای نوع و کیفیت رفتن است. (2) اما سیره در اصطلاح مورخان صدر اسلام به معنای احوال و تاریخ زندگی پیامبر بوده است. (3) استاد مطهری در معنای سیره چنین توضیح میدهد: سیرهی پیغمبر، یعنی سبک پیغمبر، روشی که پیغمبر در عمل و روش برای مقاصد خودش به کار میبرد ...(4).
ویژگیهای برجسته فرماندهی پیامبر اکرم (ص).
1. شجاعت
پیامبر اسلام فردى شجاع بود و شجاعت در تمام صحنههای زندگى او دیده مىشود. زمانى که مشرکان مکه رسول خدا (ص) را پیوسته تهدید مىکردند و آزار مىدادند، یک تنه در مقابل همهی آنان ایستاد. وقتى هم به مدینه آمد و حکومت اسلامى تشکیل داد، مخالفان خود را با دیده تحقیر نگاه کرد و در انجام کارهاى نظامى براى گسترش و تثبیت حکومت لحظهاى درنگ نکرد. از نشانههاى شجاعت آن حضرت رو در رو شدن با دشمن با نیروی اندک بود. به گواه تاریخ تقریباً در تمام جنگها تعداد نیروهای اسلام از سپاه دشمن کمتر بود، در عین حال در بیشتر جنگها پیروزى با مسلمانان بوده است.
شجاعت رسول خدا (ص) را کسى مثل حضرت على (ع) تأیید مىکند که خود سلحشورترین و شجاعترین رزمنده اسلاماست. آنحضرت در سخنى فرمودهاست: «کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنا به رسول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه، فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ»؛ (5) هنگامى که نبرد سخت مىشد، به رسول خدا (ص) پناه مىبردیم و هیچ کس از او به دشمن نزدیکتر نبود.
در جنگ احزاب بر اثر زیادى دشمن و فشار جنگ دلها به شدت لرزید، ترس و هراس بر همه جا سایه افکند و بیشتر مردم نگران بودند، به ویژه زمانى که خیانت و پیمانشکنى یهودیان بنىقریظه آشکار شد، ترس و نگرانى مردم افزایش یافت. با این حال، رسول خدا (ص) هرگز نگران نشد و ترس به او راه نیافت. ایشان پیوسته در فعالیت بود و شب و روز براى پیشبرد جنگ مىکوشید. نظارت بر یک جبهه گسترده با امکانات بسیار اندک کار بسیار دشوارى بود و رسول خدا (ص) با شجاعت بى نظیرش این کار مهم را به انجام رسانید و دشمن را فرارى و سرافکنده ساخت.
2. بنیّه نیرومند.
پیامبر خدا (ص) بسیار قوى و تندرست بود. با آنکه شبها پیوسته در حال عبادت بود و اندکى مىخوابید، روزها با نشاط کامل فعالیت مىکرد راههای طولانی را همانند افراد زیر فرمانش مىپیمود، با آنکه وظیفه حساس و خطیر فرماندهى را به عهده داشت، در انجام کارهاى دشوار شرکت مىکرد، گاهى در جنگها زخمهای عمیق برمىداشت، با این وجود سپاه اسلام را هدایت مىکرد بىآنکه سستى و رخوتی در او دیده شود. (6).
3 . شخصیت و نفوذ.
رسول خدا (ص) شخصیتى برجسته داشت. یارانش احترام فوق العادهاى براى او قائل بودند و از معنویت آن حضرت تأثیر میگرفتند. کافران قریش در واقعه حدیبیه عروة بن مسعود را فرستادند تا با آن حضرت گفتگو کند. او که فرد دنیا دیدهاى بود، از شخصیت و نفوذ معنوى پیامبر خدا (ص) به شگفت آمد، از این رو وقتى پیش قریش آمد چنین گفت: من نزد قیصر و کسرى، امپراتوران روم و ایران و همچنین پادشاه حبشه رفتهام، اما هیچ پادشاهى را ندیدهام که به اندازه محمّد در پیروانش نفوذ داشته باشد. آب وضویش را نمىگذارند بر زمین بریزد و براى تبرک هر قطره آن را مىبرند. اگر تار موئى از سر و صورت او بیفتد فورا آن را از زمین برداشته حفظ میکنند و اینان هرگز او را با چیزى عوض نخواهند کرد. (7).
با آنکه پیامبر (ص) متواضع و مهربان بود و یارانش را خیلی دوست داشت، کسى را یاراى آن نبود که زیاد به چهره مبارکش نگاه کند، با ایشان بلند سخن بگوید یا او را در اجراى تصمیمهایش به تردید بیندازد. با آنکه در جاهاى لازم با یاران خویش به مشورت مىپرداخت ولى آنان هرگز به این فکر نیفتادند که در اراده پیامبر تأثیر بگذارند، بلکه با کمال ادب و فروتنى پیشنهاد خود را مطرح مىکردند که در صورت درست بودن مورد پذیرش حضرت قرار مىگرفت و کسی روی نظر خود اصرار نمیکرد.
4 . فرمانهای صریح و روشن
از ویژگیهای برجستهی فرمانده آن است که در شرایط مختلف جنگ سریع تصمیم بگیرد و در عین حال فرمانهایی که صادر مىکند معقول، روشن و دور از هر ابهامى باشد. این امر باعث مىشود که رزمندگان به درستى دستورها اعتماد کنند و در اجرایش به خود تردیدى راه ندهند. طبیعى است که فر مان هاى بىموقع و بی جا یا مبهم و نادرست، نیروها را دچار سردرگمى مىکند و اوضاع میدان جنگ را به هم مىزند.
ابلاغ دستورهاى درست و روشن نیاز به دو عامل دارد: اول نیروى عقل و تدبیر، دوم اطلاعات درست از چگونگى میدان جنگ و وضعیت دشمن. در قوت عقل و نیروى تدبیر پیامبر خدا (ص) کسى تردید ندارد و حضرت این موهبت خدایى را به حد کمال دارا بود. اطلاع از وضع دشمن نیز امرى بود که از همان روزهاى اوّل رویارویى با نیروهاى قریش مورد توجه رسول خدا (ص) بود. آن حضرت پیوسته تلاش مىکرد که آخرین اطلاعات از وضعیت نیروهاى دشمن را در اختیار داشته باشد و در تمام نبردها قبل از هر کارى به کسب خبر و اطلاعات مىپرداخت.
هنگام رویارویى با دشمن مثل نبردهاى بدر، احد، خندق و دیگر نبردها نخستین گام حضرت این بود که اطلاعات مورد نیاز را از دشمن کسب کند. این دو عامل یعنى نیروى عقل و آگاهى از وضع دشمن براى پیامبر (ص) این امکان رافراهم مىآورد که فرمانهای نظامى را به موقع و در نهایت روشنى صادر کند. وقتى گفت و گوى آن حضرت را در جنگ احد با تیراندازانى که حفاظت از جبهه پشت رزمندگان اسلام را به عهده داشتند، بررسی مىکنیم به آسانى میفهمیم که آن حضرت چقدر به اهمیت نظامى آن نقطه آگاه بود چقدر به رزمندگان تأکید کرد که محل مأموریت خود را ترک نکنند، گویا حضرت به روشنى مىدید که آنان با مشاهده شکست اولیه دشمن، محل را ترک خواهند کرد. از این رو تأکید ورزید که حتى اگر دشمن را در حال شکست و فرار هم دیدید، سنگرها را ترک نکنید. (8).
5 . آرامش
لیاقت و شایستگى یک فرمانده نظامى در هنگام حوادث ترسناک بروز مىکند. کسی که از سختى جنگ به هراس نمىافتد و بر اعصابش تسلط دارد، موج حوادث را نیز از سر مىگذراند و کسی که در وقت ترس وبیم، آرامش خود را از دست مىدهد، دستخوش امواج شده، راه به ساحل پیروزى نخواهد برد.
پیامبر گرامی اسلام (ص) آرامش بىمانندی داشت و در سختترین شرایط جنگ بر اعصابش مسلط بود. هرگز کسى ایشان را سراسیمه و آشفته ندید یا فرمانى را از روى بىحوصلگى صادر نکرد. وقتى در جنگ خندق خیانت یهود آشکار شد، حضرت با کمال آرامش و خونسردى رفتار کرد. ابتدا کار احزاب را یکسره ساخت و بعد به سراغ بنىقریظه در مدینه رفت. در جنگ احد در حالى که چندین زخم کارى به تن داشت و صورتش خون آلود بود، ابوسفیان پیشنهاد کرد که وعدهگاه سال آینده جنگ، محل بدر باشد، پیامبر (ص) با نهایت آرامش آمادگى خود را اعلام کرد و زمانى که دشمن شعارهاى شرکآمیز مىداد، حضرت دستور فرمود: با شعارهاى توحیدى به آنها پاسخ دهند تا به آنان بفهماند که این ناکامى اندک، تزلزلى در اراده حضرت ایجاد نکرده است. (9).
6 . روان شناسى و شناخت استعدادها.
پیامبر (ص) نیروهاى زیر فرمانش را به خوبی مىشناخت و از لیاقت و میزان کارآیى آنان آگاهى کامل داشت. روان شناسى نیروها به حضرت این امکان را مىداد که به افراد، وظیفهاى در خور توان و شایستگى آنها بدهد و کارى خارج از اندازه توان بر عهده کسى نگذارد.
حسان بن ثابت، شاعرى توانا وچیره دست بود، اما قدرت شرکت در جنگ را نداشت. (10) رسول خدا (ص) از این موضوع اطلاع داشت هرگز او را به میدان جنگ نفرستاد و تنها از قریحه و ذوق سرشار او علیه دشمن استفاده مىکرد. تعدادى از نو مسلمانان مکه در جنگ حنین شرکت کردند، وقتى نوبت تقسیم غنیمتها رسید، حضرت که مىدانست آنان بیشتر به انگیزه کسب غنیمت به جنگ آمدهاند، همه اموال را میان آنها تقسیم کرد. در مقابل، انصار نگران آن بودند که پیامبر (ص) در مکه بماند و به مدینه نرود. در همان مجلس چنین اعلام کرد: شما خشنود باشید که اموال از آن مکیان باشد و پیامبر همراه شما باشد. با شنیدن این خبر شادى از انصار برخاست و غنیمتها را به کلی از یاد بردند.
روز جنگ احد شمشیرى را به دست گرفت و پرسید چه کسى حق این شمشیر را ادا مىکند؟ چند نفر از جنگجویان اعلام آمادگى کردند، ولى پیامبر (ص) شمشیر را به آنان نداد تا آنکه «ابو دجانه» برخاست و گفت: حقش چیست اى رسول خدا، فرمود: اینکه آن قدر به دشمن بزنى تا کج شود و آن گاه شمشیر را به ابودجانه داد. (11).
7 . محبت متقابل
رسول خدا (ص) نسبت به رزمندگان اسلام محبّت و مهربانی داشت و در رفع گرفتاریهای معنوى و مادى آنان مىکوشید. رزمندگان اسلام پس از جنگ موته فرارى تلقى شده، مورد نکوهش مردم قرار گرفتند و پیامبر خدا (ص) آنها را از این تهمت برى دانست و از یکایک آنان دلجویى کرد. در جنگ خندق براى آنکه از فشار جنگ بر مسلمانان بکاهد با یکى از قبیلههاى مهاجم وارد گفتگو شد، هر چند مسلمانان خود به این کار رضایتندادند.
مجاهدان اسلام نیز در مقابل، رسول خدا (ص) را دوست مىداشتند و در هنگام خطر، جان خود را سپر ایشان مىساختند. در جنگ احد سپاهیان دشمن حلقه محاصره را خیلی تنگ کردند و از هر سوى به جانب حضرت تیر مىافکندند. در این میان تعدادى از مسلمانان (حضرت علی) علیه السلام و طلحة بن عبیدالله به دفاع از آن حضرت برخاسته تا دفع خطر از ایشان جانانه جنگیدند. در پایان همین جنگ، یکى از زنان مسلمان که چند تن از عزیزانش به شهادت رسیده بودند، وقتى خبر سلامتى پیامبر خدا (ص) را شنید، بسیار شادمان شد. (12).
بهترین نمونه دوستى متقابل رسول خدا (ص) و یارانش در رفتار ابوذر با ایشان دیده مىشود. ابوذر در جنگ تبوک از سپاه عقب ماند. پس از سه روز خسته و تشنه به مسلمانان پیوست. رسول خدا (ص) که از دیدارش شادمان بود، دستور داد سیرابش کنند، اما با کمال تعجب دید که ابوذر مشکى آب به همراه دارد. فرمود: آب دارى و تشنهاى؟ گفت: آرى پدر و مادرم فدایت. به صخرهاى رسیدم که روى آن آبى گوارا و خنک یافتم. با خود گفتم: این را نمىنوشم تا حبیبم رسول خدا (ص) از آن بنوشد. (13).
8 . دوراندیشى
رسول خدا (ص) بسیار دور اندیش بود و مسائل نظامى را با دیدگاه سیاسى، تحلیل و ارزیابى مىکرد. ابتدا همه احتمالها را مورد بررسى قرار مىداد و سپس تصمیم مىگرفت.
در جریان حدیبیه با وجود آنکه بیشتر مسلمانان با قرار صلح مخالف بودند، حضرت که آینده کار را روشن و موفقیتآمیز ارزیابى مىکرد، آن را پذیرفت. تاریخ اسلام، درستى نظر ایشان را تأیید کرد و معلوم شد که تصمیم حضرت پس از سنجیدن همه جنبهها گرفته شده است. آن حضرت در فتح مکه چنان عمل کرد که هیچ گونه درگیرى شدید و خشونتآمیز و گستردهاى پیش نیاید و چنین هم شد.
پیامبر خدا (ص) هنگام اعزام سپاه، در طول راه و در اردوگاهها چنان با هوشیارى و دور اندیشى رفتار مىکرد که حتى یک بار هم از سوى دشمن مورد تهاجم غافلگیرانه واقع نشد در حالى که پیوسته دشمن را غافلگیر مىکرد و با حرکتهای مانورى و نمایشى او را به اشتباه مىانداخت.
?9 . مساوات با رزمندگان
پیامبر بزرگوار اسلام در زندگى عادى و در زندگى جنگى، امتیاز ویژهاى براى خویش قایل نبود، جز آنچه که رهبرى و فرماندهى اقتضا مىکرد. در مسیر جنگ بدر تعداد مرکبهای سوارى مسلمانان اندک بود و به ناچار هر چند نفر از یک شتر استفاده مىکردند. آن حضرت نیز چنین کرد و با حضرت على (علیه السلام) و یک نفر دیگر به نوبت یک شتر را سوار مىشدند. دو شریک رسول خدا (ص) پیشنهاد کردند که پیاده بروند و ایشان سوار باشد، اما نپذیرفت و فرمود: شما از من نیرومندتر نیستید و من از شما به پاداش بىنیازتر نیستم.
گرسنگى در جنگ خندق به مسلمانان بسیار فشار مىآورد. هیچ وقت دیده نشد که رسول خدا (ص) غذاى بهتری بخورد یا از غذاهاى موجود سهم بیشترى به خود اختصاص دهد، چه بسا که یارانش را ترجیح مىداد و غذا و لباس خوب را به آنان ایثار مىکرد. روشن است که این رفتار در روحیه رزمندگان اسلام بسیار مؤثّر مىافتاد و آنان را به ایثار و فداکارى تشویق مىکرد. (14).
شیوههای نظا می پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم).
1 . شرکت در جنگ
پیامبر خدا (ص) در بیشتر جنگها شرکت داشت و فرماندهى جنگهای بزرگ و سرنوشت ساز مثل بدر، احد، خندق، فتح مکه، حنین و تبوک بر عهده خود آن حضرت بود. حضور پیامبرخدا (ص) در میدان جنگ مایه دلگرمى رزمندگان اسلام مىشد، به ویژه آنکه حضرت همچون دیگر جنگجویان در سختیهای جنگ سهیم بود. با این وجود، شأن و مقام فرماندهى خویش را در هر موقعیتى حفظ مىکرد. به منظور فرماندهى و پیشبرد کار جنگ، مکان ویژهاى را اختیار مىکرد و به هدایت رزمندگان مىپرداخت.
با آنکه رسول خدا (ص) شجاعتى بىمانند داشت، اما اغلب، کار از پاى درآوردن دشمن را به عهده رزمندگان اسلام مىگذاشت حضرت جز در وقت ضرورت دست به شمشیر نمىبرد و چون کوه استوارى بود که به گفته امیرمؤمنان على (ع) وقتى کا رجنگ سخت مىشد، رزمندگان اسلام به او پناه مىبردند. (15).
2 . سعى بر کاهش تلفات
پیامبرگرامى اسلام (ص) سعی میکرد تا در نبردها کمترین تلفات جانى و مالى را داشته باشند. تعرض به غیر نظامیان و ویران ساختن آبادیها به وسیله فاتحان همیشه معمول بوده و هست، اما پیامبر خدا (ص) چنین نمىکرد و به رزمندگان اجازه غارت و چپاول نمیداد. براى نمونه، یهودیان خیبر از سرسختترین دشمنان اسلام بودند. وقتى پیامبر خدا (ص) بر آنان پیروز شد، اجازه داد که در مزارع به کشت و کار پرداخته، مقدارى از درآمد را به حکومت اسلامى بدهند، در حالى که قدرت داشت، همه آنها را با خاک یکسان کند. وقتى حضرت سپاهى را براى جنگ اعزام مىکرد به آنها سفارشهایی مىکرد که همه حکایت از رعایت موازین انسانى در جنگ مىکند. (16).
3 . تکیه بر نیروهاى خودى
اعتقاد به خداوند و ایمان به یگانگى او و نیز اخلاص در کار از شرایط اولیه مجاهدان اسلام بود. رسول خدا (ص) در سختترین شرایط حاضر نبود نیروهاى مشرک را در جنگ شرکت دهد. در مواردى مشرکان به پیامبر (ص) پیشنهاد همراهى در جنگ را مىدادند، اما حضرت تنها به این دلیل که آنها مشرک هستند، از قبول آن خوددارى مىکرد. (17) و مىفرمود: در جنگ با مشرکان از مشرکان کمک نمىگیریم. زیرا پیامبرخدا (ص) که براى برانداختن شرک و بتپرستى مىجنگید، چگونه مىتوانست از مشرکان کمک بگیرد. از طرفی مشرکان قابل اعتماد نبودند، چه بسا در گرماگرم جنگ به همکیشان خود مىپیوستند و از پشت به سپاهیان اسلام خنجر مىزدند.
4 . رعایت اصول نظامى و مخفی کاری.
پیامبر خدا (ص) در تمام مراحل جنگ همهی اصول نظامى را رعایت مىکرد به نظم و انضباط نظامیان اهمیتى ویژه مىداد، بر کیفیّت نیروهاى زیر فرمان خود نظارت مىکرد و از شرکت افرادى که توان رزمى لازم را نداشتند جلوگیرى مىنمود، بر اجراى دستوراتش نظارت کامل داشت. وقتى آماده باش اعلام مىشد کسى حق نداشت بدون اجازه محل مأموریتش را ترک کند. آن حضرت به ویژه بر حفظ اسرار تأکید مىورزید و بسیار مراقب بود که اسرار نظامى مسلمانان فاش نشود. بسیار اتفاق مىافتاد که پیامبر خدا (ص) مقصد حرکت را اعلام نمىکرد و در مواردى راههای مدینه را زیر نظر مىگرفت که اخبار و اطلاعات به دشمن نرسد. (در فتح مکه) و همچنین مانند نامه ایای که به عبدالله بن جحش سپرد، در چرم خولانی پیچید و به وی فرمود: «پس از آن که دو شب راه پیمودی، نامه را باز کن و به آنچه در آن نوشتهام، عمل کن.».
پیامبر خدا (ص) در حالى که خود بسیار مراقب بود که اطلاعات نظامى به دست دشمن نرسد، پیوسته جاسوسانى (مأموران اطلاعاتی) را در سپاه دشمن نگه مىداشت. در شهر مکه افرادى بودند که اطلاعات کامل و دقیق دشمن را به ایشان مىرساندند و همچنین آن حضرت کسانى را مأمور مىکرد تا در طول راه همراه دشمن حرکت کنند و رفتارشان را گزارش کنند. (18).
5 . استفاده از تجهیزات نظامى
رسول گرامی اسلام از همه ابزار و ادوات نظامى آن روزگار استفاده مىکرد. او خود از زره، استفاده میکرد و یراق بر مىگرفت، وجود تجهیزات نظامى را براى رزمندگان اسلام ضرورى مىدانست و از منجنیق و دبابه (در غزوه طائف) (19) که از ابزار پیشرفته نظامى آن روزگار بود استفاده مىکرد، علاوه بر تجهیزات نظامى به ایجاد موانع نظامى و استفاده از موقعیتهای جغرافیایى در وقت جنگ اهمیت ویژهاى مىداد و از پیشنهادهاى مفید و کارساز استقبال مىکرد، مثل کندن خندق (به پیشنهاد سلمان فارسی) در جنگ احزاب یا تغییر موضع در جنگهای بدر و خیبر. (20).
6 . جنگ در سرزمین دشمن
پیامبر خدا (ص) تا آنجا که ممکن بود سعی میکرد دشمن را در سرزمین خودش گرفتار کند به اصطلاح در میدان حریف بازى مىکرد. این کار فایدههاى زیادى داشت که به چند مورد آنان اشاره مىکنیم:
1. قدرت نظامی مسلمانان را به دشمنان نشان میداد.
2 .دشمنان را از طمع به نابودى اسلام باز مىداشت و در آنان ایجاد ترس مىکرد.
3. قلمرو حکومت اسلامى از تاخت و تاز دشمن و خرابیهای ناشى از آن در امان بود.
4. غیر نظامیان دچار خسارت و صدمه نمىشدند.
5. نشاط روحى و آمادگى رزمى رزمندگان اسلام را حفظ مىکرد. (21).
7 . بازگذاشتن باب گفتگوى سیاسى
یکى از نشانههاى بارز و روشن جنگ طلب نبودن پیامبر خدا (ص) بازگذاشتن باب مذاکره سیاسى بود. به گواه تاریخ، ایشان با سرسختترین دشمنان خود یعنى ابوسفیان روابط سیاسى خود را قطع نکرد، خود یا فرستادههاى او را به حضور مىپذیرفت به نامهها یا پیامهایش پاسخ مىداد و درباره مسائل سیاسى- نظامى با او گفتگو مىکرد، حتى در روزهاى جنگ نیز همین روش ادامه دارد. از جمله در جنگ احزاب با قبیله غطفان وارد گفتگو شد تا شاید آنان را از جنگ منصرف کند. هنگام محاصره بنىقریظه پیوسته با آنها در حال گفتگو و مذاکره سیاسى بود تا شاید بتواند آنان را وادار به تسلیم کند و جنگى درنگیرد. چیزى که باعث شد مکه بدون خونریزى فتح شود، همین روحیه و شیوه پیامبر خدا (ص) بود. ابوسفیان با پاى خودش نزد مسلمانان آمده بود و هیچ مانعى براى کشتن او وجود نداشت. حتى یکى از مسلمانان چنین پیشنهادى را هم داد، ولى رسول خدا (ص) او را امان داد تا در میان سپاه اسلام گردش کند و قدرتمندى آنان را ببیند و در نتیجه فکر مقاومت در مقابل آنها را از سر بیرون کند. (22).
8 . موقع شناسى (زمان شناسی).
شتابزدگی و عجله در شیوه نظامى پیامبر خدا (ص) دیده نمىشد. حضرت هیچ کارى را جز در زمان مناسب انجام نمىداد و بسیار موقع شناس بود. وقتى خبر کشته شدن قاریان قرآن را در واقعه بئر معونه شنید، بسیار متأثر شد، ولى چون زمان را مناسب ندید گرفتن قصاص خون آنان را به بعد موکول کرد. در صلح حدیبیه بیشتر مسلمانان میل به جنگ داشتند، ولى آن حضرت با تمام مشکلاتى که به دنبال داشت، به آن رضایت نداد. در همان شرایط و موقعیت از آنان بیعت رضوان گرفت که از فرمانش سرپیچى نکنند و از این کار در شرایط حساس جنگ «حنین» بهره گرفت. (23).
9 . مشورت
رسول گرامی اسلام در جنگها با فرماندگان سپاه مشورت مىکرد و نظرشان را درباره مسائل مختلف جنگ میپرسیدند. این کار فرمایشى نبود، بلکه به نظر آنان احترام مىگذاشت و آن را به کار مىبست.
اخلاق رسول خدا (ص) مطابق با قرآن بود و عمل او مشورت، شوری و مشورت در قرآن در کنار انفاق و نماز، به عنوان یکی از ویژگیهای اساسی انسان رشد یافته، مطرح شده است:
«وَالِّذینَ اَسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ اَقامُوا الَّصلاةَ وَ اَمْرَهُمْ شُوری بینهام وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ *وَالَّذینَ اِذا اَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُون.»؛ (24) و کسانى که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا مىدارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزى دادهایام انفاق مىکنند *و آنان که چون ستمى به آنها رسد انتقام مىگیرند.
هر قومی که در کارهایشان با یکدیگر مشورت کردند به بهترین راههای موجود دست یافتند. از نظر رسول گرامی اسلام (ص) جامعهای که در آن سنت مشورت نیست و رهبران خود سر و مستبد و توانگران تنگ نظر دارد، حق زندگی ندارد. زیرا نبودن سنت مشورت در جامعه شخصیّت افراد را از بین میبرد و رشد اندیشهها و فرهنگ را متوقف میسازد. این مطلب در حدیث نبوی چنین آمده است : «إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ خِیَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ سُمَحَاءَکُمْ وَ أَمْرُکُمْ شُورَى بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بطنها وَ إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ شِرَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ بُخَلَاءَکُمْ و لَم یَکُن أَمْرُکُمْ شُورَى بَیْنَکُمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِهَا»؛ (25) هرگاه زمامداران شما نیکان و توانگران شما سخاوتمندانتان باشد و کارهایتان به مشورت انجام شود در این موقع روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است (و شایسته حیات و بقا هستید)؛ ولی اگر زمامدارانتان بدان و توانگرانتان بخیلان باشند و کارها با مشورت انجام نشود، در این صورت زیر زمین از روی آن برای شما بهتر است.
رسول اکرم (ص) به خوبی نشان دادند که یکی از عوامل موفقیت در پیشبرد اهداف اسلامی، مشورت است. رسول خدا (ص) نشان داد، با مشورت و رعایت مبانی و اصول مدیریت میشود جامعه را در موقعیتهای حساس و بحرانی به سلامت اداره کرد و خود سری و خود نظری را که از بزرگترین آفتهای اجتماعی و فرهنگی است از ساحت اجتماع دور ساخت.
رسول خدا (ص) در امور مختلف مشورت میکرد و سپس تصمیم میگرفت و عمل میکرد. البته مشورت پیامبر اکرم (ص) در امور مربوط به خدا و رسولش که حکم صریح داشت و به عنوان نص ارائه میشد، تحقق نمییافت، بلکه مشورتها در امور مربوط به جامعه صورت میگرفت. (26).