.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 19
  • بازدید دیروز : 285
  • کل بازدید : 1577216
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 04/2/1    ساعت : 3:19 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در چهارشنبه 90/3/4 ساعت 4:35 ع نویسنده : ایمان احمدی

- در جریان جنگ احد به ناگاه این شایعه بر سر زبان ها افتاد و دهان به دهان چرخید که «رسول خدا(ص) به شهادت رسیده است». با شنیدن این شایعه که در گرماگرم جنگ، دور از انتظار به نظر نمی رسید، جماعتی از مومنان در ادامه نبرد به تردید افتادند و گروهی از آنان که پایان عمر رسول خدا(ص) را، پایان عمر اسلام نوپای آن روز می دانستند و با رفتن پیامبراعظم(ص)، همه آنچه آورده بود را از دست رفته تصور می کردند! با دلواپسی پای از میدان پس کشیدند، اگرچه شمار بیشتری به نبرد ادامه دادند. در پی این واقعه بود که خدای سبحان به کلام وحی، پا پس کشیدگان را ملامت فرمود؛ «محمد(ص)، رسول خداست و پیش از او نیز پیامبرانی بوده اند، آیا اگر او رحلت کند و یا به شهادت برسد، به گذشته ها بازمی گردید»؟ -آیه 144سوره مبارکه آل عمران- شاید آن عده که پا پس کشیدند، پیش از آن زمزمه خناسان را شنیده بودند که رسول خدا(ص)، فرزند پسر ندارد و اگر چشم از جهان فرو بندد، طومار اسلام درهم خواهد پیچید و آئین تازه از راه رسیده با آورنده آن خواهد رفت! این آرزوی اشراف و مشرکان اشرافیت از دست داده، اما خیال خام بود چرا که خدای منان و مهربان، فاطمه(س) را -نه فقط- به رسول خدا(ص)، که تا همیشه تاریخ به اسلام، مسلمانان و همه دنیای دین باوران و خدا دوستان، بخشیده بود. زهرای ما (س) را «کوثر» نامیده بود و به وجود مبارکش حجت آورده و خطاب به رسول خدا(ص)- بخوانید همگان- بشارت داده بود که «دشمنان تو، بی عقبه هستند»... خدای مهربان، فاطمه(س)، دختر رسول خدا(ص)، همسر امیرمومنان(ع) و مادر تمامی امامان علیهم السلام را «محور» و «اساس» ماندگاری اسلام معرفی کرده بود.
2- «من راجع به حضرت صدیقه- سلام الله علیها- خودم را قاصر می دانم که ذکری بکنم. فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق-سلام الله علیه- می فرمایند، فاطمه -سلام الله علیها- بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد. ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراوده ای بوده است. یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام(ع) درباره کسی این طور وارد شده باشد... جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد می شده و مسائل آتیه ای که بر ذریه او می گذشته است، آن مسائل را می گفته است و حضرت امیر(ع) هم ثبت می کرده است و شاید یکی از مسائلی که گفته است، راجع به مسائلی است که در عهد ذریه بلندپایه او، حضرت صاحب -سلام الله علیه- است، برای او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد. ما نمی دانیم، ممکن است»،
صحیفه امام(ره) ج20ص5
امام راحل ما(ره) هرگز سخنی به خلاف و کلامی به گزاف نگفته است. پس ماجرا چه بود؟ و جبرئیل امین درباره «ایران امروز» به زهرای مرضیه(س) چه گفته بود؟ دقیقا نمی دانیم! ولی می توانیم به دقت حدس بزنیم. چگونه؟!
3- شایسته نیست- و انتظار هم- که در سالروز میلاد فاطمه(س)، قصه از «غصه»های او ساز کنیم ولی شرح غصه های آن روز زهرا(س) در بلندای پیروزی های امروز که همه مدیون اوست، خواندنی و خدای مهربان را شکرکردنی است. چند سال قبل در سالروز شهادت حضرتش آورده بودیم؛
«زهرای ما(س)، بعد از رحلت رسول خدا(ص) و پیش از آنکه، خود نیز چشم از جهان فرو بندد و در جوار قرب الهی به پدر چشم انتظار خویش بپیوندد، بارها کوچه های مدینه را کاویده بود و به دیدن برخی از «خواص» رفته بود، فاطمه(س) با دلواپسی سفارش های رسول خدا(ص) را به آنان گوشزد کرده بود و عهدی که با خدا بسته و اکنون بی محابا شکسته بودند را یادآور شده بود.
زهرای ما(س) می دانست که اگر مردم از ولایت علی(ع) دور شوند بی تردید به پذیرش ولایت حاکمان جور، مجبور می شوند. فاطمه(س) در محرومیت جهان اسلام از امامت علی(ع)، «فتنه جمل» را می دید، نعره مستانه معاویه در فریب صفین را می شنید، در «نهروان»، جهالت خوارج را می نگریست و در سحرگاه خونین نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه بر فرق شکافته علی(ع) می گریست، اشرافیت بر باد رفته را می دید که بار دیگر به میدان آمده، حسن(ع) را که از محرومیت مردم گرفتار در چنگال معاویه خون دل می خورد و سر مطهر حسین(ع) را می دید که در هنگامه خون و فریب اشراف بر نیزه می رود، یزید را می دید که سر بریده فرزند رسول خدا(ص) را پیش روی نهاده، بر لب و دندان او می زند و اجداد به هلاکت رسیده خود در «بدر» و «حنین» را به تماشای انتقام می خواند! و... مردم مظلوم را که در چنگال خونریز «بنی امیه» و «بنی عباس» گرفتارند و جماعت مسلمانان را که انگشت پشیمانی به دندان می گزند و دست حسرت بر پیشانی می زنند که کاش ولایت علی(ع) آن دوستدار محرومان و حامی مظلومان را پاس می داشتند تا ولایت حجاج بن یوسف ها و منصور دوانیقی ها که خونریز و انسان ستیزند را به زور بر گرده خویش نداشته باشند.»
دلشوره فاطمه(س) آن روزها، اگرچه پاسخی نیافت، چرخ اما، که بی اذن خدای فاطمه(س) نمی چرخد، این دلشوره را با نشانی از تربت بی نشان او که حدیث تلخ آن روزها بود، در دل خود پیچید و چرخید و چرخید تا به عصر خمینی و خامنه ای رسید. مردانی از حلقه اولیاءالله و سلاله پاک زهرا(س). مردمی که رسول خدا(ص) نشانی آنان را به سلمان داده بود، با پای جان در پی ندای امام راحل(ره) و خلف حاضر او به میدان آمدند، آنها نه در سر سودای سود داشتند و نه در رکاب خمینی و خامنه ای، غم بود و نبود، خون دادند و خون دل خوردند و عقبه های تند و نفس گیر را درنوردیدند تا آن که... سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی نو که پسند زهرای مرضیه(س) بود درانداختند و...
4- فاطمه عزیز! نمی گوئیم کاش بودی و می دیدی! چرا که هستی و می بینی. امروز دیگر مانند آن روزها غریب و تنها نیستی. دیگر نیازی نیست که شبانه با پهلوی شکسته و دل غمزده، کوچه های مدینه را بکاوی و یار همدل و همزبانی نیابی که به یاری علی(ع) و حمایت از «ولی» برخیزد.
می بینی زهرای عزیز! امروز سراسر جهان اسلام به ندای آن روز تو لبیک گفته است. نسیم روح افزا و حیات آفرین اسلام فقط به پرچمی که تو برافراشته بودی می وزد. ایران، لبنان، فلسطین، یمن، مصر، تونس، اردن، حجاز، لیبی، مراکش و.... هرجا که مسلمانی هست و هر نقطه ای که مسلمان نشین است، از تو نام و نشان گرفته است.
زهرای ما(س) به یاد می آوری که چه غریبانه به مسجدالنبی(ص) رفتی و در اجتماع بزرگ آن روز مهاجر و انصار با پهلوی شکسته به خطبه ایستادی «خس و خاشاک نفاق در شما پدیدار گشته، لباس دین در میانتان کهنه شده... کبک باطل، خواندن آغاز کرده و در خانه هایتان به گردش آمده، شیطان از مخفیگاه خود به میان شما سرک کشیده و می بیند که ندایش را پاسخ می دهید و...»
چه دل پرغصه ای داشتی! امروز اما، در عصر بعثت دوباره بار دیگر شیطان بزرگ از درد جیغ بنفش می کشد و به عصبانیت توأم با سردرگمی اعوان و انصارش را به یاری می طلبد، بی آن که فاطمیون زمان، امانش دهند. فاطمه عزیز! آیا از امت خویش راضی هستی؟ تقصیر و قصور ما را به خمینی و خامنه ای ببخش و از ما راضی باش که اگر «بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود».




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا