ارسال شده در چهارشنبه 90/2/28 ساعت 11:32 ص نویسنده : ایمان احمدی
روزگاری خواهد آمد که مردمانشان به پراکندگی مصمّم باشند و از هماهنگی و اتّفاقنظر و اتّحاد به دور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بیاعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها. از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود و چون در آخرالزّمان دینتان دستخوش افکار گوناگون و روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.»
روزگاری که دینتان: پول، قبلهگاهتان: زنان و کاسبانتان: رباخوار میشوند.
غربت چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: «اسلام غریب ظهور کرد و در آخرالزّمان نیز غریب خواهد شد. چه بسیارند مسلمانان که از اسلام جز پوستهای وارونه بر خویش ندارند.»
از علی(ع) پرسیده شد: آن زمان چه زمانی است؟ پاسخ گفته شد: «زمانی است که پستفطرتان همه جا را پر میکنند؛ بزرگواران کمیاب میشوند؛ روزگاری است که پادشاهان چون درّندگان، تهیدستان، طعمة آنانند؛ راستی غارت میشود و دروغ، فراوان میگردد. مردمانشان با زبان، تظاهر به دوستی دارند؛ امّا در دل، دشمن هستند. گناه همه جا را فرا میگیرد و علنی به گناه افتخار میکنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه میپوشند.»1
احادیث بیشماری از پیامبر اکرم(ص) در جلد 22 «بحارالانوار»، صفحة 453 و «کنزالاعمال» دربارة روزگار غربت اسلام در آخرالزّمان از شیعه و اهلسنّت نقل شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
شخصیّتهای بزرگ، حیلهگر خوانده میشوند.
«روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکّه تکّه خواهد شد. سنّت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنّت باشد، شخصیّتهای بزرگ در نزد آنها حیلهگر خوانده میشوند و اشخاص حیلهگر در نزد مردم، با شخصیّت و وزین خوانده شوند.
مؤمن در نزد آنان حقیر و بیمقدار میشود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد، کودکانشان پلید و گستاخ و بیادب و زنانشان بیباک و بیشرم و بیحیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلّت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامة درویشی به تن کردن و مایة بیچارگی و ننگ است.
در آن هنگام خداوند، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب، بر آنها ببارد.»
اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند.
«زمانی بر مردم بیاید که چهرههایشان، چهرههای آدمیان ولی دلهایشان، دلهای شیاطین باشد، بهسان گرگان درّنده، خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغگویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی، غیبتت کنند. افراد بد، بر آنان مسلّط شود که آنان را به انواع عذاب معذّب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.»
شکمهاشان خدایان آنها و زنانشان قبلهگاهشان و پولشان دینشان
در جایی دیگر رسول خدا(ص) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که شکمهاشان، خدایان آنها شود و زنانشان، قبلهگاهشان و پولشان، دینشان شود و کالاهای دنیوی را مایة شرف، اعتبار و ارزش خویش دانند.
از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمانهای مسجدهایشان آباد باشد؛ ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود.
در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد. نخست: تجاوز به ناموسشان؛ دوم: هتک حرمت از ناحیة زورمندان و ثروتمندانشان؛ سوم: خشکسالی؛ چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان.
اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند: یا رسول الله! مگر آنها بتپرست هستند؟ پیامبر(ص) فرمود: «آری، هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حدّ پرستش به آن تعلّق خاطر دارند.
آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد.»
از پیامبر خدا(ص) در منابع شیعه و اهل تسنّن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود:
«روزگاری بیاید که مردمشان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد: نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد؛ دوم: ستمگران را بر آنها مسلّط سازد و سوم آنکه بیایمان از دنیا بروند.»
یکی از اصحاب از پیامبر(ص) پرسید: یا رسولالله! دین مردمشان چگونه خواهد بود؟
پیامبر(ص) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند. دینداریشان بهسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.»
از قرآن جز رسم الخطّی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند.
در جایی دیگر پیامبر(ص) فرمود: «زمانی برسد که از قرآن، جز رسم الخطّی و از اسلام، جز نامی برای مسلمانان نماند، آنچنانکه گروهی در جهان به دین خدا خوانده شوند در حالیکه همین گروه از هر کسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان، آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.
در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلّیت باشند. مؤمنانشان در میان مردم باشند؛ ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند؛ ولی به راستی با مردم نباشند، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند.»2
به اندک نانی پیش هر کسی کرنش کنند
پیامبر(ص) در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: «زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد؛ چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی.
دینشان پول و قبلهگاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هر کسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند. بازرگانان و کاسبانشان رباخوار و فریبکار و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هرچه دعا کنند به اجابت نرسد.»3
آنچنان به قوانین اسلامی بیاعتنا شوند که ...
«روزگاری خواهد آمد که مردمانشان به پراکندگی مصمّم باشند و از هماهنگی و اتّفاقنظر و اتّحاد به دور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بیاعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها. از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود و چون در آخرالزّمان دینتان دستخوش افکار گوناگون و روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.»
هنگامی که معیشت جز با گناه تأمین نگردد
یکی از اصحاب از رسول خاتم(ص) پرسید، دین خدا چگونه خواهد شد؟
پیامبر(ص) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار، دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قلّة کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچّههایش چنین کند و این آخرالزّمان باشد.»4
هنگامی که معیشت جز با گناه تأمین نگردد
چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرّد حلال شود، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهیاش به دست خویشان و همسایگانش باشد، که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنند و بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهدة آن بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاههای هلاکت سقوط کند.
در آخرالزّمان فریبکارانی بیایند که حدیثهایی
نو و روایتهایی جدید از دین بر شما بخوانند
و نیز از خاتم الانبیاء(ص) روایت شده است که فرمود: «در آخرالزّمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیثهایی نو و روایتهایی جدید از دین بر شما بخوانند، آنچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیثهایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبادا به دام تزویر و فریبشان بیفتید.»5
از علیّ بن ابی طالب(ع) دربارة آخرالزّمان پرسیده شد: آیا در آن زمان مؤمنانی وجود دارند؟ فرمود: «آری.» باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنهها چیزی کاسته میشود؟ فرمود: «نه، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد؛ امّا آنان در رنج به سر برند.»
امیرالمؤنین(ع) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که مقرّب نباشد جز به سخنچینی و جالب شمرده نشود جز به فاجر بودن و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان به شمار آید و صلة رحم لطف و بزرگواری به شمار آید.»6
امام سجّاد(ع) فرمود: «چون خداوند میدانست در آخرالزّمان اهل فکر دقیق النّظر خواهند آمد، از این جهت قل هو الله احد و آیاتی از سورة حدید را نازل کرد.»7
بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید
امام صادق(ع) فرمود: «چون قائم ما قیام کند خداوند آنچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیامآور نیازی نداشته باشند و به هر کجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند.»8
غربت چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: «اسلام غریب ظهور کرد و در آخرالزّمان نیز غریب خواهد شد. چه بسیارند مسلمانان که از اسلام جز پوستهای وارونه بر خویش ندارند.»
از علی(ع) پرسیده شد: آن زمان چه زمانی است؟ پاسخ گفته شد: «زمانی است که پستفطرتان همه جا را پر میکنند؛ بزرگواران کمیاب میشوند؛ روزگاری است که پادشاهان چون درّندگان، تهیدستان، طعمة آنانند؛ راستی غارت میشود و دروغ، فراوان میگردد. مردمانشان با زبان، تظاهر به دوستی دارند؛ امّا در دل، دشمن هستند. گناه همه جا را فرا میگیرد و علنی به گناه افتخار میکنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه میپوشند.»1
احادیث بیشماری از پیامبر اکرم(ص) در جلد 22 «بحارالانوار»، صفحة 453 و «کنزالاعمال» دربارة روزگار غربت اسلام در آخرالزّمان از شیعه و اهلسنّت نقل شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
شخصیّتهای بزرگ، حیلهگر خوانده میشوند.
«روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکّه تکّه خواهد شد. سنّت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنّت باشد، شخصیّتهای بزرگ در نزد آنها حیلهگر خوانده میشوند و اشخاص حیلهگر در نزد مردم، با شخصیّت و وزین خوانده شوند.
مؤمن در نزد آنان حقیر و بیمقدار میشود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد، کودکانشان پلید و گستاخ و بیادب و زنانشان بیباک و بیشرم و بیحیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلّت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامة درویشی به تن کردن و مایة بیچارگی و ننگ است.
در آن هنگام خداوند، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب، بر آنها ببارد.»
اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند.
«زمانی بر مردم بیاید که چهرههایشان، چهرههای آدمیان ولی دلهایشان، دلهای شیاطین باشد، بهسان گرگان درّنده، خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغگویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی، غیبتت کنند. افراد بد، بر آنان مسلّط شود که آنان را به انواع عذاب معذّب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.»
شکمهاشان خدایان آنها و زنانشان قبلهگاهشان و پولشان دینشان
در جایی دیگر رسول خدا(ص) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که شکمهاشان، خدایان آنها شود و زنانشان، قبلهگاهشان و پولشان، دینشان شود و کالاهای دنیوی را مایة شرف، اعتبار و ارزش خویش دانند.
از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمانهای مسجدهایشان آباد باشد؛ ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود.
در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد. نخست: تجاوز به ناموسشان؛ دوم: هتک حرمت از ناحیة زورمندان و ثروتمندانشان؛ سوم: خشکسالی؛ چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان.
اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند: یا رسول الله! مگر آنها بتپرست هستند؟ پیامبر(ص) فرمود: «آری، هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حدّ پرستش به آن تعلّق خاطر دارند.
آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد.»
از پیامبر خدا(ص) در منابع شیعه و اهل تسنّن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود:
«روزگاری بیاید که مردمشان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد: نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد؛ دوم: ستمگران را بر آنها مسلّط سازد و سوم آنکه بیایمان از دنیا بروند.»
یکی از اصحاب از پیامبر(ص) پرسید: یا رسولالله! دین مردمشان چگونه خواهد بود؟
پیامبر(ص) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند. دینداریشان بهسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.»
از قرآن جز رسم الخطّی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند.
در جایی دیگر پیامبر(ص) فرمود: «زمانی برسد که از قرآن، جز رسم الخطّی و از اسلام، جز نامی برای مسلمانان نماند، آنچنانکه گروهی در جهان به دین خدا خوانده شوند در حالیکه همین گروه از هر کسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان، آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.
در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلّیت باشند. مؤمنانشان در میان مردم باشند؛ ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند؛ ولی به راستی با مردم نباشند، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند.»2
به اندک نانی پیش هر کسی کرنش کنند
پیامبر(ص) در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: «زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد؛ چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی.
دینشان پول و قبلهگاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هر کسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند. بازرگانان و کاسبانشان رباخوار و فریبکار و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هرچه دعا کنند به اجابت نرسد.»3
آنچنان به قوانین اسلامی بیاعتنا شوند که ...
«روزگاری خواهد آمد که مردمانشان به پراکندگی مصمّم باشند و از هماهنگی و اتّفاقنظر و اتّحاد به دور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بیاعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها. از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود و چون در آخرالزّمان دینتان دستخوش افکار گوناگون و روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.»
هنگامی که معیشت جز با گناه تأمین نگردد
یکی از اصحاب از رسول خاتم(ص) پرسید، دین خدا چگونه خواهد شد؟
پیامبر(ص) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار، دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قلّة کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچّههایش چنین کند و این آخرالزّمان باشد.»4
هنگامی که معیشت جز با گناه تأمین نگردد
چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرّد حلال شود، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهیاش به دست خویشان و همسایگانش باشد، که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنند و بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهدة آن بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاههای هلاکت سقوط کند.
در آخرالزّمان فریبکارانی بیایند که حدیثهایی
نو و روایتهایی جدید از دین بر شما بخوانند
و نیز از خاتم الانبیاء(ص) روایت شده است که فرمود: «در آخرالزّمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیثهایی نو و روایتهایی جدید از دین بر شما بخوانند، آنچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیثهایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبادا به دام تزویر و فریبشان بیفتید.»5
از علیّ بن ابی طالب(ع) دربارة آخرالزّمان پرسیده شد: آیا در آن زمان مؤمنانی وجود دارند؟ فرمود: «آری.» باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنهها چیزی کاسته میشود؟ فرمود: «نه، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد؛ امّا آنان در رنج به سر برند.»
امیرالمؤنین(ع) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که مقرّب نباشد جز به سخنچینی و جالب شمرده نشود جز به فاجر بودن و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان به شمار آید و صلة رحم لطف و بزرگواری به شمار آید.»6
امام سجّاد(ع) فرمود: «چون خداوند میدانست در آخرالزّمان اهل فکر دقیق النّظر خواهند آمد، از این جهت قل هو الله احد و آیاتی از سورة حدید را نازل کرد.»7
بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید
امام صادق(ع) فرمود: «چون قائم ما قیام کند خداوند آنچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیامآور نیازی نداشته باشند و به هر کجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند.»8
پیامبر(ص) فرمود: «این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار آن بجنگند تا قیامت بر پا شود.» و فرمود: «در هر عصر و زمانی گروهی از امّتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند.»9
در جای دیگری فرمودند: «چون در آخرالزّمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیهنشینان و زنان دینداری کنید که به دلهایشان دیندارند و دین آنها از آلایش به افکار مصون ماند.»10
پینوشتها:
1. نهج البلاغه. خ 108.
2. بحارالانوار، ج 52، ص190.
3. همان، ج 77، ص369.
4. کنزالاعمال، ح 31008.
5. کنزالاعمال، حدیث 290324.
6. نهجالبلاغه، ح 102.
7. بحارالانوار، ج 60، ص 18.
8. بحارالانوار، ج ??، ص ??.
9. کنزالاعمال، ح 34499 و34500.
10. بحارالانوار، ج 52، ص111.
مطلب بعدی :
« عبادت خالصانه »
پیامهای عمومی ارسال شده