.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 141
  • بازدید دیروز : 166
  • کل بازدید : 1460411
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/3/1    ساعت : 9:39 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در دوشنبه 91/8/22 ساعت 8:23 ص نویسنده : ایمان احمدی

نامه­ نگاری و بیان دیدگاه ­ها از طریق نامه نگاری، یکی از ابزارهای مهم رسانه ­ای است که در گذشته، بیشتر جنبه خصوصی داشت، اما امروزه سیاستمداران سعی می­ کنند از این وسیله در بیان دیدگاه ­های خود استفاده کنند. پس از انقلاب اسلامی نیز شاهد نامه­ نگاری­ هایی بین مسئولین نظام بوده ­ایم.

در این نوشتار به بررسی مهم ­ترین و جریان­ سازترین نامه­ های جمهوری اسلامی نشسته­ ایم که به صورت علنی انتشار یافته است. نامه­ های نیز وجود دارند که به صورت علنی منتشر نشده ­اند، اما در مجامع رسانه ­ای مورد بحث­ های فراوان قرار گرفته­ اند و جریان ساز شده ­اند؛ از جمله این نامه ­ها می­ توان به نامه وزرای سابق دولت نهم و دهم به مقام معظم رهبری درباره تشکیل ستاد فراقوه ­ای، نامه آقای محسن رضایی به هاشمی رفسنجانی درباره پایان جنگ و امکانات مورد نیاز سپاه و نامه هاشمی رفسنجانی به امام خمینی(ره) درباره مذاکره با آمریکا اشاره کرد. 


نامه امام به گورباچف، نامه سرنوشت­ ساز برای شوروی


اولین روزهای سال 1989 میلادی هیچگاه از یاد میخائیل گورباچف نخواهد رفت؛ هنگامی که آیت الله جوادی آملی به شوروی رفت و نامه امام خمینی(ره) را تقدیم او کرد. این نامه یکی از معروف­ترین پیش ­بینی­ های سیاسی در قرن گذشته بود و پس از آن و طبق پیش ­بینی امام خمینی (ره)، بلوک شرق و رژیم کمونیستی شوروی فروپاشید. این نامه توسط یک هیئت ایرانی متشکل از آیت الله جوادی آملی، محمد جواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیدچی(دباغ) تقدیم گورباچف شد. قسمت­ های مهمی از این نامه را می­ آوریم:

در مهم­ترین قسمت این نامه، حضرت امام خطابه گورباچف درباره مکتب مادی و ضد خدای مارکسیسم می ­نویسند:

«جناب آقاى گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلى کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادى نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست. همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلى شما مبارزه طولانى و بیهوده با خدا و مبدأ هستى و آفرینش است.

جناب آقاى گورباچف، براى همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه ‏هاى تاریخ سیاسى جهان جستجو کرد؛چرا که مارکسیسم جوابگوى هیچ نیازى از نیازهاى واقعى انسان نیست؛ چرا که مکتبى است مادى، و با مادیت نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسی ترین درد جامعه بشرى در غرب و شرق است، به در آورد».

در قسمتی دیگر از این نامه، حضرت امام، علمای مارکسیسم را دعوت می­کند تا برای فهم استدلالات خداشناسی به مطالعه برخی کتب فلاسفه و اندیشمندان اسلامی بپردازند؛ ایشان در این باره می ­فرمایند: «اگر جنابعالى میل داشته باشید در این زمینه ‏ها تحقیق کنید، مى‏توانید دستور دهید که صاحبان اینگونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشته ‏هاى فارابى و بوعلى سینا- رحمه اللَّه ‏علیهما- در حکمت مشاء مراجعه کنند، تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هرگونه شناختى بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراک معانى کلى و نیز قوانین کلى که هر گونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس، و نیز به کتابهاى سهروردى- رحمه اللَّه علیه- در حکمت اشراق مراجعه نموده، و براى جنابعالى شرح کنند که جسم و هر موجود مادى دیگر به نور صِرف که منزه از حس مى‏باشد نیازمند است؛ و ادراک شهودىِ ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسى است و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین -رضوان اللَّه تعالى علیه و حشره اللَّه مع النبیین والصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.

دیگر شما را خسته نمى‏کنم و از کتب عرفا و بخصوص محى الدین ابن عربى نام نمی ‏برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنى چند از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل قویاً دست دارند، راهى قم گردانید، تا پس از چند سالى با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهى از آن امکان ندارد.[1] 


نامه امام خمینی (ره) به آیت الله خامنه­ ای درباره ولایت فقیه، نامه ولایتمدارانه


ماجرای نامه امام خمینی (ره) به آیت الله خامنه ­ای درباره ولایت مطلقه فقیه از آنجایی آغاز شد که وزیر کار در سال 1366 از حضرت امام، سؤالی را مطرح کرد و نوشت: «آیا می توان برای واحدهایی که از امکانات و خدمات دولتی و عمومی مانند: آب، برق، تلفن، سوخت، ارز، مواد اولیه، بندر، جاده، اسکله، سیستم اداری، سیستم بانکی و غیره به نحوی از انحا استفاده می­ نمایند، اعم از اینکه این استفاده از گذشته بوده و استمرار داشته باشد و یا به تازگی به عمل آید، در ازای این استفاده شروطی الزامی را مقرر نمود؟»

حضرت امام خمینی (ره) در پاسخ به آقای سرحدی زاده فرمودند: «در هر دو صورت چه گذشته و چه حال، دولت می تواند شروط الزامی را مقرر نماید».[2]

همچنین امام در پاسخ به استفسار شورای نگهبان درباره پاسخ ایشان به وزیر کار نوشتند:«دولت می ­تواند در تمام مواردی که مردم استفاده از امکانات و خدمات دولتی می­ کنند با شروط اسلامی و حتی بدون شرط قیمت مورد استفاده را از آنان بگیرد و این جاری است در جمیع مواردی که تحت سلطه حکومت است و اختصاص به مواردی که در نامه وزیر کار ذکر شده ندارد، بلکه در انفال که در زمان حکومت اسلامی امرش با حکومت است می­تواند بدون شرط یا با شرط الزامی امر را اجرا کند».[3]

پس از این استفتاء، آیت الله خامنه­ ای در نماز جمعه تهران فرمودند: «اقدام دولت اسلامی،در برقرارکردن شروط الزامی به معنای برهم زدن قوانین و احکام پذیرفته شده اسلامی نیست،امام که فرمودند دولت می ­تواند هر شرطی را بر دوش کارفرما بگذارد،    این هر شرطی نیست، آن شرطی است که در چهارچوب احکام پذیرفته شده اسلام است،  و نه فراتر از آن.سوال کننده سوال می کند:برخی این طور از فرمایشات شما استنباط می کنند که می شود قوانین اجاره و مضاربه، احکام شرعیه و فتاوای پذیرفته شده مسلم را نقض کرد و دولت می تواند برخلاف احکام اسلامی شرط بگذارد، امام می­ فرمایند:این شایعه است، ببینید قضیه چقدر روشن و جامع الاطراف است».[4]

پس از بیانات آیت الله خامنه­ ای در در نماز جمعه تهران، حضرت امام خمینی (ره) خطاب به آیت الله خامنه ­ای در نامه ­ای به قصد تبیین مفهوم ولایت مطلقه فقیه می­ نویسند: «از بیانات جنابعالی در نماز جمعه اینطور ظاهر می ­شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ­ای که از جانب خدا به نبی اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمی­ دانید. و تعبیر به آنکه اینجانب گفته ­ام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است، بکلی برخلاف گفته­ های اینجانب بود. اگر اختیارات حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اسلام -صلی الله علیه و آله و سلم- یک پدیده بی­ معنا و محتوا باشد و اشاره می کنم به پیامدهای آن، که هیچ کس نمی­ تواند ملتزم به آنها باشد: مثلا خیابان کشی­ ها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چهارچوب احکام فرعیه نیست . نظام وظیفه، اعزام الزامی به جبهه ها ... و صدها امثال آن، که از اختیارات دولت است، بنابر تفسیر شما خارج است؛ و صدها امثال اینها.

باید عرض کنمحکومت، که شعبه ­ای از ولایت مطلقه رسول الله -صلی الله علیه و آله و سلم- است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز وروزه و حج است.حاکم می­تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند».[5]

پس از این نامه، آیت الله خامنه ­ای در جواب حضرت امام، در نامه­ ای که سراسر بوی ولایت­ پذیری و تبعیت از ولی فقیه می­ دهد، می­ نویسند:

«مرقوم مبارک در پاسخ به معروضه اینجانب را استماع و زیارت کردم و از ارشادات آن حضرت که مانند همیشهترسیم کننده خط روشن اسلام استمتشکرم. نکته ای که بیان آن را لازم می­دانم آن است که بر مبنای فقهی حضرتعالی که اینجانب سال­ ها پیش آن را از حضرتعالی آموخته و پذیرفته و بر اساس آن مشی کرده ام، موارد و احکام مرقوم در نامه حضرتعالی جزو مسلمات است و بنده همه آنها را قبول دارم. مقصود از حدود شرعیه در خطبه های نماز جمعه چیزی است که درصورت لزوم مشروحا بیان خواهد شد».

پس از این نامه آیت الله خامنه­ ای، حضرت امام در نامه­ ای بسیار جالب ایشان را چون خورشیدی می­دانند که روشنی می­دهد؛ حضرت امام می­فرمایند: «اینجانب که از سال­های قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشته ­ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است،جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می­دانم وشما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می­ کنید، می­دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی می­ دهید....

جنابعالی و ملت بزرگوار خواهند دید که در اطراف همین نامه چه شیطنت­ ها و تحلیل­ ها در رسانه­ های گروهی مخالفین اسلام و همدستان آنان خواهد صورت گرفت».[6]

نکته مهمی که در این نامه ­ها وجود دارد این است که آیت الله خامنه ­ای، پس از اعلام نظر حضرت امام درباره ولایت مطلقه فقیه، سعی نمی ­کنند به مقابله با ایشان بپردازند، بلکه با متانت به نامه ایشان جواب می­ دهند و بحث در این مورد را جلسات خصوصی پیگیری می­ کنند.


نامه امام خمینی (ره) به آقای منتظری، نامه عزل

پس از مباحث مختلفی که درباره جریانات مهدی هاشمی و نفوذ منافقان و لیبرال­ ها در بیت آقای منتظری مطرح شد، سرانجام حضرت امام خمینی (ره) در نامه مورخ 1/6/1368، وی را از قائم مقامی رهبری برکنار کرد. حضرت امام در این نامه می­ نویسند: «با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه ­ای برایتان می­نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته ­اید که نظر تو را شرعا بر نظر خود مقدم می­دانم؛ خدا را در نظر می­گیرم و مسائلی را گوشزد می­کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال­ ها و از کانال آنها به منافقین می ­سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده اید. ... در مسئله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین­ تر می­ دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می­ دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم.

... سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگزچشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته­ ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی دارن.

...از آنجا که ساده لوح هستید و سریعا تحریک می شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می­دانستم که مدیر و مدبر نبودیدولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می­ دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی کنم . والله قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می­دانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم».[7]

در نامه امام به آقای منتظری شاهد ناراحتی بسیار شدید امام از انحراف آقای منتظری هستیم و این نکته مهم نیز به چشم می­خورد که امام خمینی (ره) در راستای زنده­نگهداشتن اهداف نظام اسلامی از هیچ اقدامی کوتاهی نکردند.


نامه آقای هاشمی رفسنجانی در آستانه انتخابات 88، نامه بدون سلام و احترام

 

این نامه که به خاطر شیوه نگارش غیر متعارف سیاسی و اخلاقی آن جزو اقدامات قابل تأمل رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام محسوب می شد با جملاتی به اتمام رسید که بیش از پیش بیان کننده نگاه خاص وی بود:

... با اینهمه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان ها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند وآتش‌فشان هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان ها، خیابان ها و دانشگاه ها مشاهده می‌کنیم».[8]

نکاتی درباره این نامه

1. هاشمی در این نامه سعی داشت که دولت و شخص احمدی نژاد را به دولت و شخص بنی صدر تشبیه کند و از طریق ذکر خاطره دوران امام خمینی (ره) و ماجرای حکمیت، اشاره نماید که رهبری بایستی درباره این دولت نیز حکمیتی تشکیل دهد و تکیلف این دولت در آن شورای حکمیت معلوم شود. به نظر می­ رسد که مطرح کردن این تشبیه و کل این سناریو در آن مقطع زمانی امری نادرست بوده است و باعث هرج و مرج و بهم ریختن فضای کشور در آستانه انتخابات دولت دهم می­ شده است.

2. در قسمت پایانی نامه، هر چند آقای هاشمی صبر را بر خود فرض می­دانند، اما از کسانی صحبت می­کنند که این وضع را برنمی­ تابند -یعنی وضع توهین به آقای هاشمی از سوی دولت- و آتشفشان­ های درون سینه آنها در جامعه به فوران می­ آید و در اجتماعات و دانشگاه­ ها ظهور و بروز خواهد کرد. این عبارات جناب هاشمی نشان می­ دهد که ایشان با برخی از اجتماعات و تندروی­ های در انتخابات 88 مخالف نبوده و حتی آنها را آتشفشان­ های تغذیه شده از درون سینه­ های مردم و در دفاع از خود می­ دانند.


نامه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد به منظور عزل معاون اول، نامه عزل

پس از روی کار آمدن دولت دهم و انتخاب آقای احمدی نژاد، بحث انتخاب کابینه وی به صورت جدی مطرح شد و ایشان آقای مشایی را به عنوان معاون اول خود انتخاب کرد. پس از این امر و اعتراضات عده زیادی از حامیان و غیرحامیان احمدی نژاد، مقام معظم رهبری طی نامه ­ای به آقای احمدی نژاد، این کار را خلاف مصلحت دانستند و از وی خواستند که این انتصاب ملغی اعلام شود. برکناری آقای مشایی یک هفته پس از صدور نامه و رسانه ­ای شدن آن انجام گرفت. متن نامه مقام معظم رهبری به این شرح است:

«بسمه تعالی»

جناب آقای دکتر احمدی نژاد- ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با سلام و تحیت، انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رییس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شماست.لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد.

سید علی خامنه‌ای

88/4/27»[9]


جمع بندی و نتیجه گیری

نامه نگاری جزو شیوه های پسندیده برای تبیین و بصیرت افزایی می باشد و یکی از اهداف آن ثبت و ضبط در تاریخ برای استفاده آیندگان است چرا که نامه عملا سندی مکتوب محسوب می گردد که قابلیت ارجاع دارد و به دلیل عیان بودن می توان لفظ به لفظ آن را مورد استناد قرار داد. با این حال مشاهده می شود که برخی از این شیوه به منظور مقاصد خرده سیاسی خود استفاده نموده و بیشتر جریان سازی رسانه ای را هدف خود قرار می دهند.

امید است سیاسیون با اقتدا به مشی سیاسی حضرت امام و مقام معظم رهبری در جهت وحدت حرکت کنند و همچنان نامه اخیر سران سه قوه به مقام معظم رهبری بتوانند انسجام داخلی را با نامه نگاری به خارج مخابره کنند.




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا