.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 147
  • بازدید دیروز : 586
  • کل بازدید : 1446929
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/2/10    ساعت : 5:6 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در چهارشنبه 92/3/15 ساعت 9:37 ص نویسنده : ایمان احمدی

قرار بود با تیم مذاکره کننده برویم مسکو برای مستندسازی. هواپیما متعلق به شرکت ایرفلوت روسیه بود. این یعنی این که عملا وارد خاک روسیه شده بودیم. بعضی از خانم های ایرانی همان اول پرواز روسری خود را در آوردند.خیلی ها نمی دانستند دکتر جلیلی و تیم مذاکره کننده بین آنها هستند. با مزه اینکه خبرنگارها رفته بودند جلو و در قسمت بیزینس کلاس هواپیما نشسته بودند و دکتر و همراهان در عقب در بین ملت!

ساعت 3 شب بود. موقع نماز که شد دکتر و همراهان جلوی کابین که اندکی جا بازتر بود ایستادند برای نماز صبح. همان جا دوربین را برداشتیم و چند تا عکس گرفتیم. احساس اذیت شدن آنها حتی در نمازشان را می شد فهمید. اما چه کنیم که وظیفه رسانه فعلا چنین تعریف شده است! صدای چق چق و نور فلاش قسمت جلوی هواپیما را گرفته بود.

حالا تقریبا همه فهمیده بودند که چه کسانی در هواپیما هستند. خانم هایی که روسری هایشان را برداشته بودند به سر کردند. البته احساس می کردم که این کار را از روی احترام به دکتر و همراهان انجام می دهند و نه از روی ترس. احساس می کردند که انسان ارزشمندی در بین آنهاست.

مسکو که رسیدیم چند نفر از همان خانم ها آمدند و گفتند که با دکتر می خواهند عکس بگیرند. یکی شان که 26-27 سالی می شد نمی توانست احساساتش را کنترل کند. گریه اش گرفته بود.




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا