.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 767
  • بازدید دیروز : 860
  • کل بازدید : 1584253
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 04/2/22    ساعت : 7:33 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در سه شنبه 89/6/9 ساعت 3:20 ع نویسنده : ایمان احمدی

نوفل‌بن‌فضاله می‌گوید: در آخرین روزهای زندگی امام علی (ع) جعده مخزونی، سکویی از سنگ برای آن حضرت درست کرد و امام بر روی آن قرار گرفت. در حالی که پیراهنی از پشم بر تن داشت و بند شمشیر و نعلین او از لیف خرما بود و پیشانی او از کثرت سجده پینه بسته بود. پیرمرد کوفه که رنج زمانه از او چهره‌ای خسته به نمایش گذاشته بود، شروع به ایراد سخن کرد و سخنان خود را چنین آغاز نمود: «سپاس خدایی را سزاست که سرانجام بندگان و امور جهان به سوی اوست. او را در برابر احسان بزرگش و برهان روشنش و کرم فزاینده‌اش ستایش می‌کنیم. ای مردم! من پندهای پیامبران را در میان شما پخش کردم و آنچه را که جانشینان آنان به آیندگان رسانده بودند به شما رساندم. با تازیانه‌‌ام شما را ادب کردم اما پند نگرفتید. شما را با سخنان بازدارنده به پیش راندم ولی به هم نپیوستید. شما را به خدا، آیا در انتظار پیشوایی جز من هستید که راه را برای شما هموار سازد و شما را به راه حق رهبری کند؟ برادران ما که خون آنان در صفین ریخته شد، زیانی نکردند، زیرا چنین روزی را ندیدند تا جام‌های غصه را سرکشند و از آب گل‌آلود این نحو زندگانی بنوشند. کجا رفتند برادران من که در راه حق گام برداشتند و در آن راه جان سپردند؟ کجاست عمار؟ کجاست ابن تیهان؟ کجاست ذوالشهادتین؟» نوفل‌بن فضاله می‌گوید: در این لحظه امام دست بر محاسن خود کشیدند و های‌های گریستند و آنگاه فرمودند: «دریغ، دریغ، برادرانی که قرآن را خواندند و آن را استوار کردند و به پا داشتند، سنت‌ها را زنده کردند و بدعت‌ها را میراندند، به جهاد با دشمن دعوت شدند و دعوت را پاسخ گفتند، به رهبر خود اعتماد و از او پیروی کردند.» در حالی چنین سخنان حماسی، شورآفرین و روشنگرانه‌ای از سوی علی‌(ع) بیان می‌شد که دیگر کار مردم کوفه و عراق از این چیزها گذشته بود. امیرالمؤمنین (ع) این سخنان را می‌گفتند تا شاید برای آخرین بار دل‌های مرده این سرزمین حیات دوباره گیرد. هر چند سخنان علی‌(ع) تأثیر خود را گذاشت و در اندک زمانی قریب به چهل هزار نفر برای جهاد در راه خدا و جنگ با فرزندان نابغه بنی‌امیه در میدان صفین آماده شدند، اما افسوس که آنها باز هم عمق کلام مولا را درک نکردند و نفهمیدند که او نه تنها حامل رسالت پیامبر اسلام (ص) که مأمور از جانب همه انبیاء از اولین تا آخرین بود.
او که پیرمرد خرابه‌نشین به انتظارش نشسته بود تا بیاید و حرف‌هایش را با جان و دل گوش فرا دهد و مهر برادری را بر دل او بنشاند و اشک گونه‌اش را با دستان پینه‌بسته و خسته خویش پاک کند، می‌دید که دنیا‌طلبان کوفه مغرور از گذشته خویش هر یک به دنبال جاه و مقام و ثروت‌اندوزی‌اند و کمتر وقعی به هشدارهای رهبری که تنها خیرخواه آنان است، می‌نهند. دیگر برای علی (ع) تحمل آن فضا و این حد از نامهربانی سخت شده بود. او می‌دید اگر یتیمان کوفه او را به ظاهر نمی‌شناسند، حداقل در آن شب‌های ظلمانی می‌دانند تا او هست، تنها نیستند و نیازی به هراس از گرگ‌های گرسنه خاندان بنی‌امیه نیست و گرسنگی هیچ گاه بر آنها چیره نخواهد شد. علی (ع) از خود می‌پرسید چرا کودکانی که طعم شیرین حکومت عادلانه او را تنها با صحبت‌های پیرمردی در کسوت مردی خیرخواه چشیده بودند، می‌توانستند قدر گهر وجود او را بدانند ولی بزرگانی که وصف او را به کرات از نبی مکرم اسلام(ص) شنیده بودند ترجیح می‌دادند در این شرایط که دین پیامبر بیشتر از هر زمان دیگری به تبیین حقایق و رسوایی چهره نقاق و خوارج نهروانی نیازمند است، سکوت اختیار کرده و مهر تأیید بر رفتار و اعمال بنی‌امیه می‌زنند.
دیگر دیر شده بود، آنچه در طول 30 سال پس از رحلت پیامبر (ص) می‌بایست گفته می‌شد، علی گفته بود.
نه زبان ملاطفت علی دل‌های غبارگرفته کوفیان را به رحم آورده بود و آنان را در تبعیت از رهبر بحق خویش استوار کرده بود و نه تازیانه عدالت‌خواهانه او این مردمان چشم و گوش بسته را تأدیب کرده بود تا بدانند کیستند و پیامبر اسلام‌(ص) چه ارمغان ارزشمندی را در بین آنها به ودیعه نهاده است.
او گذاشت تا این جماعت، یک بار دیگر همچون زمان پس از رحلت پیامبر (ص) چونان گوسفندانی که چوپان از دست داده‌اند، اسیر گرگان درنده‌ای شوند که سزاوار آن بودند.
دیگر حجت بر همه تمام شده بود و او تکلیف خویش را به درستی انجام داده بود و گواه این مدعا چاه‌ها، نخل‌ها، کودکان و سالخوردگان بی‌پناه کوفه بودند.
تاریخ انقلاب اسلامی و حرکت ملت ایران در حمایت از امام (ره) و رهبری نشان داد که مردم ایران از آن دوران، به شایستگی عبرت گرفته و برای عدم تکرار دوباره تاریخ، ضمن شناخت از حقیقت و جایگاه رفیع ولایت در جامعه اسلامی، بر حمایت و پشتیبانی از آن برخلاف مردم کوفه و حجاز پای می‌فشارند و حوادث سال گذشته و حضور مستمر مردم در صحنه برای کور کردن چشم فتنه سبز مؤید آن است که این علی تنها نیست.



مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا