جلسه با نوجوانان
آیت اللّه نوری همدانی: زمانی که امام در پاریس بودند، اغلب در آنجا می دیدم که ایشان نشسته و برای پنج یا شش نوجوان دختر و پسر جلسه ای ترتیب داده با آنها صبحت می کنند و برای ساختن و آماده کردن و روشن نمودن آنها وقت طولانی صرف می کنند.
گاهی من تعجب می کردم از اینکه مثلاً یک مرجع بزرگی یک ساعت نشسته برای عده ای نوجوان دارد اوضاع سیاسی را تحلیل می کند و مسائل اسلام را تشریح می کند.
با آنها صمیمی تر و خودمانی تر بودند
خانم فریده مصطفوی: امام با نوه هایشان خیلی صمیمی و خیلی مهربان بودند. شاید چون آنها بچه سال و بعضاً جوان بودند.حضرت امام با آنها خیلی رفیق تر و مهربان تر بودند. مثلاً وقتی که ما خدمت شان بودیم، سخت شان بود که به ما کاری واگذار کنند.
اما مثلاً به نوه ها می گفتند: «این لیوان را آب کن.» یا «آن دوای مرا بده.» یا «آن استکان را بردار.» خلاصه با آنها صمیمی تر و خودمانی تر بودند، آنها هم شیفته حضرت امام بودند.
حال جوان ها را باید رعایت کرد
خانم زهرا مصطفوی: اگر یکی از نوه های امام که در سنین جوانی است پیش امام باشد، ایشان کاملاً برخوردشان با آنها و ما فرق می کند.
این حال با ما جدی تر برخورد دارند و مطالب را جدی تر مطرح می کنند. اما با دختران جوان به صورت شوخی برخورد می کنند.حتی اگر ما گاهی گله کنیم که مثلا دخترمان گوش به حرف مان نداده، ایشان همیشه جانب جوان ها را می گیرند، یعنی معتقدند این جوان ها هستند که باید رعایت حال شان را کرد.
گویی با دوستان قدیمی شان صحبت می کنند
حجت الاسلام و المسلمین کریمی: یکی از شب ها در حرم مطهر امیرالمومنین علی علیه السلام جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند که ظاهر آنها به تعبیر ما، ظاهری ناپسند در محیط ما بود؛ چه از نظر وضع و قیافه و لباس و چه از نظر برخورد و صحبت.
لیکن ما شاهد بودیم که امام به گونه ای با آنها برخورد کردند که گویی با دوستان قدیمی شان نشسته اند و مشغول صحبت هستند. آنها آن چنان مجذوب امام بودند که پس از چند دقیقه صحبت با یک دنیا نیرو و ایمان و امید از کنار ایشان برخاستند.
وقتی این جوانان را می بینم احساس حقارت می کنم
حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی: روزی خدمت امام بودم.ایشان گفتند: «نمی دانم چگونه ارزش این ملت را بشناسیم و بیان کنیم.من وقتی این جوانان را می بینم، در مقابل آنها احساس حقارت می کنم».
جوانان عزیز، خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید
«من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به این گل های معطر و نوشکفته جهان اسلام سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید.
و من به همه مسئولین و دست اندرکاران سفارش می کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری ها همراهی کنید و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگه دارید».
نهایت ارادت و علاقه به جوانان
«نکته دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض می کنم، این است که در مسیر ارزش ها و معنویات، از وجود روحانیت و علمای متعهد اسلام استفاده کنید و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید. روحانیان مبارز و متعهد به اسلام، در طول تاریخ و در سخت ترین شرایط، همواره با دلی پر از امید و قلبی سرشار از عشق و محبت به تعلیم و تربیت و هدایت نسل ها همّت گماشته اند و همیشه پیشتاز و سپر بلای مردم بوده اند».
علما با روی گشاده و آغوش باز حرف های جوانان و اندیشمندان را بشنوند
«علما و روحانیون ان شاءاللّه به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خود آشنا هستند، ولی از باب تذکر و تأکید عرض می کنم: امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی مان احساس می کنند که می توانند اندیشه های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند،
با روی گشاده و آغوش باز حرف های آنان را بشنوند و اگر بیراهه می روند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی، راه راست اسلامی را به آنها نشان دهند و باید به این نکته توجه کنند که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هایشان زد و همه را یک باره به وادی شک و تردید انداخت.
اینها که امروز این گونه مسائل را عنوان می کنند، مسلما دل شان برای اسلام و هدایت مسلمانان می تپد، والا داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند.
اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون، همان شکل است که خود فکر می کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها، با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر هم قبول نکردند، مأیوس نشوید.
در غیر این صورت، خدای ناکرده به دام لیبرال ها و ملی گراها و یا چپ و منافقین می افتند و گناه این، کمتر از التقاط نیست.
وقتی ما می توانیم به آینده کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم و به همه شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می شود، احاطه داشته باشیم.
فرهنگ دانشگاه ها و مراکز غیر حوزه ای، به صورتی است که به تجربه و لمس واقعیت ها بیشتر عادت کرده است تا فرهنگ نظری و فلسفی.
باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله ها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیع تر گردد».