از زمان آغاز دولت دهم و پس از علنی تر شدن انحرافات زشت "فرقه انحرافی" لانه کرده در دولت که منجر به قهر و کناره گیری تدریجی برخی وزرا و نزدیکان صدیق احمدی نژاد از بدنه دولت شد، ماجرایی به مرور شکل گرفت که واکاوی و نگاه دقیق به آن در معارضات کنونی ضروری به نظر می رسد.و آن ماجرا این است که طی یک سال و چند ماه اخیر، برخی صاحب منسبانی که به هر دلیلی از دولت جدا شده اند و یا در معرض جدایی قرار گرفته اند، بلافاصله و بدون در نظر گرفتن سوابق کاری خود؛ در علن یا در خفا علت جدایی از دولت را داشتن زاویه و اختلاف با فرقه انحرافی و نفر اول آن بیان می کنند.
این در حالیست که در سوابق برخی از این چهره ها و صاحب منسبان سابق یا فعلی، مقاطعی وجود دارد که می توان عملکرد آنها را مطابق با خواسته های گروه انحرافی یافت.و البته باید تصریح کرد که این نکات گزینه هایی نیستند که بتوان آنها را ندید یا اینکه سعی در کتمان آنها داشت.
جالب آنکه دفاع هایی که این افراد در مقاطعی از نفر اول فرقه انحرافی انجام داده اند و یا عملکردهایی که در سمت های خود داشته اند، تا آن اندازه قابل انتقاد بوده است که حتی منتقدین نیز پیش از جدایی این افراد از بدنه دولت، از این مواضع و عملکردها، انتقادات صریح و تندی را بیان داشته بودند.
اما در ادامه و با جدایی این افراد از بدنه دولت و یا در هنگامه جدایی آنها، به ناگاه شاهد شدیم که آنان به عناصر مخالف فرقه انحرافی و به ویژه نفر اول آن بدل شده و جدای از آن عده دیگری در اطراف و در رسانه ها نیز هستند که تمام گذشته این افراد معدود را به دلایل نامعلوم از یاد می برند و به تعاریف آنچنانی! از آنان می پردازند.
البته اینکه این افراد در قبال فرقه انحرافی دارای مواضع صریحی مبنی بر رد آن باشند و یا در سمت های جدید یا آینده خود، اشتباهات گذشته را جبران کنند و نسبت به عدم تکرار آنها حساس باشند، امری است بسیار قابل تقدیر و تحسین.اما اینکه اعلام مخالفت با فرقه انحرافی سبب شود که اشتباهات و نگرش های سابق این افراد نیز به فراموشی سپرده شود و یا منتقدان این عملکردهای اشتباه را نبینند و یا آنها را در هنگام قضاوت صحیح در مورد این افراد از یاد ببرند، حتماً امر درستی نیست.
بودند معدود کسانیکه در بدنه دولت حضور داشته و یا دارند و حتی از نزدیکان نزدیک رئیس جمهور نیز به شمار رفته و می روند و البته کارهایی کردند که حقاً نه در شأن شعارهای دولت بود و نه در شأن نظام. و بعدها قرار گرفتن تابلوی منتقد فرقه انحرافی بودن بر بالای سر این افراد سبب شد که عده ای به عمد یا از روی سهو، عملکرد آنها را در زمان حضور در دولت و در کنار برخی سران گروه انحرافی نیز از یاد ببرند.
صد البته این نوشتار به هیچ وجه قصد نبش قبر و یا به رخ کشیدن لحظه های سخت گذشته را برای هیچ کس ندارد ولی ما معتقدیم داشتن نگرش منطقی نسبت به اتفاقات بد رخ داده در گذشته یک ضرورت است که باید در سر جای خود بدان ها به صورت منطقی پرداخته شود.
بالاخره بین جدا شدگان از دولت و میان افرادی مثل صفار هرندی و محسنی اژه ای و فتاح و لنکرانی و بذرپاش با محرابیان، دوستعلی، فرماندار سابق شیراز و شمقدری-که در آستانه رفتن بود- باید فرق گذاشت.
در اینجا باید توجه داشت که منکوب کردن برخی کنار گذاشته شدگان از دولت و یا هرکس دیگری که به نحوی از فرقه انحرافی تبرّی می جوید به هیچ وجه کار صحیحی نیست اما نگرانی آنجا است که عده ای با اعلام برائت از مشائی بخواهند عملکرد غلط گذشته خود را بپوشانند و از پاسخگوئی فرار کنند.هرچند مردم ما هوشیارند و ملق بازی و شکلک درآوردن های سیاسی را خیلی زود می فهمند.
