.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 72
  • بازدید دیروز : 356
  • کل بازدید : 1459826
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/2/29    ساعت : 12:46 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در دوشنبه 92/4/3 ساعت 9:53 ص نویسنده : ایمان احمدی

به گمان این قلم پس از 24خرداد باید به دنبال معنای جدیدی از اصولگرایی باشیم؛ چرا‎که این تعبیر در انتخابات گذشته چنان دچار تشتت و آشفتگی شد که دیگر به‎کار بردن آن در یک مفهوم و جبهه واحد خنده‎دار است.
1- معلوم نیست چرا رئیس‎جمهوری ایران در دهه‎های اخیر باید یا اصول‎گرا باشد یا اصلاح‎طلب؟ حال آن‎که ما در درجه نخست به یک رئیس‎جمهوری نیاز داریم! یعنی به آدمی نیازمندیم که اجرای وظایف این مقام برایش در اولویت باشد، نه کم کردن روی جناح مقابل! هرچه رئیس‎جمهوری سیاسی‎تر و جناحی‎تر باشد، کار کردن برایش سخت‎تر خواهد بود.

2- به گمان این قلم پس از 24خرداد باید به دنبال معنای جدیدی از اصولگرایی باشیم؛ چرا‎که این تعبیر در انتخابات گذشته چنان دچار تشتت و آشفتگی شد که دیگر به‎کار بردن آن در یک مفهوم و جبهه واحد خنده‎دار است. آن‎ها که خود را اصول‎گرا می‎نامیدند ثابت کردند تنها به اصول خودشان پایبندند و بس. نه عقلانیت، نه مصلحت و نه حتی کلام مراجع و بزرگان این طیف نتوانست شوق قدرت را از سر نمایندگان آنان بیندازد. با این احتساب باید دید آن‎ها به چه اصول واحدی باور دارند و اگر چنین است چطور با آن افق واحد، باز هم به جنگ یکدیگر رفتند و خادم رقیب شدند؟

3- برخلاف آنان، رقبای ایشان که مدعی هیچ‎ نوع اصول‎گرایی نیستند، اما از آنان اصول‎گراتر بودند. آنان به اصول عقلانی در یک رقابت معمول سیاسی تن دادند و آن‎جا که لازم بود، کلام بزرگان خویش را آویزه گوش کردند و جبهه‎ای واحد تشکیل دادند.

4- «بعضی‎ها به درد دعای کمیل می‎خورند، به درد

مگر همه دلسوزان این آب و خاک و عاشقان انقلاب و نظام، جز این می‎خواستند. پس با تمام آن‎چه آمد، اگر رئیس‎جمهوری منتخب، وقعی به سهم‎خواهی‎ها ننهد و رئیس‎جمهوری همه مردم باشد، نه چند چهره اصلی حامی‎اش و عامل به وعده‎هایش که انشاء‎الله هست، انقلاب و نظام با یک پیروزی عظیم و بیشترین دستاورد از این پیچ تاریخی گذشته است.

مدیریت نمی‎خورند» این جمله حکیمانه را آیت‎الله جوادی آملی در دیدار یکی از نامزدها با ایشان فرموده بودند. اما هیچ‎کدام از طرفداران دوآتشه و دیندار آن نامزد، علاقه‎ای به این اشاره نشان نداده و آن را برای تنویر افکار عمومی در رسانه‎هایشان بازنشر نکردند.

5- اصلاح‎طلبان، چهره‎های تندرو و رادیکال خویش را به حاشیه رانده و با معتدل‎ترین نامزدها پا به میدان گذاشتند و در نهایت با یک چهره که قادر بود سلایق بسیار متنوعی را جلب کند در صحنه باقی ماندند. اما اصول‎گرایان، تا حد تخریب و تهمت و… با معتدل و موجه‎ترین نامزد خود جنگیدند! حتی هنگامی که دیدند رسانه‎های بیگانه نیز همان نامزد را هدف قرار داده و به ناجوانمردانه‎ترین شیوه‎ای علیه او خبرسازی می‎کنند، باز هم نفهمیدند یا نخواستند بفهمند آن نامزد برگ برنده آن‎هاست. برعکس همسو با بی‎بی‎سی و صدای آمریکا و… آنها نیز کم نگذاشتند و از خجالت فرمانده لشکر سابق خود درآمدند و حق خدمات سال‎های دفاع مقدس و پس از آن را یک‎جا کف دستش گذاشتند.

6- احمدی‎نژاد در سال 84 بر اثر یک سوء تفاهم به قدرت رسید. مردم از اشرافیت و سیاست‎بازی به‎جای دولت‎داری به تنگ آمده بودند. پس به عدالت مجهول و کج و معوجی که او قولش را می‎داد پناه آوردند. اندکی بعد، به‎ویژه در دولت دهم، بسیاری از آن مردم با درغلتیدن این دولت به دامن لفاظی‎ها و یقه‎کشی‎ها از یک‎سو و میدان دادن به مدیران بی‎لیاقت و تازه به دوران رسیده‎ها از سوی دیگر، فهمیدند عجله کرده‎اند. ناگهان پرونده‎های فساد، آن‎هم با رقم‎های هولناک رو شد. منادیان آن عدالت و دشمنان سابق اشرافیت، با هواپیمای شخصی، خانوادگی به نیویورک می‎رفتند و… اما اصول‎گرایان نخواستند از همان ابتدا خط خود را از این جریان جدا کنند. بعدها آشفتگی و عدم عقلانیت در مدیریت کشور در زندگی روزمره مردم رخ نمایاند. کمر همگان زیر بار گرانی‎ها، دیپلماسی بی‎‎در‎و‎پیکر، تحریم‎ها، سیاست‎های فرهنگی آشفته و… شکست.
تولید مضمحل، بیکاری و آسیب‎های اجتماعی انبوه و ادعا فراوان شد. در‎حالی‎که دولت‎مردان جز اصول خود‎ساخته تابع هیچ اصول آشنایی نبودند، اصول‎گرایان جانب مردم و رنج‎هایشان را نگرفتند. لذا مردم در فصل انتخاب به صادقانه بودن اعتراضات آنان به وضع موجود به دیده تردید نگریسته و هراس داشتند آن‎ها احمدی‎نژاد دیگری را بر ایشان مسلط کنند.

7- برخی از افراطیونی که احمدی‎نژاد از رأی و نگاه ساده‎انگارانه آنان بیشترین سوء استفاده را تا سال‎های آخر دولتش کرد، بار دیگر به معادله شعار و پراید و چفیه دل باختند و نخواستند دریابند در یک رقابت آزاد اگر یقین دارند به تمام خواسته‎هایشان نمی‎رسند، می‎توانند با حمایت از نامزدی که بیشترین نزدیکی را به آنان دارد و احتمال موفقیتش بیشتر است، رأی سوخته را

تا آن‎جا که عقل این حقیر قد می‎دهد خداوند همواره وحدت را از الطاف و برکات خود دانسته و نه تفرقه را! اما میبینید که این اصل خداوندی نیز نزد برخی اصول‎گرایان در صورت لزوم قابل تغییر است!

به رأی مؤثر بدل کرده و حریف را شکست دهند. آن‎ها با پافشاری بر نامزد کم‎اقبال خود و گاه حتی تخریب دوستان دیروزشان، عملا جاده پیروزی رقیب اصلی‎شان را چراغانی کرده و از یک سوراخ دوبار گزیده شدند.

8- اما اصلاح‎طلبان را هم نمی‎توان پیروز این انتخابات دانست. نامزد برنده یک روحانی است که خود اصرار دارد اصلاح‎طلب نیست. متعلق به جامعه روحانیت مبارز است و از اعتدال سخن می‎گوید، اما با هوشمندی توانسته است رأی اصلاح‎طلبان را نیز به سبد خود بریزد. با این حال او روزهای سختی پیش ‎رو دارد؛ چرا که با اکثریتی شکننده به قدرت رسیده و نخستین رئیس‎جمهوری 50 درصدی ایران است. اگر تمام 51میلیون واجدان شرکت در انتخابات را قیاس کنیم، او به زحمت از 35 درصد آنان نمایندگی می‎کند. همین میزان رأی نیز حقیقی نیست. بخشی ناظر به اظهارات و قول‎هایی است که درست، دقیق یا عملی نیستند. بخش اعظم این رأی نیز عاریتی بود و به‎خاطر حمایت آقایان هاشمی و خاتمی از اوست. این حمایت برای او بی‎هزینه نیست. سهم‎خواهی‎ها از هم‎اکنون آغاز شده و او را گرفتار خواهد کرد.

9- مردم در این انتخابات به مدعیان اصول‎گرایی کارت قرمز نشان دادند. آن‎ها در سال 84 از اشرافیت و سیاسی‎منشی مفرط به گفتمان مدعی عدالت و اصول‎گرایی احمدی‎نژاد پناه آوردند اما ایشان طی هشت سال چنان بلایی سر این مردم و مملکت آورد و عمده همان مردم دوباره به دامان همان گفتمان که جریان سابق، البته از نوع معتدل‎ترش (لااقل در شعار) بازگشت. با این حال به نظر می رسد دوستان اصول‎گرا از تشتت خود پشیمان نیستند، انگار نه انگار چندپارگی آنان و عملکرد آقای احمدی‎نژاد به‎عنوان اصول‎گرا (هرچند تقلبی) موجب این شکست آنان شده است. مثلا جناب آقای روح‎الله حسینیان در اظهاراتی حیرت‎آور فرموده‎اند: «به طور حتم به توافق نرسیدن اصول‎گرایان در انتخابات یکی از الطاف الهی بوده است؛ زیرا تنوع آرای اصول‎گرایان موجب شکننده شدن» رأی روحانی شد.

تا آن‎جا که عقل این حقیر قد می‎دهد خداوند همواره وحدت را از الطاف و برکات خود دانسته و نه تفرقه را! اما میبینید که این اصل خداوندی نیز نزد برخی اصول‎گرایان در صورت لزوم قابل تغییر است! یا در اقدام عجیب دیگری پس

مردم در این انتخابات به مدعیان اصول‎گرایی کارت قرمز نشان دادند. آن‎ها در سال 84 از اشرافیت و سیاسی‎منشی مفرط به گفتمان مدعی عدالت و اصول‎گرایی احمدی‎نژاد پناه آوردند اما ایشان طی هشت سال چنان بلایی سر این مردم و مملکت آورد و عمده همان مردم دوباره به دامان همان گفتمان که جریان سابق، البته از نوع معتدل‎ترش (لااقل در شعار) بازگشت.

از طرح یک شکایت علیه احمدی‎نژاد و علنی شدن آن در روزهای اخیر (که از نگاه این قلم نیز عجولانه بود) روزنامه کیهان به این ماجرا اعتراض کرده و می‎نویسد: «این اقدام… در هرحال حرکتی جفاکارانه در حق رئیس‎جمهوری است که اگر چه طی چندماه اخیر نمونه‎هایی از اقدامات و مواضع غیرقابل دفاع داشته است ولی خدمات بی‎وقفه و فراوان ایشان در بسیاری از زمینه‎ها با هیچ دولت دیگری حتی قابل مقایسه نیست!» تصور کنید حتی اگر کندوی دیگر دولت‎ها 2کیلو عسل برای مملکت و نظام داشته و کندوی دولت آقای احمدی‎نژاد 10کیلو، اما وقتی در پایان ضربه‎ای زده و همه را به خاک ریخته، نازیدن به آن یعنی چه؟

مردی که اوضاع اسف‎بار دوران مدیریت ایشان را با گوشت و پوست خود دارد لمس می‎کند در برابر این قضاوت‎ها چه خواهد گفت؟ آیا خود را برای این انتخاب جدید تحسین نخواهد کرد؟ این پافشاری‎ها نشان می‎دهد برخی اصول‎گرایان در باختن هم قوانین خود را دارند؛ در‎حالی‎که برخی از همان آغاز اصرار به وحدت و عدم تشتت داشتند، اصرار بر اخراج جریان‎های مجعول و مجهول از طیف خود داشتند و اکنون اذعان دارند این ضعف‎ها و تداوم آن‎ها باعث سرخوردگی مردم و شکست آنان شد. با این اوصاف قبول دارید که «اصول‎گرایی» باید در ادبیات سیاسی ما بازتعریف شود و انواع آن، مشخص؟!

10- تمام این‎ها را گفتم اما باور کنید از ته دل انتخابات 24خرداد را یک پیروزی بزرگ برای مردم این مملکت و نظام اسلامی کشورم می‎دانم. تصور کنید یک چهره روحانی و با‎سابقه که در مقاطع مختلف نماینده رهبر انقلاب در مسئولیت‎های گوناگون بوده، با رأی مردم رئیس‎جمهوری شده است. جالب آن‎که تمام مدعیان تقلب در انتخابات گذشته، رسانه‎های بیگانه و دشمن از بی‎بی‎سی تا صدای آمریکا و رادیوهای معاند و… همه و همه به‎نوعی وارد این بازی شدند و برای انتخابات تبلیغ کردند. ادعای تقلب به افسانه‎ها پیوست و بخشی از نیروهای انقلابی که به دلیل بداخلاقی‎های مسئولان یا زیاده‎طلبی‎های خودشان، از نظام قهر کرده بودند، حتی اگر در زندان بودند، پای صندوق‎ها آمدند و به آغوش نظام بازگشتند.

خوشبختانه رئیس‎جمهوری جدید نیز در بیانیه تبریکش به مردم و نیز در نخستین مصاحبه مطبوعاتی‎اش پیوسته سخن از اعتدال و تدبیر و امید گفته است؛ از این‎که دست یاری به سوی اصول‎گرایان و اصلاح‎طلبان و اعتدال‎گرایان دراز می‎کند. دنیا نیز از این انتخابات به شدت استقبال کرده و از همه‎جا خبرهای خوب می‎رسد. لااقل تا این لحظه همه‎چیز در بهترین وضعیت خویش است. مگر همه دلسوزان این آب و خاک و عاشقان انقلاب و نظام، جز این می‎خواستند. پس با تمام آن‎چه آمد، اگر رئیس‎جمهوری منتخب، وقعی به سهم‎خواهی‎ها ننهد و رئیس‎جمهوری همه مردم باشد، نه چند چهره اصلی حامی‎اش و عامل به وعده‎هایش که انشاء‎الله هست، انقلاب و نظام با یک پیروزی عظیم و بیشترین دستاورد از این پیچ تاریخی گذشته است.

 




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا