الف) ادعای تقلب
شبهه تقلب بزرگ
جناب آقای موسوی! جناب عالی در نامه خویش به شورای نگهبان (به تاریخ 30/3/88) که علیالقاعده باید محکمترین استدلالها و مستندات خویش برای وقوع «تقلب گسترده» و «دستکاری در آراء» را در آن ارایه کرده باشید، در نخستین بند به تجلیل و دفاع از آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری پرداخته و با تاکید بر محتوای مناظرههای انتخاباتی مینویسید: «در ایام تبلیغات و خصوصا در مناظره آقای احمدی نژاد، اتهامات بزرگی علیه بعضی از شخصیتهای حقیقی از جمله آیتالله هاشمی رفسنجانی و نیز آقای ناطق نوری ... در رسانه ملی مطرح شد که... این اتهامات، خوراک اصلی تبلیغات انتخاباتی آقای احمدی نژاد علیه سایر نامزدها، خصوصا اینجانب قرار گرفت.»
196. آیا منظور شما این است که سخنان آقای احمدی نژاد در مناظرهها علیه برخی شخصیتها و آقازادهها، به تحریک و «اغفال» گسترده مردم منجر شده و آراء را جابهجا کرد؟ آیا در این صورت جناب عالی میپذیرید که رقیبتان رای بسیار بالایی آورده و اصولا در فرآیند انتخابات تقلبی رخ نداده است؟
197. اگر واقعا چنین اعتقادی داشتید، چرا پس از مناظره با آقای احمدی نژاد، ضمن طرح این مطالب، از دور رقابتها خارج نشدید؟ و چرا در مناظرههای بعدی نیز شرکت جستید و چرا شامگاه 21 خرداد خود را قاطعانه پیروز انتخابات خواندید؟
198. اینکه بند اول نامه شما به تجلیل آشکار از آقایان رفسنجانی و ناطق نوری اختصاص دارد بدین معنا نیست که ناخواسته ریشه اصلی درگیریهای بعد از انتخابات را بازگو کردهاید که همان «جوشش آتشفشانی» و «دود آتش» و «بنزینی» بود که قبلا آقای هاشمی در نامه به مقام معظم رهبری هشدار آن را داده بود؟
به راستی چه رابطهای میان نامه آقای هاشمی به رهبر و این نامه جنابعالی وجود دارد؟ آیا شما در این نامه اذعان میکنید که اعتراض اصلیتان به نام بردن از آقایان هاشمی و ناطق نوری و فرزندان آنها توسط آقای احمدی نژاد، در مناظرههای انتخاباتی است؟ اگر چنین نیست چه لزومی دارد که این موضوع را در پیشانی نامه خود قرار دادید؟
199. اگر فرضا بپذیریم که آقای احمدی نژاد در نام بردن از افراد فوق و انتساب سوء استفاده مالی به فرزندانشان مرتکب تخلف در تبلیغات انتخاباتی شده باشد، آیا این تخلف به معنای «تقلب» در نتایج است؟ میدانید که به فرض ثبوت این تخلف، هیچ خللی بر نتیجه انتخابات وارد نیست و آقایان هاشمی و ناطق و فرزندانشان باید موضوع را از طریق قضایی، پیگیری و درخواست اعاده حیثیت کنند.
***
جناب آقای موسوی! جناب عالی در نامه خویش به شورای نگهبان که در خلال آن دلایل و مستندات خویش برای اثبات «تقلب گسترده» و «دستکاری در آراء» را ارایه نمودهاید، در بند دوم چنین مینویسید: «ایشان [احمدینژاد] در مناظرههای انتخاباتی اقدام به بیان مطالب خلاف امنیت ملی نموده که نتیجه آن زیر سوال بردن بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) بود.» در مورد این بخش از مطالب شما سوالاتی چند به ذهن متبادر میشود:
200. آیا جنابعالی به عنوان یک نامزد انتخاباتی مسئولیتی در قبال تشخیص و صیانت از امنیت ملی دارید؟
201. آیا به طور طبیعی این مسئولیت بر دوش رئیس جمهور نیست که ضمنا ریاست شورای عالی امنیت ملی را نیز برعهده دارد؟ آیا آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور صاحب تشخیص در مورد مصالح و امنیت ملی نیست؟
202. آیا این روش شما به نوعی، گره زدن میان منافع شخصی خودتان با «مصالح و امنیت ملی» نیست؟
203. اگر بر فرض، اقای احمدی نژاد در مناظرهها مطالبی را برخلاف مصالح و امنیت ملی بیان کرده باشد و حتی فرضا بپذیریم که امام راحل (ره) را نیز تضعیف کرده باشد، آیا این دلیل بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات و هنگام اخذ رای است؟
204. وانگهی اگر این قدر حرمتها و مرزها توسط آقای احمدینژاد شکسته شد چرا جناب عالی حاضر شدید در چنین انتخاباتی شرکت کنید و حتی خود را پیش از موعد، پیروز آن نیز اعلام کنید؟
205. آیا اعتراض جنابعالی این مطلب را به ذهن متبادر نمیکند که شما اعتقاد دارید که چون حرمتها شکسته شد، آرا، اقای احمدی نژاد به پیش از 24 میلیون رسید؟
206. این مدعا چه دخلی به بنیانگذار جمهوری اسلامی دارد که جناب عالی مدعی شدهاید آن بزرگوار زیر سوال رفتهاند؟ ایا شما _ دوستانتان_ در صدد هستید به هر نحو ممکن، تمامی اقدامات خویش در دوران نخستوزیری را به طور فلهای مورد تایید امام خمینی (ره) قلمداد نمایید؟
207. آیا معرفی جنابعالی در ایام تبلیغات و پس از آن به عنوان «نخستوزیر امام (ره» و طرح شعارهایی نظیر: «رای ما یک کلام نخستوزیر امام» این مطلب را به ذهن متبادر نمیکند که با انتساب شما به امام و با استفاده از عناوینی نظیر: «تضعیف امام» و «زیر سوال بردن بنیانگذار انقلاب اسلامی» راه را برای هرگونه نقد دوران صدارتتان میبندید؟ آیا این در شان چهرهای همچون شماست که برای دفاع از عملکرد خویش در دهه شصت به چنین مطالبی متمسّک شوید؟
208. همچنین اگر این استدلال شما را بپذیریم، آیا این روش بحث در شرایط کنونی توسط آقای احمدی نژاد نیز قابل اقتباس نیست؟ یعنی آیا ایشان نمیتواند بگوید که انتقادهای شدید جناب عالی و دو کاندیدای دیگر از عملکرد ایشان در این انتخابات، مصداق «زیر سوال بردن ولی فقیه کنونی» است؟
***
جناب آقای موسوی! شما 40676 ناظر در حوزههای اخذ رای در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری داشتید که غالبا نه تنها در حین رایگیری و شمارش آراء هیچ اعتراضی نکردند بلکه با حضور در هنگام تنظیم صورتجلسه و مصاحبههای مختلف، فرآیند اخذ رای را تایید نیز کردند.
209. با این حال چطور اتهام تقلب توسط شما مطرح شد؟
210. مگر نباید این اتهام پس از دریافت گزارشهای فراوان از سوی هزاران ناظر شما تایید میشد. چطور جنابعالی بدون مراجعه به آنها و اخذ گزارشهای ایشان، چنین اتهام سنگینی را مطرح نمودید؟
جناب آقای موسوی! شما در بند سوم نامه به شورای نگهبان در اثبات مدعای خویشمبنی بر وقوع تقلب بزرگ و جابجایی گسترده آرا، به عدم صدور کارت برای تعدادی از ناظران خود و آقای کروبی استناد جسته و نوشتهاید: «کارشکنیهای عدیده مسئولان وزارت کشور و بسیاری از فرمانداریها، از جمله فرمانداری تهران در ارایه کارتهای نمایندگان... منجر به عدم امکان حضور تعداد قابل توجهی از نمایندگان ... گردید و نمایندگان نامزدها هیچگونه نظارتی بر انتخابات نداشتند.»
در زمینه این مدعای جنابعالی سوالات زیر به چشم میخورد:
211. میدانیم که وزارت کشور برای 40676 نفر از نمایندگانتان کارت حضور در شعب اخذ رای صادر کرد که با احتساب کل صندوقها (45713 صندوق) شما تقریبا در 90 صندوقها نماینده داشتهاید.
212. آیا این امر میتواند موید ادعای جناب عالی مبنی بر کارشکنیهای عدیده مسئولان وزارت کشور ... در صدور کارت برای نمایندگان شما باشد یا بیانگر همکاری آن وزارتخانه با ستاد شما محسوب میشود؟
213. همچنین آیا با حضور حدود 90% از نمایندگان جناب عالی در سر صندوقهای اخذ رای آیا این بیان شما که «نمایندگان نامزدها هیچگونه نظارتی بر انتخابات نداشتند»، بیانصافی نیست؟
214. جناب عالی در 40676 صندوق (یعنی حدود 90% صندوقها) نماینده داشتید و به هر دلیل_ که فعلا وارد آن نمیشویم _ در 5037 صندوق (یعنی حدود 10% صندوقها)، نماینده نداشتید. از نظر علم ریاضی و آمار و احتمالات، آیا میتوان عدم حضور نمایندگان شما در 10% از صندوقها را به قول خودتان «عدم حضور تعداد قابل توجهی از نمایندگان دانست» و چنین نتیجه گرفت که به قول خودتان «هیچگونه نظارتی بر انتخبات نداشتهاید؟
215. آیا با وجود حضور نمایندگان شما در 90 صندوقها میتوانید مدعی شوید که امکان تقلب بزرگ و جابهجایی آراء وجود دارد؟
216. شما که با قاطعیت تمام از «تقلب گسترده» سخن گفتهاید، چرا در اثبات تخلفات احتمالی هیچ استنادی به دهها هزار ناظرتان نجستهاید و همواره کلیگویی کردهاید؟
217. آقای موسوی! میدانید برای انجام تقلبی به گستردگی 10 میلیون رای باید در سطح کشور تخلفهای وسیعی صورت میگرفت و در این صورت باید لااقل هزاران نفر از میان 40 هزار ناظر جناب عالی در محلهای اخذ رای به شواهدی دست یافته و موضوع را به شما گزارش میکردند. چرا شما به جای استناد به گزارشهای 40 هزار ناظر خود در مورد وقوع تقلب ادعایی، به «عدم وجود ناظر» ان خویش در ده درصد صندوقها اشاره میکنید که حتی در صورت صحت ادعای شما نیز نمیتوان آن را به تنهایی دلیلی بر وجود تقلب دانست؟
218. آیا شما عقلاً، اخلاقاً و قانوناً میتوانید مدعی شوید که هرجا ناظر شما حضور نداشته قطعا تقلب شده و آن تقلب نیز حتما به زیان شما و به نفع آقای احمدی نژاد بوده است؟
219. حتی در صورت سحت این ادعا نیز چرا خواهان بازشماری تصادفی آراء در تعدادی از این صندوقها نشدید تا در صورت اثبات ادعایتان، مراحل بعدی اعتراض خویش را مطرح سازید؟
220. حتی اگر بپذیریم که به فرض محال در 5000 صندوقی که شما ناظر نداشتید، تقلب شده و نیز بپذیریم که در این صندوقها هیچ کس به آقای احمدی نژاد و دو کاندیدای دیگر رای نداده و تمام آراء این صندوقها به نام شما بوده و بپذیریم که همه آراء یکجا به نفع آقای احمدی نژاد خوانده شده است، در آن صورت با احتساب میانگین 850 رای برای هر صندوق (هک از تقسیم تعداد کل آراء بر تعداد صندوقها به دست میآید) باز هم حدود 4 میلیون رای حاصل میشود که با رقم ادعایی شما برای تقلب (11 میلیون رای) تفاوت فاحش دارد. ملاحظه میفرمایید که در غیر واقعیترین حالات و شرایط نیز رویای شما صادقه نیست و تعبیر نمیشود. بنابراین چرا بر روی ادعای تقلب این قدر اصرار ورزیدید؟
***
جناب آقای موسوی! شما در بند چهارم نامه خویش به اعلام نتایج انتخابات بر اساس ارقام ارسالی از سوی شعبههای اخذ رای توسط اینترنت اعتراض کرده و فرمودهاید: ستاد انتخابات در حالی که هنوز تعدادی از شعب در حال شمارش آرای مردم بودند، اقدام به اعلام نتایج در حجم انبوه نمود. این در حالی بود که هنوز صورت جلسههای موسوم به فرمهای 22 و 28 از هیئتهای اجرایی دریافت نشده و تنها ملاک ارایه آمار، ارقام موجود در سیستمهای رایانهای بود که هیچگونه وجاهت قانونی ندارد و موجب التهاب اجتماعی و نگرانی در جامعه بر اساس آمارهای فاقد مبنای قانونی میشود.»
از شما سوال میکنیم که:
221. اگر اعلام نتایج به قول شما: «هیچگونه وجاهت قانونی ندارد و موجب التهاب اجتماعی و نگرانی در جامعه بر اساس آمارهای فاقد مبنای قانونی میشود، چرا جناب عالی در شامگاه 22 خرداد و خیلی زودتر از اولین اعلام نتایج توسط وزارت کشور، طی مصاحبهای خود را پیروز قطعی انتخابات خواندید و بیانیه پیروزی خویش را صادر نمودید و بعضیها هم به شما تبریک گفتند؟ آیا این عمل شما وجاهت قانونی داشت؟
222. آیا در حالی که هنوز صندوقها برای شمارش، بازگشایی نشده بود، این اقدام شما که به قول خودتان «بر اساس آمارهای فاقد مبنای قانونی» پیروزی خویش را اعلام کردید موجب «آلتهاب اجتماعی و نگرانی را جامعه» نمیشد؟
223. آیا بین ارقام اعلامی بر اساس شمارش رایانه _ که آن هم از سوی شعب به طور مستقیم توسط اینترنت به ستاد انتخابات کشور ارسال میشد_ با ارقامی که بعدا به تفکیک اعلام شد، تناقض و تفاوتی گزارش شده که مبنای تقلب دانسته شود؟
224. میدانید که برخلاف دورههای پیشین، تعداد آرای کلیه صندوقها به تفکیک در سایت وزارت کشور قرار گرفته است و مسبوقید که در هر صندوق به طور متوسط قریب به یک نفر ناظر از سوی جناب عالی و قریب به دو ناظر از سوی چهار کاندیدا و حدود 14 تا 18 نفر عوامل اجرایی، نظارتی و انتظامی حضور داشتند که این حضور از زمان پلمپ کردن صندوق در صبح روز اخذ رای تا پایان شمارش آراء و پلمپ نمودن مجدد صندوقها ادامه داشت؟ با توجه به اینکه هیچگونه تناقضی بین آمار موجود در سایت وزارت کشور با فرمهای 22 و 28 _ که با حضور ناظران کاندیداها و عوامل قانونی مذکور تکمیل شده _ اعلام نگردیده است؛ شما چطور ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کردید و بدون ارایه مستندات قانونی، ابطال انتخابات را نیز خواستار شدید؟
225. آگاهید که کلیه شعبهها و شهرها به طور مستقیم از طریق رایانه به ستاد انتخابات کشور متصل بودند و نتایج نهایی شمار آراء را علاوه بر تکمیل و ارسال فرمهای 22 و 28_ که مقداری زمان بر بود_ به صورت رایانهای نیز ارسال میداشتند که این نتایج، توسط ستاد انتخابات کشور اطلاعرسانی میشد. به نظر شما آیا اعلام نتایج بر اساس گزارشهای دریافتی از طریق اینترنت_ که اختلاف و تفاوتی با نتایج قطعی نداشته است_ دلیل بر تقلب موثر و بزرگ و جابجایی ده میلیون رای میشود؟
226. مسبوقید که مردم قبل از انتخابات، شبهای متمادی تا دیروقت در خیابانها حضور داشتند و به تبلیغ نامزد موردنظر خویش میپرداختند و شور انتخاباتی در این دوره بینظیر بود و به همین دلیل، بسیاری از مردم در شامگاه 22 خرداد، بیدار مانده و بیصبرانه منتظر اعلام نتایج بودند. خودتان قضاوت کنید اگر ستاد انتخابات کشور به دلیل ضرورت اجابت خواسته مردم، گزارشهای اینترنتی ارسال شده از حوزهها را به اطلاع مردم برساند، آیا مرتکب خلاف و تقلب شده است؟
***
جناب آقای موسوی! جناب عالی در بند پنجم نامه ارسالی خود به شورای نگهبان مدعی شدهاید: «صدها شعبه اخذ رای در مناطق مختلف کشور از جمله شیراز، تبریز، تهران و ... در ساعات قبل و بعد از ظهر دچار کمبود تعرفه اخذ رای شدند و این امر موجب توقف چند ساعته رایگیری در آنها گردید.»
پیرامون این مورد، سوالات ذیل به ذهن متبادر میشود؟
227. با توجه به اعلام وزاررت کشور به هر شعبه مبنی بر اینکه به محض شروع استفاده از آخرین بسته صدبرگی رای، اتمام تعرفه خویش را اعلام کنند تا تعرفههای جدید برای آنها ارسال شود، آیا اعلام اتمام تعرفه (در حالی که هنوز یک بسته صد برگی رای وجود دارد) آنطور که شما مدعی شدهاید، به معنای تعطیلی رایگیری میباشد؟
228. چرا جناب عالی به طور مشخص به هیچ صندوقی که در آن رایگیری متوقف شده باشد، اشاره نکردهاید؟
229. به فرض که ادعای شما درست باشد، آیا اتمام تعرفه در یک یا چند صندوق به معنای «تقلب گسترده» در انتخابات است؟
230. به فرض که ادعای جناب عالی را وارد بپنداریم، شما از کجا میدانید که همه افرادی که در حوزههای تعطیل شده موفق به رای دادن نشدند، طرفدار شما بودهاند؟ از کجا معلوم که بسیاری از آنها قصد رای دادن به نامزدهای دیگر و از جمله آقای احمدی نژاد را نداشتهاند؟
جناب آقای موسوی! شما در بند ششم نامه خود به شورای نگهبان در اثبات تقلب بزرگ در انتخابات نوشتهاید که: «در روز و زمان اخذ رای، طی بیش از هشتاد مورد نامه خطاب به آقای کدخدایی سخنگوی محترم شورای نگهبان» تخلفات فراوان توسط رابط شما به شورای نگهبان تقدیم شده است.»
در مورد این بند، سوالات زیر به چشم میخورد؟
231. اولا چرا مطلب را مبهم و مجهول باقی گذاردهاید؟ چرا چند مورد از این تخلفات را برای خوانندگان نامه خود ذکر نمیفرمایید؟
232. ثانیا اگر جناب عالی در میان این هشتاد مورد حتی یک مورد داشتید که نشانگر تخلفی بزرگ و تقلبی موثر بود، چرا به عنوان یک سیاستمدار، آن را در این نامه، که به عنوان مهمترین سند از سوی شما در اثبات تقلب در انتخابات دهم ریاست جمهوری در تاریخ ثبت میشود، ذکر نمیکنید؟ آیا شما به خاطر رعایت مصلحت کشور و انقلاب، این موارد را آشکار نمیسازید؟ اگر چنین است، آیا صفآرایی خیابانی و ریخته شدن خون دهها انسان به پای ادعای تقلب را منطبق با مصلحت میدانستید و ابراز مستندات خویش را خلاف مصلحت میدانید؟ آیا این به معنای واهی بودن ادعای «تقلب گسترده» از سوی شما نیست؟
جناب آقای موسوی! شما در بند هفتم نامه خویش به شورای نگهبان در اثبات وقوع تقلب بزرگ در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، پیشبینی آقای احمدینژاد مبنی بر وقوع اقدامات ضدامنیتی و نیز اینکه ایشان به طور ضمنی موفقیت خود را مسلم دانسته، را قرائنی برای "برنامه ریزیهای پشت پرده برای دستکاری در نتایج انتخابات " میخوانید.
233-آیا آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی با دسترسی گستردهای که به اخبار دارد، نمیتواند و نباید وقوع اقدامات ضد امنیتی را پیش بینی کند؟
234 -آیا آقای احمدی نژاد تنها کاندیدایی بود که پیروزی خود را پیش بینی کرد؟ آیا ستاد جناب عالی و حتی خودتان به طور مکرر و با قاطعیت از پیروزی سخن نگفتید؟ اگر چنین است، این پیش بینی جناب عالی نمیتواند به معنای دستکاری در آراء از سوی شما تلقی شود؟
235- اگر مربی یک تیم فوتبال،قبل از بازی از پیروزی تیم خود سخن بگوید(که این رجزخوانیها معمولا بین آنها رایج است) آیا تیم مقابل میتواند این کری خواندن را به معنای تخلف آن تیم در بازی بداند؟ آیا پیش بینی مربیان به معنای تبانی آنها با داور است؟
236- حتی اگر فرض کنیم که آقای احمدی نژاد با این سخنان، «قصد» تقلب داشته است آیا میتوان این«قصد»را به معنای«وقوع جرم»- که در این مورد«تقلب » در انتخابات است- نیز دانست؟ اگر قرار باشد قوه قضائیه هر کسی را به خاطر قصد و نیت تخلف ،محکوم سازد، به نظر شما آیا سنگ روی سنگ بند میشود؟
***
جناب آقای موسوی!جناب عالی در بند هشتم نامه خود به شورای نگهبان به ماده 40 قانون جرائم نیروهای مسلح استناد جسته و مدعی مداخله بسیج و نظامیان در انتخابات اخیر شدهاید.
در مورد این شبه، سوالات زیر به نظر میرسد:
237-آیا نفس هرگونه حضور و مداخله نظامیان در عرصه انتخابات ممنوع است؟ آیا نظامیان حتی حق شرکت در انتخابات و رای دادن به نفع یک نامزد -و طبعا به زبان سایر نامزدها- را نیز ندارند؟
238 - اگر منظور شما از عدم مداخله نظامیان در انتخابات،به منزله لزوم عدم حضور آنان در ستاد یک کاندیدا ویا تبلیغ به نفع یک نامزد باشد،این حرف صحیحی است ولی شما به کلی گویی بسنده کرده وهیچ مصداقی را برای این تخلف در ستاد آقای احمدی نژاد نام نبردهاید؟
239- ستاد جناب عالی با به کارگری یک سردار بازنشسته و تاسیس شاخه بسیجیان، رسما به عضوگیری از آنان میپرداخت آیا این عمل شما نقض صریح و مشخص همین قانون جرائم نیروهای مسلح ، شمرده نمیشود؟
240- با فرض آنکه تمام ادعاهای شما را بپذیریم و قبول کنیم که بعضی نظامیان در انتخابات به نفع رقیب شما وارد صحنه شده اند آیا این عمل ،دلیل بر وقوع «تقلب گسترده» در انتخابات میشود؟
241-حتی اگر این جرم واقع شده باشد، به وزارت کشور و دولت - که متهمان ردیف اول تقلب گسترده هستند- چه ربطی پیدا میکند؟ آیا به نظر شما باطرفداری تعدادی بسیجی از یکی دو کاندیدای رقیب جناب عالی(همچون آقایان احمدینژاد و سردار سرلشکر دکتر محسن رضایی) میتوان مدعی شد که نتیجه انتخابات به شکل گستردهای یعنی در حد ده میلیون رای به زیان شما و به سود آقای احمدی نژاد پیدا کرده؟
جناب آقای موسوی!شما همچنین در بخش دیکری از بند هشتم نامه خویش به شورای نگهبان با استناد به ماده 68 قانون انتخابات به استفاده آقای احمدینژاد از هواپیمای اختصاصی دولت و نیز حضور وزیر خارجه در شهرهای مختلف ایلام، کرمانشاه،سمنان ،گیلان، و.... استناد جسته و آن را مصداق « تخلف از فصول مختلف قانون مذکور[قانون انتخابات] به ویژه فصل هفتم آن » خوانده اید در این زمینه سوالات زیر مطرح است:
242- آیا وقتی رئیس جمهور قانونی کشور برای تبلیغات انتخاباتی دور دوم ریاست جمهوری خود به استانها سفر میکند،نباید از هواپیما، نیروهای محافظ و اقامتگاه حفاظت شده رئیس جمهور بهره بگیرد؟آیا آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی در تبلیغات دوره دوم ریاست جمهوری خود به غیر از این ،عمل نمودند؟
243- آیا سفر منوچهر متکی - نه به عنوان وزیر خارجه بلکه به عنوان یک شخص حقیقی- و اشخاص دیگر به چند شهر برای تبلیغ انتخاباتی به نفع آقای احمدی نژاد ، خلاف قانون است؟اگر خلاف است،به چه دلیل ؟ وانگهی چرا مستندات خویش را برای وقوع تخلف ذکر نکردهآید؟
244-آیا چنین مسالهای در دوران آقایان هاشمی و خاتمی اتفاق نیفتاد ، که بعضی از افراد سرشناس یا اعضای کابینه آنها برای تبلیغ به نفع رئیس جمهور به شهرها سفر کنند؟آیا شما در آن موارد هم به شورای نگهبان شکایت کردید یا سکوت اختیار نمودید؟
245-حتی اگر فرض کنیم که افراد کابینه با استفاده از امکانات دولتی به شهرها سفر کرده و به نفع یکی از کاندیداها، فعالیتهای تبلیغاتی انجام داده باشند، آیا این امر وجود«تقلب گسترده» و جا به جایی ده میلیون آرا را ثابت میکند یا حداکثر نوعی تخلف انتخاباتی محسوب میشوند که باید مراجع قضایی به آن رسیدگی کنند؟آیا شورای نگهبان با استناد به این قبیل مطالب میتواند انتخابات را در سراسر کشور«ابطال » کند؟
جناب آقای موسوی! شما در پایان نامه مرقوم نمودهآید:« نظر به مراتب فوق،انتظار دارم درخواست اینجانب درمورد ابطال انتخابات خرداد ماه مورد رسیدگی و اقدام قرار گیرد» در این بخش،جنابعالی خود را در جایگاه شورای نگهبان فرض کرده و موارد اتهام خویش به آقای احمدی نژاد را عین جرم دانسته وبه جای شورای نگهبان حکم« ابطال» انتخابات را صادر وبرای اجرا به شورای مزبور ابلاغ نمودهاید؟
246- آیا این روال نوعی قانون گریزی و «خویش انگاری »نیست؟
247-آیا درست نبود که جنابعالی به جای صدور حکم و درخواست البطال انتخابات، از شورای نگهبان خواستار رسیدگی به موارد شکایت خود میشدید و در خاتمه، خواستار بازشماری آراء یا هر خواسته دیگر (مثلا تشکیل کمیته مستقل حقیقت یاب) میشدید؟
248- اگر جنابعالی معتقدید که حکم ابطال صادر نکرده و از شورای نگهبان درخواست رسیدگی به اتهامات خود را داشتهاید پس چرا بعدا که شورا ی نگهبان ضمن رسیدگی به شکایات ،صحت انتخابات را تایید کرد به حکم آن مرجع قانونی گردن ننهادید؟
جناب آقای موسوی!مسبوقید که تقلب گسترده در انتخابات و جابجایی ده میلیون رای به تنهایی توسط وزارت کشور ممکن نیود ونیاز به هماهنگی شورای نگهبان نیز داشت یعنی باید کلیت نظام علیه شما و له آقای احمدی نژاد موضع گرفته وبسیج شده باشد، سوال ما این است که:
249-اگر نظام در برابر جناح شما صف آرایی کرده باشد، چرا در انتخابات هفتم ریاست جمهوری در دوم خرداد 1376 در برابر آقای خاتمی که بر آقای ناطق نوری غلبه کرده بود،این گونه صف آرایی نکرده؟
250- میدانید که نتایج انتخابات مجلس ششم که توسط آقای خاتمی برگزار شد در حوزه تهران با اعتراض شدید آقای هاشمی که کاندیدای نمایندگان از پایتخت یود، رو به رو گردید و حتی شورای نگهبان نتایج آن را تایید نکرد و در نتیجه با حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب انتخابات در تهران مورد تایید قرار گرفت که بر اثر آن افراطی ترین عناصر دوم خرداد- همچون خانم فاطمه حقیقت جو نماینده سابق تهران- که در حال حاضر به امریکا پناه بردهاند و آقای بهزاد نبوی ،محسن میردامادی و صفایی فراهانی که اینک در زندان هستند،به مجلس راه یافتند،اگر نظام و رهبری در فکر حذف جناح دوم خرداد از صحنه سیاسی کشور بودند،چرا در آن شرایط که آقای هاشمی نیز در مقابل اصلاح طلبان قرار داشت، انتخابات تهران را باطل نکردند و حضور تندترین عناصر را در مهم ترین رکن قانونگذاری کشور تحمل نمودند؟
251-مگر رابطه شخصی جنابعالی و مقام معظم رهبری آن قدر نزدیک نبود که حتی بعضی از نزدیکان به جریان اصلاحات همچون آقای ابطحی( که در ستاد آقای کروبی فعالیت میکرد) آمدن شما به عرصه انتخابات را نتیجه یک هماهنگی در سطح بالا میدانستند با این شرایط از ریاست جمهوری شما چه خطری برای نظام احساس می شد که نیاز به چنین تقلبی باشد؟
جناب موسوی! از حدود یک هفته به انتخابات، هواداران شما به نحو سازمان یافتهای شعار میدادند: «اگر تقلب بشه،شنبه قیامت میشه» و این مطلب را متحد انتخاباتی و همسرتان خانم زهرا رهنورد نیز بر زبان آورد و بدان رسمیت بخشید. در این زمینه پرسشهای زیر مطرح است:
252. منظور از تقلب در شعار فوق چیست و طرفداران شما چگونه متوجه آن میشوند تا قیامت به پا کنند؟
253. آیا امکان ندارد که تقلب نشود و در عین حال شما نیز پیروز انتخابات نباشید؟
254. آیا «تقلب نشدن» و «پیروز شدن» جناب عالی با یکدیگر ملازمه دارد؟
255. آیا قیامت به پا کردن یعنی استفاده از ساز و کارهای قانونی؟ ایا شعار مذکور، موید این تهدید نیست که در هر حال اگر موسوی برنده نشود، ما مملکت را کنفیکون میکنیم؟
256. آیا این شعار نشان دهنده نوعی دیکتاتوری پنهان و نقابدار نیست؟
***
جناب آقای موسوی! میدانید که هیئت شش نفره مجلس روز 27 خرداد به ملاقات آقای هاشمی رفسنجانی رفتند. آقای زاکانی نماینده مردم تهران و عضو آن هیئت پیرامون مطالب مطرح شده در آن جلسه میگوید: «آقای هاشمی در آن ملاقات اظهار داشتهاند که موسوی جز به ابطال انتخابات قانع نیست و موارد دیگری را هم خواهان شده تا دست از اعتراض بردارد.» و نیز آقای هاشمی افزوده است که به جناب عالی اعلام کرده که از مسیر قانونی خارج نشوید.
257. با این توضیح که آقای هاشمی اظهارات آقای زاکانی را تکذیب نکرده است. آیا شما اظهارات آقای زاکانی را تایید میکنید؟ اگر پاسختان منفی است، چرا شما یا آقای هاشمی آن را تکذیب نکردید و اگر جوابتان مثبت است، چرا توصیه قویترین حامی خود را نپذیرفتید و همچنان بر طبل ناآرامی کوبیدید؟
***
جناب آقای موسوی! ملاحظه کردید که آقای محسن رضایی خواستار بازشماری ده درصد صندوقها در شش استان با حضور نمایندگان خود شد و پس از بازشماری آراء و مشاهده عدم وجود مغایرت محسوس بین آراء اعلامی و نتایج بازشماری، در روز دوم تیرماه رسما شکایت خود را پس گرفت.
258. اولا شما که این مسئله را مشاهده نمودید چرا شکایت خود را پس نگرفتید؟ آیا پیگیری آقای محسن رضایی را قبول نداشتید؟
259. ثانیا چرا خودتان از ساز و کار قانونی برای شکایت بهره نگرفتید؟
جناب آقای موسوی!
260. اگر جناب عالی واقعا در پی احقاق حق خود بودید چرا در پی دعوت شورای نگهبان برای حضور در صحن شورا و بیان ادله و مستندات خویش، در جلسه آن شورا شرکت نکردید؟
261. میدانید که شورای نگهبان هیئت ویژهای (متشکل از آقایان ابوترابی، دری نجفآبادی، رحیمیان، حداد عادل، ولایتی و افتخار جهرمی) را از گرایشهای گوناگون سیاسی برای پیگیری شکایتها و بررسی روند برگزاری انتخابات و بازشماری حداقل ده درصد از صندوقها تعیین نمود و قصد ایجاد زمینه مساعد برای رسیدگی قانونی به مدعیات شما را داشت. هیئت مزبور از جناب عالی خواست که نماینده خود را معرفی کنید تا با حضور ایشان به شکایتتان رسیدگی شود. چرا شما از اعزام نماینده خویش خودداری ورزیدید و با هیئت مزبور همکاری نکردید؟
***
جناب آقای موسوی! بنا به گزارش مفصل شورای نگهبان_ که در سایت آن شورا قابل دسترسی است _ روز یکشنبه هفتم تیر 88 یک شخصیت سیاسی ضمن تماس با شورا اظهار داشته که طی مذاکره با شما و نمایندگانتان، جنابعالی خواستههای جدیدی را به شرح زیر برای رسیدگی به شکایت خود مطرح کردهاید؟
1_ بازشماری آراء در چهار استان؛
2_ تطبیق سریال (شماره مسلسل) شناسنامهها با تهبرگ تعرفهها؛
3_ بررسی میزان چاپ تعرفهها و تعرفههای موجود؛
4_ بررسی خطوط نوشته شده بر روی اوراق تعرفه و اطمینان از اینکه یک خط نباشد.
سپس شورای نگهبان و هیئت ویژه آن شورا به رغم محدودیت زمانی _ که فقط یک روز تا پاین مهلت بررسی باقی مانده بود_ با خواسته جنابعالی موافقت کردند و در جلسات هیئت ویژه شورا با نمایندگان شما (آقایان موسوی لاری و محتشمی پور) قرار شد جنابعالی درخواست خویش را به صورت کتبی به شورای نگهبان اعلام فرمایید.
سوالات:
262. چرا شما حاضر نشدید درخواست خود را به صورت مکتوب ارسال کنید تا مورد رسیدگی قرار گیرد؟
263. آیا بدین دلیل نبود که پس از رسیدگی به شکایت آقای محسن رضایی و تایید صحت نتایج انتخابات و انصراف وی از پیگیری شکایت خویش، شما مطمئن بودید که نتایج انتخابات صحیح است؟
264. جناب آقای موسوی! با وجود عدم همکاری جنابعالی، شورای نگهبان دستور بازشماری ده درصد از کل صندوقها (حدود 5 هزار صندوق) را صادر کرد. نتایج این بازشماری _ که با حضور معتمدین و روسای شورای اسلامی هر شهر و حدود 300 نفر از نمایندگان نامزدها در مقابل دوربینهای صدا و سیما انجام شد_ با نتایج اعلام شده تفاوتی نداشت. با این حال، چرا باز هم شما بر اتهام تقلب پای فشردید؟
جناب آقای موسوی! شما که شبهه تقلب را مطرح کردید، معلوم نساختید که آیا این تقلب در پای هر صندوق اتفاق افتاده یا در ستاد انتخابات و وزارت کشور؟
265. اگر مدعی هستید که تقلب در پای هر صندوق اتفاق افتاده، در این صورت باید مدعی باشید که حدود 500 هزار معلم و معتمد محلی دست به دست هم داده و یکپارچه علیه شما اقدام کرده و در هر صندوق از 46 هزار صندوق به نفع آقای احمدی نژاد تقلب کردهاند تا او به عدد 24.5 میلیون رای برسد.
آیا این ادعا با این پیشفرض که باید بیش از 500 هزار معلم و معتمد محلی در ایران متقلب باشند، از سوی شما پذیرفتنی است؟
266. در جایی که بیش از 40 هزار ناظر جنابعالی در حوزههای اخذ رای حضور داشتهاند، چطور ممکن است علیه شما 10 میلیون رای تقلبی به صندوقها ریخته شود؟
267. اگر هم مدعی باشید که تقلب از بالا به پایی بوده، باز هم مدعای شما ابطال پذیر است زیرا وزارت کشور آمار کلیه صندوقها را برای نخستین بار به تفکیک اعلام نمود و اگر نتایج دستکاری شده باشد، باید آمار اعلام شده با آمار واقعی صندوقها مغایر باشد. در این حال، شما که در بیش از 40 هزار صندوق نماینده داشته و آنها هنگام شمارش آراء حاضر بوده و صورتجلسات با حضور آنها تنظیم شده است. چرا هیچ موردی از مغایرت را اعلام نکردید؟
268. چرا حیثیت و آبروی حدود 500 هزار عامل اجرایی و نظارت انتخابات دهم را _ که اغلب معلمان شریف کشور بودند_ با اتهام «تقلب» خدشهدار نمودید؟
***
جناب آقای موسوی! مدتی پس از انتخابات از سوی کمیته صیانت از آراء وابسته به شما طی یک فراخوان عمومی خواسته شد که هر کس مدرکی از تقلب در اختیار دارد، به این کمیته تحویل دهد. البته این اقدام، امری پسندیده است لکن این سوالات را مطرح میسازد که:
269. کمیته صیانت از آراء که درخواست مهمی چون ابطال انتخابات را مطرح میکند و به کمتر از آن نیز راضی نیست. قاعدتا به اندازه کافی مدارک مستدل و محکمهپسند در اختیار دارد که نیازی به استفاده از مدارک بیشتر نداشته باشد؛ اینک چه اتفاقی افتاده که مدتها پس از انتخابات از مردم درخواست مدارک مربوط به تقلب را دارد؟
270. آیا این بدین دلیل نبود که شما ابتدا ادعای تقلب را مطرح و با فشار معترضین، درخواست ابطال انتخابات را نمودید و آنگاه که با قاطعیت نظام در اجرای قانون مواجه شدید، در صدد گردآوری مدرک برای مدعای خود برآمدید؟
271. آیا اسناد و مدارکی دال بر تقلب به ستاد شما واصل شد یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا آن اسناد را منتشر نکردید؟
272. جناب آقای موسوی! آیا میدانید که آقای دانیل کانینگر از کارشناسان سازمان سیا و معاون مدیریت برنامههای «خانه آزادی»، اولین بار، پیشنهاد «کمیته صیانت از آراء» را ارایه داد و سپس دفتری با همین نام در ستاد جنابعالی شکل گرفت؟
***
