شیخ عباس قمی مرد اخلاق بود او کسی است که علم و عمل را بهم آمیخته تا به آنجا که کتابش ( مفاتیح الجنان ) میهمان همیشه گی خانه های ماست.
اخلاق او جلوهاى از تعالیم اسلام
حاج شیخ عباس قمی نسبت به اهل علم و علما مخصوصا کسانى که اهل حدیث و روایت بودند احترام خاصى قائل بود، هیچ گاه خود را بر دیگران مقدم نمىداشت،
وقتى وارد مجلسى مىشد، زیر دست همه مىنشست و هنگام برون آمدن به دنبال همه راه مىافتاد، اگر کسى از وى تعریف و تمجید مىکرد مرحوم حاج شیخ عباس قمی از ایشان خواهش مىنمود که رشته سخن را تغییر دهد و اضافه مىکرد که من خود مىدانم که موجودى بى ارزش و حقیرم!
در خانه چیزى را بر کسى تحمیل نمىکرد و هرگزاز کسى خواهشى نمىنمود، در مقابل محبت دیگران سپاسگزارى مىکرد، از سخنان بیهوده و لغو و بی ارزش همانطور که در تألیفاتش مکرر نکوهش کرده است سخت پرهیز داشت.
هرگز در فکر خودستائى و گفتن خلاف واقع نبود، از تکبر،غرور و خودپسندى دورى مىکرد و خلاصه تمام حرکات و سکنات او جلوهاى او جلوهاى از تعالیم عالیه اسلام بود و به دیگر سخن یک شیعه تمام عیار الهى بود .
هر کس با او همراه مىشد شیفته اخلاق او شده و تحت تأثیر گفتارش قرار مىگرفت، در سفرها اینکه مشغول عبادت، فکر، مطالعه، و نوشتن بود با همسفران مانوس بوده و از آنان غافل نمىشد.
تواضع و فروتنى
مرحوم حاج شیخ عباس قمی وقتى در کتاب ارزنده «فوائد الرضویه» (که در شرح زندگانى علماى شیعه مىباشد) به نام خویش مىرسد، چنین مىنگارد: همانا چون این کتاب شریف، در بیان احوال علماست شایسته ندیدم که ترجمه خود را که احقر و پستتر از آنم که در اعداد ایشان باشم - در آن درج کنم.
از این رو از ذکر حال خود صرف نظر کرده، اکتفا مىکنم به ذکر مؤلفات خود). این است تواضع انسانى که آثار زیبا و جالب و عمیقش بیش از نیم قرن است مورد استفاده خاص و عام مىباشد .
«از تواضع بزرگوار شوى
وز تکبر ذلیل و خوار شوى»
مخلص و با صفا
در اواخر عمر مرحوم حاج شیخ عباس قمی شخصى از همدان به نجف اشرف آمد و در منزل ایشان او را ملاقات کرد.
در ضمن ملاقات و گفتگو از زندگى شخصى وى سؤال کرد حاج شیخ عباس واقعیت را بیان کرد آن شخص در موقع رفتن پولی به ایشان داد ولى مرحوم حاج شیخ عباس قمی نپذیرفت، هر چه اصرار کرد قبول ننمود پس از رفتن فرزندش گفت: پدر! چرا نپذیرفتید؟ جواب داد:
«گردنم نازک و بدنم ضعیف است، طاقت جواب خدا را در قیامت ندارم.»
سپس داستان امیر مؤمنان علیه السلام در شب نوزده رمضان را بیان کرد که آن حضرت خطاب به دخترش ام کلثوم فرمود: دخترم! براى من در یک طبق دو نوع خورشت حاضر کردهاى؟ مگر نمىدانى که من تابع برادر و پسر عموى خویش رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) هستم، دخترم! هر کس خوراک و پوشاک او در دنیا نیکوتر باشد ایستادن و معطل شدن او در روز قیامت نزد خداوند متعال بیشتر خواهد بود.
دخترم! در حلال دنیا حساب است و در حرام آن عذاب. و بعد حاج شیخ عباس گریسته و اهل خانه را موعظه کرد.
مردى بزرگ در اتاقی کوچک
یکى از فضلاى نجف که در مدرسه مرحوم آیةالله العظمى آقا سید محمد کاظم یزدى (قدس سره) تحصیل مىکرده است مىگوید:
مرحوم حاج آقا باقر طباطبائى یزدى تولیت مدرسه و نوه سید، روزى ضمن نصیحت به طلاب مدرسه چنین مىگفت: چرا این همه اصرار مىکنید که اتاقهاى خوب و نورگیر در مدرسه داشته باشید و به هر اتاقى که به شما مىدهند راضى نمىشوید؟ حاج شیخ عباس قمى در اتاق بسیار کوچک و تاریک راهرو همین مدرسه سکونت داشت، و در همان جاى تنگ و تاریک دو جلد کتاب «غایة القصوى» را نوشت.
هر بار از آن مرحوم خواستیم اتاقش را عوض کند و اتاق بهتر و و بزرگترى انتخاب نماید، مىفرمود: «نه! همین جا کفاف کار مرا مىکند به راحتى مىتوانم کارم را انجام دهم. چرا اتاق دیگرى را که سایر طلاب احتیاج بهآن دارند اشغال کنم.
آری این چنین است که مردان بزرگ کارهاى مهم را با امکانات کم انجام مىدهند و اینان ستارگان فروزانی هستند که در تاریکیها مىدرخشند و جامعه خویش را به نور ایمان روشن مىکند و نمونهاى از زندگى ساده و زاهدانه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) و ائمه علیه السلام را ارائه مىکنند، و بنا به فرموده امام باقر علیه السلام شمع بدستانى هستند که به مردم روشنائى زندگى کردن در میان علماى ما در مرحوم حاج شیخ عباس قمی خلاصه نمىشود بلکه اکثر اندیشمندان موفق شیعه ساده زیست و بی تکلف بودهاند.
همگام با زائرین حرم
یکى از مؤمنین نقل مىکند: روزى در کربلا حاج شیخ عباس قمى را دیدم که در صحن مقدس حضرت امام حسین علیه السلام ایستاده و رفت و آمد سیل جمعیت را به حرم مطهر نگاه مىکند و به آن مرحوم سلام کرده و احوالشان را پرسیدم با تأثر فرمودند: به واسطه تنگى نفس نمىتوانم همراه جمعیت وارد حرم مطهر شوم. ایتسادهام شاید خلوت شود و بتوانم به حرم بروم.
گفتم: حاج شیخ! غضه نخورید اگر شما نمىتوانید با انبوه جمعیت وارد حرم شوید، اینها که به حرم مىروند هر کدام «حاج شیخ عباس قمى» را در بغل دارند !
بلى حاج شیخ عباس سالهای متمادی بعد از رحلتش در محافل معنوى حضور دارد هر زائرى که وارد یکى از زیارت گاهها و یا محافل معنوى و مساجد وارد می شود مفاتیح را که رایج ترین کتاب مذهبى ما است به همراه دارد رمز این سعادت بزرگ را باید در خلوص نیت نویسنده آن جستجو کرد چرا که مؤلف آن گوهر گرانمایه اخلاص خویس را با ارادت خالصانه به اهل بیت علیه السلام عجین کرده و در این کتاب جلوه گر ساخته و این چنین است که اثر جاودانه او به ابدیت پیوسته و زینت بخش مجالس و محافل معنوى و روحانى قرار گرفته است.
منابع :
1- کتاب حاج شیخ عباس قمى مرد تقوا و فضیلت
2- کتاب ستارگان حرم