.jpg)
عبودیت و بندگى
جهان ، عرصه عبودیت حق و عبودیت شیطان است . کسانى که بنده خدا هستند، عبودیت حق و اطاعت از فرمانهاى الهى مى کنند. سلسله انبیا، اولیا، صلحا، اتقیا و علما اتباع حق هستند.
طواغیت ، جهال ، اراذل و اوباش ، سفاکها، بى تقواها همه اتباع و پیروان شیطانند و از او اطاعت مى کنند. عبودیت و بندگى خدا و اطاعت از شیطان ، هر کدام داراى آثار و ظهورات خاص خود است .
آثار بندگى
نبوت ، ولایت ، صلح و صفا و صمیمیت ، قدرت غلبه بر قواى طبیعت ، تصرف در ماده کائنات به اذن خدا، از آثار بندگى و اطاعت حق است .
کسى که به دستگاه خدا وصل شد، همه چیز با او و در اختیار اوست . دستگاه خدا، دستگاه حاکمیت بر طبیعت است . کسى هم که به دستگاه خدا وصل شد، حاکم بر طبیعت مى گردد و آب و آتش و باد را از اثر مى اندازد.
اینها همه از برکات عبودیت و حق پرستى است .
شیطان و اتباع او هم داراى اثر هستند. اثر آنها این است که جهان را به آتش مى کشند، شرارت مى کنند، بشریت را در شرف نابودى و هلاکت قرار مى دهند.
علوم بشرى فسادانگیز است ،آتش زاست ؛ چون به دست اتباع شیطان گرفتار شده است . حال آن که همین علوم طبیعى هم نعمت حق است . استفاده از علوم طبیعى ، استفاده از ما خلق الله است ، ولى با این نعمت الهى جهان را به آتش و تباهى کشیده اند و غارتگرى مى کنند.
امروز آمریکا روح تجاوز و تعدى است . هر کس که داراى روح تجاوز و تعدى باشد، گر چه در محیط بسیار کوچکى باشد، آمریکایى است .
هر کس در محیط خانه ، یا محیط کار، یا در محله به یک نفر زور بگوید، آمریکایى است ، و این همان روح تجاوز و شیطنتى است که به مقیاس وسیع در سردمداران آمریکاست .
گوهر عبودیت
خداى تعالى قدرت ، حکمت ، علم و غناى مطلق است و جهان را از نعمتهاى خود پرکرده است . هر کس به اندازه فهم و همتش از این نعمتهاى الهى استفاده مى کند. الاغ جو مى خورد و مى خوابد، و انسان باید کسب معرفت و نورانیت کند؛ ولى یکى طغیان مى کند و دیگرى بندگى .
انبیا آمده اند، تا همت بشر را بالا ببرند. اطاعت کامل مطلق ، کمال است . على (علیه السلام ) حاکم بر خورشید است ، خورشید به فرمان اوست ؛ چون بنده محض خداست .
احیاى موتى ، از جریان انداختن آب ، و همه معجزات انبیا و اولیا (علیه السلام ) در پرتو بندگى خداست : العبودیه جوهره کنهها الربوبیه .
حجابها و پرده ها مانع از شنوایى ودیدن حق است ، مانع از فهم و ادراک حقایق و معارف و لذت بردن از آنهاست . این پرده ها انسان را محاصره کرده اند.
این پرده ها باید پاره شوند. این پرده ها پرده هوى و هوس است ، پرده دلخواهى است . اگر انسان دلخواهى و هوس خود را کنار بزند و دور بیندازد، همه کارهاى او درست مى شود. این هواها مانع از ادراک حقایق است ، مانع از معرفت خداست . اگر هوى و هوس کنار رود، همه پرده ها و حجابها از گوش و چشم و دل کنار مى رود.
اگر توجه به مادیات و بیچارگى نسبت به امور مادى از انسان گرفته شود، انسان خدا را مى بیند. اجتماع ، محله ، دوست ، شرق و غرب بهانه است . اینها موانع اصلى نیستند، انسان خود مانع و مانع تراش است .
انسان باید مرد خدا شود، از خدا، خدا را بخواهد، ولى خدا خواهى ما هم منشاء مادى دارد. اگر انسان نمى تواند با خدا سرو کار داشته باشد، لااقل با دوستان و خلفاى خدا دوستى کند. انبیا، اولیا، اصفیا و صلحا، دوستان خدا هستند. آنها خدا را دیده اند. على (علیه السلام ) خداى ندیده را عبادت نکرد.
انبیا و اولیا (علیه السلام ) حجابهاى نورانى حق هستند و انوار الهى در قلوب آنها متجلى و ساطع است .العبودیه جوهره کنهها الربوبیه .
انبیا (علیه السلام ) مربى جوامع بشرى و اجتماع هستند. حقیقت عبودیت ، چنین نتیجه اى دارد. انبیا و اولیا (علیه السلام ) در رؤ یت حق هیچ پرده اى نداشتند، پرده هاى هوى و هوس را پاره کرده و نورانى شده بودند.
