.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 11
  • بازدید دیروز : 16
  • کل بازدید : 1462229
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/3/26    ساعت : 9:54 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها

مهدی هاشمیحمله به عملکرد 4 ساله دولت و تضعیف نهادهای قانونی کشور همچون شورای نگهبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی مقاومت بسیج و نیز نیروی انتظامی، تضعیف شخص احمدی‌نژاد، ایجاد شُبهه در انتخابات، ارائه اخبار ضد و نقیض مبنی بر سوءاستفاده از اموال دولتی، القاء تقلب در انتخابات جزو محورهایی بود که در راستای ایجاد التهاب در جامعه، ما آن را در دستور کار قرار داشتیم.

اعترافات در دادگاه

روشن است که وقتی سخن از اعتراف در دادگاه به میان می‌آید، گروهی که از اعترافات متضرر می‌شوند، از پاسخگویی درباره محتوای اعترافات طفره بروند و آن را به عوامل انگیزشی مانند شرایط سخت زندان و برخی مواد مانند قرص و آمپول نسبت دهند.

در این میان، ممکن است بخش‌هایی از جامعه که اصولاً رویکرد بدبینانه دارند نیز چندان با خوش‌بینی به اعترافات ننگرند. اما درباره اعترافات آنچه که اهمیت دارد منطق درونی مطالب گفته شده، استدلال‌ها و چگونگی انطباق آنها با واقعیت‌های بیرونی است که موضوعی متنی و فرامتنی است.

انسجام و پیوستگی مطالب و ارتباط آنها با دیگر شواهد بیرونی می‌تواند مخاطب را در تحلیل مطالبی که با آن مواجه است یاری رساند. این ادعای انگیزشی که بسیاری از معترفین در دادگاه در شرایط عادی لب به اعتراف نمی‌گشایند را شاید نتوان انکار کرد، اما حتی اگر آن را واقعیت بدانیم هم از ارزش‌های اعترافاتی که از انسجام درونی و استدلال و بیّنه برخوردار است نمی‌کاهد. به هر طریق، طبع آدمی به گونه‌ای است که به راحتی علیه خود سخن نمی‌گوید و تا تسهیل‌کننده‌ای در میان نباشد کمتر امکان وقوع اعتراف وجود دارد.

قطعاً یکی از این موارد تسهیل‌کننده خلوت کردن با خود و دور شدن از هیاهوی سیاست و زندگی روزمره و حلقه اطرافیان است که با بازداشت معترفین عملاً انجام شده است. با وجود این، مهمتر از مسائل انگیزشی، آنچه که درباره اعترافات اهمیت دارد، اصل مطالب گفته شده و محتوای اعترافات است که با توجه به داده‌های دیگر می‌توان آنها را تفسیر کرد و درباره اعترافات داوری کرد.

به هر طریق، پس از انتخابات تعدادی از افرادی که علاوه بر ادعای تقلب در دامن زدن به آشوب‌ها نقش برجسته‌تری داشتند بازداشت شدند. آنان که پیش از بازداشت بر طبل تقلب می‌کوبیدند،(1) پس از آن به طور مبسوط و همراه با شواهد و استدلال به تشریح پروژه "ادعای تقلب " در دادگاه پرداختند و اصولاً آن را پروژه‌ای برای آشوب‌های پس از انتخابات و برای گرفتن امتیازاتی از حکومت معرفی کردند.

نخستین جلسه دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات که در 10 مرداد برگزار شد تبدیل به تریبون اعترافات دو فعال سیاسی برجسته جبهه دوم خرداد شد. اعترافات محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر آغازگر اعترافاتی بود که جبهه دوم خرداد را به انفعال شدید کشاند و تا میزان قابل‌توجهی توانست آرامش را به جامعه سیاسی کشور بازگرداند.

ابطحی: توهمات موسوی به نظام ضربه ‌می‌زند

در میان مطالب گفته شده سخنان ابطحی بیش از دیگران مورد توجه جامعه قرار گرفت. ابطحی که عضو مجمع روحانیون، رئیس دفتر و معاون خاتمی و از نزدیکان او به شمار می‌رفت در نخستین جلسه دادگاه چنین آغاز کرد که:
بنده شخصاً از معدود کسانی بودم که در موضوع انتخابات با حضور موسوی موافق نبودم. سال 84 که وی برای حضور در انتخابات مطرح شده بود، بنده مخالفت کردم؛ چرا که این مقطعی که وی در سیستم حکومتی حضور نداشت، می‌توانست توهماتی را برای موسوی ایجاد کند که این توهمات به کشور آسیب می‌زد. انتخابات دور دهم، انتخابات متفاوتی بود و شاید انتخاباتی بود که دو تا سه سال برای آن کار شده بود و تصور می‌کنم که اصلاح‌طلبان پس از شکست در سه انتخابات برای به نوعی محدود کردن مقام معظم رهبری و اعتقادات مردم حرکت کردند.

بنده اعتراف می‌کنم که بخش عمده‌ای از سفرهای خاتمی به عنوان سفرهای تبلیغی بود که این سفرها بتواند توجهات را معطوف به وی کرده و خاتمی را تنها شانس پیروزی در انتخابات ایران مطرح کند. اما اصلی‌ترین اتفاقی که در این انتخابات افتاد و البته در طول برگزاری، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مسئله تقلب است.

"تقلب " از زمانی اسم رمز آشوب شده بود که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرین پهن شدن مردم در خیابان‌ها هم در آن وجود داشت. تمرین نگه داشتن گستردة مردم در خیابان‌ها در چارچوب تقلب بود که می‌توانست معنا پیدا کند. آنچه که به عنوان انقلاب رنگی یا مخملی عنوان کردند بنده فکر می‌کنم ظرفیت آن در کشور وجود داشت.

البته نمی‌دانم که نیت آن واقعاً وجود داشته یا نه ولی اگر این ظرفیت در کشور ضعیف‌تری موجود بود، موفق می‌شد و در خصوص رسانه‌ هم باید گفت که رنگ سبز بیشتر تبدیل به یک رسانه شده بود. اینکه هنوز نتایج انتخابات مشخص نشده و موسوی خود را به عنوان رئیس‌جمهور ایران معرفی می‌کند و البته خاتمی هم در این بین به وی تبریک می‌گوید نشان‌دهنده نوعی تفاوت دیدگاه در بحث تقلب است. تقلب واقعاً در ایران وجود نداشت چرا که در انتخابات سال 84 وقتی فاصله کروبی و احمدی‌نژاد کمتر از نیم میلیون بود، وزارت کشور خاتمی نپذیرفت که کلمه تقلب مطرح شود لذا کروبی تخلف در انتخابات را مطرح می‌کرد و بنده تعجب می‌کنم که در این انتخابات با وجود اختلاف 11 میلیونی چگونه بحث تقلب مطرح می‌شود.

همه ما در مصاحبه‌های مختلفی گفته بودیم که در بدترین شرایط بین یک تا دو میلیون بیشتر امکان تقلب وجود ندارد. فلذا می‌گفتیم اگر بتوانیم از این میزان عبور کنیم کاندیدای ما در انتخابات پیروز می‌شود، واقعاً ما اصلاح‌طلبان در بسیاری از موارد صداهایی را [که] باید می‌شنیدیم، نمی‌شنیدیم یا صدای همه را نمی‌شنیدیم و در واقع صداهای جامعه متوسط به بالا را می‌شنیدیم و در واقع این توهم، توهم بزرگی بود که موسوی پیدا کرده بود و احساس می‌کرد که تقلب 11 میلیونی امکان‌پذیر است.(2)

ابطحی: امکان تقلب از دیدگاه‌های مختلف وجود نداشت

زمانی که قرار بود موسوی مدارک مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح کند به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانیون مبارز وقتی بحث ارائه مدارک تقلب در انتخابات مطرح شد یکی از دوستان که قبلاً وزیر کشور هم بود گفت همه این مدارک اگر جمع شود و درست هم باشد 700 هزار رأی بیشتر نمی‌شود.

بنده وقتی از موسوی به عنوان هندوانه سربسته یاد کردم به خاطر همین توهمات بود که در موسوی وجود داشت که وی امکان تقلب 11 میلیونی را امکان‌پذیر می‌دانست. پس از انتخابات هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی در جلسه مشترکی هم‌قسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و بنده نمی‌دانم که این تنها نگذاشتن و یاری کردن یکدیگر پس از 11 میلیون فاصله برای چه بود. شاید خاتمی دلیل خود را داشت، موسوی شاید کشور را نمی‌شناخت.

ولی خاتمی با همه ارادتی که به وی دارم اتفاقاً بر عکس همه مسائل را می‌دانست، توانایی و اقتدار مقام معظم رهبری را می‌شناخت، اما به خاطر اتفاقات موسوی را همراهی کرد که این همراهی خائنانه بود. هاشمی در ذهن خود قصد انتقام از احمدی‌‌نژاد و مقام معظم رهبری را داشت، اینها همه مسائلی بود که در ذهن موسوی به عنوان توهم همراهی شکل گرفته بود. خاتمی حق نداشت ظرفیت اصلاحات را پای موسوی بریزد، حتی موسوی هم این ظرفیت را نداشت.

البته بنده طرفدار ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نبودم ولی زمانی که 11 میلیون در انتخابات فاصله ایجاد شد به عنوان کسی که طرفدار مردم‌سالاری هستم این مسئله را نپذیرفتم و با این موضوع جلوی فضای رشد مدنی را گرفته و به فرهنگ و تاریخ ایران خیانت کرده‌ام. ولی اگر به جای پیام به موسوی به احمدی‌نژاد تبریک می‌گفتیم امروز بهترین وضعیت را در تاریخ ایران دارا بودیم.

کار بدی کردم که در راهپیمایی شرکت کردم ولی کروبی به بنده گفت که ما با این رأی کم نمی‌توانیم مردم را به خیابان‌ها دعوت کنیم. ولی خود برویم تا به نوعی اعتراضمان را نشان بدهیم. موسوی به کروبی پیغام داده بود که من چیزی برای از دست دادن ندارم، موسوی اگر چه چیزی برای از دست دادن نداشت ولی با توجه به رأی 13 میلیونی با این پیگیریِ آشوب‌ها خیلی چیزها را از دست داد و ما افتخار این حضور 40 میلیونی را از دست داده و آن را خدشه‌دار کردیم. ما می‌توانستیم در دنیا بهتر از این باشیم.

موسوی در بسیاری از موارد می‌گفت من طرفدار مردم مسلمان هستم. این در حالی است که این آشوب‌ها دلبستگی‌های مردم مسلمان را نسبت به ایران قطع کرد. موسوی می‌گفت که من طرفدار خط امام هستم و همیشه روی نظام و امام تأکید می‌کرد، اما هیچ‌کس نمی‌تواند روی امام و نظام تأکید کند ولی در عین حال کوچکترین عملی انجام دهد که نظام را هم به خطر بیندازد.

چرا که امام فرموده‌اند حفظ نظام از اوجب واجبات است. اگر مقام معظم رهبری نبودند یا اگر ایشان یک قدم به عقب می‌نشستند امروز هلال ناامنی ایران، افغانستان و پاکستان شکل می‌گرفت و در صورتی که این هلال تشکیل می‌شد، دیگر هیچ جا اثری از انقلاب نمی‌ماند. از این رو ملت ایران باید از تیزهوشی مقام معظم رهبری و سربازان با نام و بی‌نام ایران که این کشور را از این مسئله نجات دادند تشکر کند.

ابطحی: "تقلب " رمز آشوب بود

معمولاً ما نیمی از شجاعت را تعریف کرده‌ایم، اما شجاعت بزرگ‌تری هم وجود دارد که بنده از آن استفاده می‌کنم. اگر انسانی احساس کند که به دیدگاهی رسیده و این دیدگاه به نفع نظام است، بیان آن شجاعانه‌تر است از بیان دیدگاه و نظر اپوزیسیون در مقابل حکومت و نظام.

لذا به همه دوستان می‌گویم و همه دوستانی که صدای ما را می‌شنوند بدانند که موضوع تقلب در ایران دروغ بود و در واقع "تقلب " موضوعی بود تا آشوب‌ها شکل بگیرد تا ایران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جایی که کشور دچار آسیب و سختی بشود.(3)

در این دادگاه پس از ابطحی، عطریانفر نیز با استقبال از تقسیم‌بندی ابطحی در مفهوم "شجاعت " انگیزه خود برای اعتراف را چنین عنوان کرد که "آمده‌ایم بگوییم جزو نظام هستیم و آماده‌ایم خود را بشکنیم و بگوییم از نظام دفاع می‌‌کنیم.

" عطریانفر پس از ذکر تاریخچه انحرافات جبهه دوم خرداد در ذکر دلیل آن گفت: "به دلیل زاویه گرفتن از ولایت فقیه دچار نوعی نفاق شدیم و ظاهر و باطن ما متفاوت شد. " وی در توضیح ادعای تقلب نیز گفت: "در انتخابات ما دچار خلط مبحث شدیم و موضوع تخلف را در جایگاه تقلب قرار دادیم. " "ما تقلب را به مجریان نسبت می‌دهیم اما در تعریف مجریان دچار مشکل هستیم زیرا مجریان شامل افراد معتمد محل نیز می‌شود که طرفداران هر یک از کاندیداها در میان این معتمدان وجود دارند و نیز با توجه به اعتقادات مذهبی این افراد نمی‌توانند تقلب کنند. "

لذا حجم بزرگ مجریان معتمدین هستند و آنان کسانی‌اند که از ابتدای انقلاب مورد احترام مردم بوده و در هیچ حوزه‌ای اجازه تقلب نمی‌دهند و کسی که بخواهد تقلب بکند خود را کوچک می‌کند. تقلب یک رویکرد بیرون از مجریان است و این موضوع هم از مقاطع اول انقلاب تاکنون حجمش کمتر از سه درصد است. "(4)

عطریانفر در همان روز و در نشست خبری که پس از دادگاه تشکیل شد درباره وضعیت فکری دیگر عناصر بازداشت شده این جبهه گفت: "دوستان ما نیز مشابه ما فکر می‌کنند اما توان اعلام ندارند. "(5) اما همانطور که عطریانفر گفت بسیاری از افراد بازداشت شده نیز به تدریج پس از آنها جرأت یافته و لب به اعتراف گشودند: سعید حجاریان، حمزه کرمی، عبدالله رمضان‌زاده، هدایت‌الله آقایی، سعید شریعتی، مسعود باستانی، شهاب‌الدین طباطبایی و صفایی فراهانی از جمله این افراد بودند. عبدالله رمضان‌زاده در چهارمین دادگاه رسیدگی به اتهامات متهمان حوادث پس از انتخابات در اظهارات خود گفت: هر طور به مسئله انتخابات نگاه می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که انتخابات در مسیر قانونی و درست انجام شده و پذیرش آن برای همه تکلیف قانونی است و نباید در آن شبهه ایجاد کرد. ما باید به خاطر تحلیل غلط از مردم عذرخواهی کنیم. چون قبلاً به مردم گفتیم اگر مشارکت حداکثری شود ما پیروزیم. ولی حالا که مشارکت حداکثری شد ما پیروز نشدیم، بنابراین تحلیل ما اشتباه بود و از [این] بابت باید عذرخواهی کنیم.

وی که قائم‌مقام حزب مشارکت بود در اعتراض به بیانیه‌های تند و خارج از چهارچوب نظام سیاسی کشور از سوی حزب مذکور می‌گوید: "من تحلیل حزب را قبول ندارم و این تخلف صریح حزبی است و غیرقابل پذیرش و فاقد وجاهت قانونی است. این تحلیل بسیار مغشوش، ناچسب و غیرمنطبق بر واقعیت است. "(6)

محسن صفایی فراهانی در ردّ ادعای "تقلب " که به گفته وی از قبل از این نیز قابل تشخیص بود در تحلیل چرایی نتیجه انتخابات در پایان جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران گفت: "دولت نهم در چهار سال اخیر اقداماتی از قبیل پرداخت انواع و اقسام وام‌ها به روستاها و کمک به حاشیه شهرها داشتند و برای مثال به یک میلیون خانوار زمین‌های 99 ساله و به 20 میلیون نفر سهام عدالت داده است.

این اقدامات در سطح کلان آثار منفی اقتصادی مانند رشد نقدینگی و کاهش رشد سرمایه‌گذاری داشته ولی در اقتصاد خرد، مشکل بسیاری از دهک‌های پایین را حل کرده است و تزریق این نقدینگی باعث شد تا مشکلات به صورت مقطعی حل شود. بنابراین از قبل هم محرز بود که دولت موجود با یک اختلاف بالایی برنده خواهد شد و نیازی به تقلب نبود و من این موضوعات را در دفاعیه خود نیز آورده‌ام. "(7)

امکان تقلب در حدی که با چنین فاصله‌ای آرا را دگرگون کند وجود ندارد

سعید شریعتی از اعضای ستاد موسوی نیز در نامه دفاعیه خود در دادگاه مسائل مربوط به "مسئله تقلب " و حوادث انتخابات را چنین تحلیل می‌کند که:
ریشه اصلی رخدادهای غم‌‌انگیز اخیر انتشار و دامن زدن به شایعه تقلب گسترده در انتخابات بود. ادعایی فوق‌العاده بزرگ و مسئولیت‌آور با تکیه بر حداقل مستندات و صرفاً بر اساس شایعات، اخبار ناموثق و گزارش‌های نادقیق. من در اینجا بلکه از پیش معتقد بوده‌ام که در انتخابات تقلب نشده است.

به این معنا که اعداد و ارقام اعلام شده با تقریب معقول و مرسوم همه انتخابات‌ها همین است. به اعتقاد من در مکانیزم موجود رأی‌گیری و شمارش آرا خصوصاً در انتخابات ریاست جمهوری که به صورت سراسری و معمولاً با تعداد کمی از نامزدها برگزار می‌گردد امکان تقلب در حدی که با چنین فاصله‌ای آرا را دگرگون کند وجود ندارد. 

توهم حضور و پیروزی موسوی ریشه اغتشاشات

ریشه توهم به وجود آمده آنجاست که اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند با افزایش مشارکت به بالای 60 درصد پیروزی آنان قطعی است اما این تحلیل مبتنی بر یک شرط مقدّر بود و آن این که جامعه احساس کند میان اصلاح‌طلبی و به اصطلاح اصول‌گرایی برمی‌گزیند. مشارکت به 85 درصد رسید،‌ اما چون آن شرط مقدر حاصل نشد و دو قطبی دیگری در جامعه رواج یافت، خصوصاً با آن ناشکیبایی و اشتباهی که یکی از بزرگان حامی نامزد مورد حمایت ما در روزهای منتهی به انتخابات مرتکب شد نتیجه غیر از آن چیزی شد که ما تصور می‌‌کردیم.

مهم‌تر آن که چون همواره اصل بر صحت انتخابات است مگر آن که خلاف آن مستندات ثابت شود مجموعه مستندات و استدلال‌های ارائه شده از سوی نامزد مورد حمایت ما به هیچ ‌عنوان کفایت از ابطال سراسری انتخابات نمی‌کند و حداکثر در صورت وارد بودن اعتراضات منجر به ابطال صد، دویست یا حداکثر پانصد صندوق می‌شود که با خروج آرا همه کاندیداها از این صندوق‌‌ها از مجموع نتایج تغییر محسوسی در نتیجه انتخابات حاصل نمی‌شود.

گذشته از موضوع تقلب آقای مهندس موسوی به عنوان کاندیدای مورد حمایت ما اشتباهات بزرگ دیگری نیز مرتکب شدند. اشتباه اول ایشان ورود نابهنگام، ناهماهنگ و بدون برنامه تبلیغاتی و بدون چشم‌انداز روشنی برای چگونگی اداره کشور در آینده بود که موجب شگفت‌زدگی، سردرگمی و به هم ریختن برنامه انتخاباتی اصلاح‌طلبان شد.

ایشان علیرغم اینکه در بیست سال گذشته در مجامع علمی و برخی مراجع حکومتی مناصب سیاسی و فرهنگی داشته‌اند اما به دلیل پرهیز از ورود فعال در عرصه کنش‌گری سیاسی حرفه‌ای و جمعی با پیچیدگی‌های عمل سیاسی در این دوران آشنایی کامل نداشتند و برای هدایت و رهبری یک جریان انتخاباتی و سیاسی از ظرفیت و مهارت کافی برخوردار نبودند؛ لذا دو عارضه توهم و استغنا که من همواره در نقد رفتار ایشان و اطرافیانشان بیان داشته‌ام هم موجب پدید آمدن اصطکاک‌های فراوان در طول مسیر حرکت‌های انتخاباتی و هم زمینه‌ساز تحریک‌پذیری و عملکرد احساسی ایشان در رویارویی با نتایج انتخابات شد.

عدم تعادل و عدم برخورداری ایشان و ماشین انتخاباتی‌شان از یک شیب و شتاب قابل تحمل در فرایند رفتار تبلیغاتی و انتخاباتی مشکل و اشتباه دیگر ایشان بود. ایشان در حالی پا به عرصه رقابت گذاشت که حتی میانه‌روترین اصلاح‌طلبان هم به رفتار و ادبیات محافظه‌کارانه و به قول خودشان اصلاح‌طلبی اصول‌گرایانه ایشان (انتقاد) داشتند و ظرف کمتر از سه ماه با چنان سرعت و شتابی پیش رفتند که حتی تندروترین مخالفان نظام به جرگه حامیان ایشان پیوستند. به صراحت معتقدم دستگاه فکری و ماشین انتخاباتی ایشان تاب و تحمل چنین شتاب سهمگینی را نداشت و در مقابل آثار این شتاب ناتوان، شکننده، آسیب‌پذیر و آسیب‌زننده می‌نمود و چنانچه ایشان انتخاب می‌شد تازه اول مشکل ایشان در رویارویی با سیل توقعات و انتظارات متناقض و متضاد بود که به طور طبیعی آثار خود را بر ثبات و آرامش و روال طبیعی اداره کشور می‌گذارند.

اشتباه دیگر و بزرگ‌ترین اشتباه آقای موسوی نوع مواجه ایشان با مسئله نتایج انتخابات و نحوه اعلام آن بود که تعجیل تحریک‌شدگی، احساسات‌زدگی موجود در آن از سیاست‌مداری باسابقه و پخته چون ایشان بعید می‌نمود. ادعای فوق‌العاده بزرگ تحریک‌کننده و خطرناک ایشان صرفاً مبتنی بر برخی گزارش‌های ناکافی و ناموثق تک‌روانه و اسباب تحمیل پیروی ناگزیر گروه‌‌ها و شخصیت‌های سیاسی حامی از ایشان بود.

شرایط و اقتضائات رفتار جمعی ایجاب می‌‌کرد ایشان با تأمل و تحمل بیشتر و گردآوری اطلاعات و مستندات کافی و محکمه‌پسند نحوه تصمیم‌گیری در مورد چگونگی برخورد با نتایج انتخابات را به گروه‌های سیاسی مجرب حامی خود و هزینه و فایده کردن هر تصمیمی بر مبنای خصایل و خصایص موجود در عرصه سیاسی کشور و میزان تحمل تنش در ساختار سیاسی پس از ادعایی به بزرگی تقلب چند میلیونی در انتخابات واگذار می‌نمود... مشکل استراتژیک میان ما و نظام است که دوستان هم حزبی را به آن ارجاع می‌دهم. مهم‌تر از همه آنها اینکه ما علیرغم این ادعا در مرامنامه خود که رسالت خویش را گسترش پایگاه مشروعیت حکومت دینی و ولایت فقیه قلمداد کرده‌ایم اما در طول ده سال گذشته از این معنا فاصله گرفته‌ایم و [بین] ما و رکن اصلی نظام بی‌اعتمادی و عدم تعامل سازنده پیش آمده است و سیاست‌ورزی در حزب ما را با بن‌بست مواجه کرده است... .

گذشته از این موارد ما در این انتخابات نیز اشتباهات بزرگی را مرتکب شدیم، از جمله، حمایت ناگزیر و تحمیلی و ناگهانی ما از آقای مهندس موسوی بدون آن که از برنامه تبلیغی، رفتار انتخاباتی و دیدگاه روشن‌ ایشان برای اداره کشور اطلاع کافی داشته باشیم.

در حالی که ایشان حتی حاضر نبود با اعضای بلندپایه حزب ما عکس‌ یادگاری بگیرد و به گونه‌ای با ما رفتار می‌شد که انگار حزب ما وصله‌ای ناچسب در مجموع حامیان ایشان است. بارها در میان خود بحث کرده بودیم که کشور نیازمند تزریق روحیه گفتگو و صلح و آرامش به جای تنش‌های فرساینده سیاسی و یقه‌گیری‌ها و اتهام‌زنی‌ها است اما آقای موسوی با خصایص فردی که داشت به راحتی اسیر این نوع بازی‌ها شد و نوید تداوم اینگونه کشمکش‌ها و رویارویی‌ها را به جامعه داد... .

خاطرتان هست که در ایام انتخابات، سرود سازمانی یکی از فرقه‌های ضدانقلاب توسط بخش‌هایی از ستاد آقای موسوی برگزیده شده و بر روی آن نماهنگ انتخاباتی ساخته شد... در آنجا وعده می‌داد که "تفنگ و گل و گندم داره میاد " من می‌خواهم برادرانه عرض کنم اگر این موج سبز بر مدار شخص محوری، مدعاهای بزرگ و بی‌پشتوانه، توهم و استغنا و تحمیل هزینه بر مردم و نظام در عمل به رویارویی بانظام برآمده از انقلاب اسلامی سوق یابد و از آن ناگوارتر مطمح نظر و مورد طمع بیگانگان قرار گیرد، یقین بدانید از گل و گندم در آن خبری نخواهد بود و خدا نکند که منجر به آوردن تفنگ تنها شود که در آن صورت نه فقط از باد سبز بهار رونق و پیشرفت و شکوفایی این آب و خاک خبری نخواهد بود، بلکه باد مسموم خشونت و خونریزی همه را با خود خواهد برد.(8)

مهدی هاشمی سردمدار آشوبگران

حمزه کرمی، مدیرمسئول پایگاه اینترنتی جمهوریت، که در چهارمین دادگاه متهمین حوادث پس از انتخابات به دفاع از خود پرداخت، اصولاً اتفاقات انتخابات دهم ریاست جمهوری که با ادعای تقلب آغاز شد را با انتخابات نهم ریاست جمهوری مرتبط دانست. وی در آغاز از مهدی هاشمی به عنوان مدیر اصلی سایت نام برد و خود را مدیر اسمی آن عنوان کرد.

وی درباره فعالیت اعضای سایت در طول مدت انتخابات گفت: پرسنل سایت با چاپ شبنامه در ستادهای میرحسین موسوی و توزیع آنها، به تضعیف دولت و نظام می‌پرداختند. جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی‌‌نژاد رئیس‌جمهور شود. وی که در سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت و از زمان انتخابات نهم ریاست جمهوری با مهدی هاشمی همکاری داشته، می‌گوید: "وی معتقد بود که انتخابات در ایران با پول بیت‌المال برگزار می‌شود و اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت... پول‌هایی که وی برای تبلیغات در انتخابات دور نهم انتخابات ریاست جمهوری برای پدرش هزینه کرد معادل 2 میلیارد تومان بود. " کرمی که به طور ضمنی تنش‌های انتخابات دهم را در انتخابات نهم ریاست جمهوری ریشه‌دار می‌دانست، درباره مسائل مربوط به انتخابات دهم ادامه می‌دهد:
مهدی هاشمی با بنده صحبت کرد و گفت که ما باید برای انتخابات کار رسانه‌ای قوی‌ای را آغاز کنیم. چند روز بعد هم در جلسه‌ای جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شود. از این رو ما نیز سایت جمهوریت را با مدیریت رسمی مهدی هاشمی راه‌اندازی کردیم، البته چند روز بعد جاسبی با تغییر نظر به ما اطلاع داد که بنده می‌خواهم در انتخابات بدون موضع باشم لذا دستور تعطیلی سایت جمهوریت را صادر کرد، ولی با فشارهای هاشمی این سایت به کار خود همچنان ادامه داد. سایت جمهوریت ابتدا قرار بود از کاندیدایی در انتخابات حمایت و نسبت به دولت نهم نیز نقدهایی داشته باشد، ولی با فشارهای مهدی هاشمی، این سایت تبدیل به سایت تضعیف‌کننده سازمان‌های نظامی از جمله بسیج و سپاه و سازمان‌های دولتی شد و در نهایت کار به جایی کشید که برخلاف واقعیت شُبهه تقلب در انتخابات را تلقین کرد. موسوی و ستاد وی پس از انتخابات و اعلام نتایج، اقدام به عدم پذیرش رأی مردم کردند که هیچ تناسبی با شعارهای (قانون‌گرایی) وی نداشت.

سیاسیون ما قاعده بازی را بلد نیستند، اطرافیان کاندیداها با پول بیت‌‌المال قصد رئیس‌جمهور کردن کاندیدایی راداشتند. حتی آنها این اقدام خود را به قیمت بدبخت کردن زیرمجموعه خود نیز انجام می‌دهند؛ همان کاری که با ما در سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت شد. در حالی که همه می‌دانستند استفاده از بیت‌المال جرم است. وی در پاسخ به سئوال قاضی فقط به خود من 320 میلیون پول دادند که البته حاضرم بخشی از آنها را که در اختیارم هست بازگردانم ولی بخش دیگر را بین پرسنل توزیع کردم.(9)

حمله به شورای نگهبان، سپاه و بسیج از دستورالعمل‌های مهدی هاشمی

افزون بر کرمی، مسعود باستانی از روزنامه‌نگاران دوم خردادی و از فعالان سایت جمهوریت مطالبی مشابه اظهارات کرمی در جلسه دادگاه بیان کرد. وی گفت: "سایت جمهوریت زیرنظر مهدی هاشمی رفسنجانی اداره می‌شد و من به عنوان عضو شورای سردبیری شیفت بعد از ظهر زیرنظر افرادی چون کرمی و نوربخش کار می‌کردم. حمله به عملکرد 4 ساله دولت و تضعیف نهادهای قانونی کشور همچون شورای نگهبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی مقاومت بسیج و نیز نیروی انتظامی، تضعیف شخص احمدی‌نژاد، ایجاد شُبهه در انتخابات، ارائه اخبار ضد و نقیض مبنی بر سوءاستفاده از اموال دولتی، القاء تقلب در انتخابات جزو محورهایی بود که در راستای ایجاد التهاب در جامعه، ما آن را در دستور کار قرار داشتیم.

دفتر این سایت در یکی از دفاتر دانشگاه آزاد مستقر بود و مبالغی که به ما ارائه می‌شد از طریق چکی از سوی دانشگاه آزاد بود. " باستانی سایت جمهوریت را اتاق جنگ روانی علیه مسئولین نظام دانست و گفت: "سوژه ده برابر شدن صندوق‌های سیار از طریق مهدی هاشمی رفسنجانی به سایت جمهوریت داده شد و شب‌نامة موج نیز توسط این سایت تهیه و از سوی اعضای ستاد 88 توزیع شد. "(10)

در همین دادگاه هدایت‌‌الله آقایی نیز به مطالب دیگری پرداخت. وی گفت: "پیش از انتخابات برخی زمینه‌های فکری، اشتباهات استراتژیک و بحث القای تقلب از سوی ضدانقلاب و نیروهای داخلی ترمز بریده، رخ داد که نزدیک انتخابات اشتباهات به شکل دیگری ادامه یافت. حزب کارگزاران، مشارکت،‌ اعتماد ملی و سازمان مجاهدین پس از برگزاری انتخابات بیانیه‌های تندی دادند و نتیجه انتخابات را قابل قبول ندانستند.

حرف من این است که اگر این انتخابات را قبول نداشتید، باید کنار می‌کشیدید اما وقتی می‌پذیریم، نباید با دست خودمان از قانون زاویه بگیریم، چرا که این کاری فاجعه‌بار است. وی درباره انقلاب رنگی و مخملی نیز گفت: حتماً برخی‌ها زمانی که قادر به حمله نظامی نباشند، به فکر این کارها می‌افتند و ضدانقلاب از این روش استفاده کرده است، اما نمی‌خواهم بگویم که ما قصد انقلاب مخملی داشتیم چرا که ما از این نظام هستیم، اما ما اشتباه کردیم و ناخواسته حمالةالحطب و هیزم‌کش آتش‌افروزان شدیم و فریب خوردیم و باید اقرار کنیم. "(11)

در این دادگاه شهاب‌الدین طباطبایی،‌ خواهرزاده محمد خاتمی، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت و رئیس ستاد 88 نیز ضمن بیان دفاعیه خود مطالب دیگری را درباره حوادث انتخابات و ادعای تقلب مطرح کرد. او گفت: "در اول اسفندماه سال گذشته با حضور موسوی در عرصه انتخابات، خاتمی کنار کشید که این امر اکثر گروه‌های اصلاح‌طلب را ناخرسند کرد که این مسئله و انتقادها به نحوه ورود موسوی به وی منتقل شد.

اما موسوی و مجموعه نزدیکش از همان ابتدای ورود دچار عارضه توهم پیروزی بودند. " وی با اشاره به تشکیل کمیته صیانت از آراء از سوی ستاد موسوی گفت: "اعضای این کمیته دایم به موسوی می‌گفتند که جز ابطال انتخابات مطالبه‌ای نداشته باشد. " طباطبایی درباره نظرسنجی حزب کارگزاران چند روز پیش از انتخابات گفت: "دو روز قبل از انتخابات نظرسنجی از سوی حزب کارگزاران با محوریت علی هاشمی مبنی بر پیروزی قطعی میرحسین موسوی در دور اول انتخابات انجام شد که این امر حاصلش دو روز قبل از انتخابات شُبهه و قطعیت پیروزی وی در انتخابات بود.

شنیدم که یکی از نزدیکان موسوی به نقل از وی گفته است: من 68 سال سن دارم و 7 تیر را دیده‌ام و چیزی برای از دست دادن ندارم. از این رو معتقدم که موسوی با طرح بحث تقلب رودررویی با چارچوب نظام را ایجاد کرد. تأکید موسوی بر ابطال انتخابات و دعوت از مردم برای حضور در تجمعات ریسک او بود و همانطور که وی گفته است با این کار چیزی را نداشت که از دست بدهد. " وی در آسیب‌شناسی جبهه دوم خرداد در انتخابات گفت: "هر چه درباره مردم روستاها گفتم به آن بی‌توجهی شد و همه دوستان می‌گفتند پیروزی موسوی در دور اول غیرقابل اجتناب است، این در حالی بود که [در] روستاها مشکل رأی داشتیم. "

طباطبایی درباره جوِّ حاکم بر بخشی از افراد این جبهه نیز گفت: "در اوایل سال جاری و در یک جلسه، یکی از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب در مورد انتخابات حرف می‌زد و اشاره می‌‌کرد که آقای خاتمی باید به عنوان رهبری اصلاحات شناخته شود و با پیروزی موسوی، یک رهبر و یک رئیس‌جمهور خواهیم داشت. این سیستمی مقابل نظام موجود است. گویی هیچ‌گاه نمی‌توان اصلاح‌طلب بود و با دیگران تعامل داشت. "(12) 

سعید حجاریان و "فشار از پائین و چانه‌زنی از بالا "

اما مهم‌ترین و تاریخی‌ترین بخش اعترافات دادگاه چهارم حوادث پس از انتخابات به مطالب مندرج در نامه سعید حجاریان بازمی‌گردد که توسط سعید شریعتی قرائت شد.




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا