اینجا مدرسه ابتدایی در منطقه ووهان است و این روش در بین دانش آموزان استان هابی در مرکز چین آزمایش شده و هدف این است که نگذارند دانش آموزان جلوتر از حد معمول به نوشته ها نزدیک شوند. 19 مدرسه این روش را پیش گرفته و به زودی در سایر مدارس نیز اجرا خواهد شد.
اسفند 1392، مصادف است با سی امین سالگرد شهادت فرمانده دلاور لشگر27 محمد رسول الله(ص)، حاج محمد ابراهیم همت. به همین مناسبت، جهان نیوز، ده خاطره و مطلب برگزیده درباره آن شهید را منتشر خواهد کرد. شادی روح بلندش صلوات
از قرارگاه دستور دادند تا دو گردان "حبیب ابن مظاهر" و "مالک اشتر" به جزیره جنوبی اعزام شوند. این کار انجام شد، اما آنها وضع بسیار اسفباری داشتند. غذا بهشان نمیرسید، نیروها روحیه شان را از دست داده بودند، از بالا هم دستور رسیده بود که فکر برگشت را از سرتان بیرون کنید، باید آنجا بایستید و تا آخرین فشنگتان بجنگید.
"حاج همت" تصمیم گرفت که سری به آنها بزند، من هم با او رفتم. بسیجی ها با دیدن همت خیلی خوشحال شدند و به سمت او آمدند. حاجی پس از خوش و بش، خطاب به آنها گفت: «برادرهای رزمنده، بسیجی های با ایمان، درود به این چهره های غبار گرفته تون، درود به اراده و شرفتون. اینجا سختی داره، زخمی شدن و قطعی دست و پا داره، اسیری داره، مفقودالاثر شدن داره، شهادت داره، اینها رو همه میدونیم، اما عزیزان، ما نباید گول این چیزها رو بخوریم، نباید فراموش کنیم که با چه هدفی توی این راه قدم گذاشتیم. ما برای جهاد در راه خدا اینجا هستیم. باید به یکی از این دو تن دهیم، یا اینکه از خودمون ضعف نشون بدیم و پرچم سفید ذلت و تسلیم به دست بگیریم و کاری کنیم که حرف امام روی زمین بمونه، یا اینکه تا آخرین نفس، مردونه بجنگیم و شهید بشیم و با عزت از این امتحان سخت بیرون بیاییم. حالا بسیجی ها، به من بگین چه کنیم؟ تسلیم بشیم یا تا آخرین نفس بجنگیم؟»
خدا گواه است که حرف همت به اینجا که رسید، بسیجی ها با گریه فریاد زدند: «می جنگیم، می میریم، سازش نمی پذیریم.» بعد هم هجوم آوردند سمت حاجی و او را در آغوش گرفتند.
شهید "سعید مهتدی"
امام صادق سلام الله علیه :
اَنَّ الْعَبْدَ اِذا لَمْ یَعْرِفْ وَجْهَ رِزْقِهِ کَثُرَ دُعاؤَهُ؛
وقتى که بنده مؤمن نداند روزیش از کجا خواهد رسید، زیاد دعا مىکند.
توحید صدوق، ص 402
امام علی سلام الله علیه:
نَهى [رَسُولُ اللّهِ ص] أن یُستَعمَلَ أجیرٌ حَتّى یُعلَمَ ما اُجرَتُهُ ؛
پیامبر خدا از به کار گرفتن کارگر ، پیش از تعیین مزدش نهى فرمود .
کتاب من لایحضره الفقیه: ج4، ص10
امام صادق سلام الله علیه :
مَن سَبَّحَ تَسبیحَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ علیهاالسلام قَبلَ أن یَثنِیَ رِجلَیهِ مِن صَلاةِ الفَریضَةِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ.
هر کس پس از نماز واجب، پیش از آن که پاهایش را از حالت نماز خارج سازد، تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگوید، خداوندْ او را مىآمرزد.
کافی: ج 3 ، ص 342
سید میر علام تفرشی، که از شاگردان فاضل مقدس اردبیلی (رحمة الله علیه) است، میگوید: شبی در صحن مقدس امیر المؤمنین (علیه السلام) راه میرفتم. خیلی از شب گذشته بود.
ناگاه شخصی را دیدم که به سمت حرم مطهر میآید. من نیز به سمت او رفتم، وقتی نزدیک شدم، دیدم استاد ما ملا احمد اردبیلی است.
خود را از او مخفی کردم، تا آنکه نزدیک در حرم رسید وبا اینکه در بسته بود، بازشد ومقدس اردبیلی داخل حرم گردید. دیدم مثل اینکه با کسی صحبت میکند. بعد از آن بیرون آمد ودر حرم هم بسته شد.
به دنبال او به راه افتادم، به طوری که مرا نمیدید. تا آنکه از نجف اشرف بیرون آمد وبه سمت کوفه رفت. وارد مسجد جامع کوفه شد ودر محرابی که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) شربت شهادت نوشیدهاند، قرار گرفت، دیدم راجع به مسالهای با شخصی صحبت میکند وزمان زیادی هم طول کشید.
بعد از مدتی از مسجد بیرون آمد و به سمت نجف اشرف روانه شد.
من نیز به دنبالش میرفتم، تا نزدیک مسجد حنانه رسیدیم (مسجدی که دیوارش خم شده است و علت آن این است که وقتی جنازه امیر المؤمنین (علیه السلام) را برای دفن در نجف اشرف، ازآنجا عبور میدادند، دیوار این مسجد، روی ارادت به آن حضرت خم شد).
در آنجاسرفهام گرفت، به طوری که نتوانستم خود را نگه دارم.
همین که صدای سرفه مرا شنید، متوجه من شد و فرمود: آیا تو میر علامی؟
عرض کردم: بلی.
فرمود: اینجا چه کار داری؟
گفتم: از وقتی که داخل حرم مطهر شدهاید، تا الان با شمابودم، شما را به حق صاحب این قبر (امیر المؤمنین(علیه السلام)) قسم میدهم، اتفاقی را که امشب پیش آمد، از اول تا آخر به من بگویید.
فرمود: میگویم، به شرط آنکه تا زندهام آن را به کسی نگویی.
من هم قبول کردم وبا ایشان عهد ومیثاق نمودم.
وقتی مطمئن شد، فرمود: بعضی از مسائل بر من مشکل شد ودر آنها متحیر ماندم ودر فکر بودم که ناگاه به دلم افتاد به خدمت امیر المؤمنین (علیه السلام) بروم وآنها را ازحضرتش بپرسم.
وقتی که به حرم مطهر آن حضرت رسیدم، همان طوری که مشاهده کردی، در به روی من گشوده وداخل شدم. در آنجا به درگاه الهی تضرع نمودم، تا آن حضرت جواب سؤالاتم را بدهند.
در آن حال صدایی از قبر مطهر شنیدم که فرمود: به مسجد کوفه برو ومسائلت را از قائم بپرس، زیرا او امام زمان تو است.
به نزد محراب مسجد کوفه آمده وآنها را از حضرت حجت (علیه السلام) سؤال نمودم، ایشان جواب عنایت کردند والان هم برمی گردم
رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله:
خَیْرُ الرِّجالِ مِنْ اُمَّتِىَ الَّذینَ لایَتَطاوَلونَ عَلى اَهْلیهِمْ وَ یَحِنّونَ عَلَیْهِمْ وَ لا یَظْلِمونَهُمْ؛
بهترین مردان امت من کسانى هستند که نسبت به خانواده خود خشن نباشند، اهانت نکنند، دلسوزشان باشند و به آنان ظلم نکنند.
مکارم الاخلاق، ص 216
امام صادق سلام الله علیه :
اِنَّ اللّهَ لَیَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ ؛
بدون تردید ، خداوند بر بنده خود به خاطر شدّت محبّت به فرزندش ، رحم مىکند .
کافى ، ج 6، ص 50، ح 5؛