.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 275
  • بازدید دیروز : 426
  • کل بازدید : 1446471
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/2/9    ساعت : 11:56 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در سه شنبه 91/8/30 ساعت 8:48 ص نویسنده : ایمان احمدی

از مأموران و سواران لشگر عمر بن سعد.
نامش در مقاتل، عبدالله بن شهر، عبدالله بن سمیر، عبیدالله بن شمیر و عبدالله بن سخیر آمده است. مردی فاسق، لوده و شوخ و دلاور بود.
سعید بن قیس چند بار او را به خاطر جنایاتی که مرتکب شده بود در زندان حبس کرد. نقش او را در کربلا در شب عاشورا، به عنوان یک پاسبان از لشگر دشمن می بینیم که در اطراف خیمه های امام حسین علیه السلام و یارانش تجسس می کرد و با بقیه لشگر از دور و نزدیک مواظب بودند.
ضحاک بن عبدالله مشرقی روایت می کند که:
در شب عاشورا، امام علیه السلام و اصحابش تمام شب را به نماز و استغفار و دعا و تضرع به درگاه الهی مشغول بودند، گروهی از سواره نظام عمربن سعد نگهبانی می دادند و از کنار خیمه ها می گذشتند و مراقب ما بودند، همینکه حسین علیه السلام آیه 172 (آل عمران) را تلاوت کرد که: «و لایحسبن الذین کفروا انما نملی لهم ...؛ کسانی که کافر شدند خیال نکنند که مهلتی که به آنها می دهیم برایشان خوبست بلکه ... ما کان الله لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه... آیه 173؛ خداوند هرگز مؤمنان را به حال کنونی وانمی گذارد، بلکه می خواهد پاکان را از ناپاکان جدا کند»، یکی از سواران لشگر دشمن که پاسبانی می کرد آیه را شنید و گفت: قسم به پروردگار کعبه که ما همان پاکان هستیم که از شما جدا شده ایم. ضحاک می گوید من او را شناختم، به «بریر بن خضیر» گفتم او را می شناسی؟ گفت: نه! گفتم (ابوحرب سبیعی عبدالله بن شهر) مردی لوده و هم دلاور است و بریر به او گفت: ای فاسق تو فکر می کنی که خدا ترا جزو پاکیزگان قرار داده است؟ ابا حرب گفت: تو کیستی؟ گفت: «بریربن خضیر» گفت: ای «بریر»، بر من سخت است که تو هلاک شوی؟ والله که هلاک شوی»
بریر گفت: ای اباحرب، آیا می توانی از گناهان بزرگی که مرتکب شده ای توبه کنی و به سوی خدا بازگردی؟ به خدا سوگند که ما پاکان هستیم و شما همگی پلید می باشید. ابوحرب گفت: «من هم به درستی حرف تو شهادت و گواهی می دهم». من گفتم: آیا این معرفت به حال تو سودی ندارد؟ گفت: قربانت بروم پس چه کسی ندیم یزید بن عذره ی عنزی از عنز بن وائل باشد او اکنون با من است. بریر به او گفت: خدا رأی تو را زشت گرداند که تو مردی سفیه و نادانی، و بازگشت. او نیز برفت. پاسبان ما آن شب، عروة بن قیس احمسی بود و سواران وی را سپرده بودند.

منابع:
موسوعة‌الامام الحسین به نقل از: تاریخ طبری، نفس‌المهموم، ترجمه ارشاد رسولی محلاتی، ناسخ‌التواریخ، مقتل الحسین مقرم




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا