.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 525
  • بازدید دیروز : 586
  • کل بازدید : 1447307
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/2/10    ساعت : 6:31 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در شنبه 91/6/11 ساعت 5:44 ع نویسنده : ایمان احمدی

عده‌اى از دوستان و غلامان حضرت حسین(ع) قصد خروج از شهر مدینه را داشتند، امام حسین(ع) به آن‌ها فرمود: در فلان روز از مدینه خارج نشوید؛ بلکه روز پنج شنبه حرکت کنید و از شهر بیرون روید و سپس افزود: چنانچه مخالفت کنید با خطر مواجه خواهید شد و دزدان راهزن، راه را بر شما مى‌بندند و ضمن غارت کردن اموال، شما را نیز به قتل مى‌رسانند.

ولى آن‌ها مخالفت کرده و بر خلاف پیشنهاد امام(ع) از شهر مدینه خارج شدند؛ و عده‌اى از راهزن‌ها راه را بستند و بر آن‌ها یورش برده و تمامى آن افراد را کشتند و اموالشان را به غارت بردند.

وقتى امام حسین(ع) از این جریان آگاه شد، حرکت کرد و نزد والى مدینه رفت، همین که حضرت وارد شد، والى مدینه قبل از هر سخنى اظهار داشت: یابن رسول الله! شنیده‌ام که دوستان و غلامان شما را کشته‌اند و اموال آن‌ها را به یغما برده‌اند، امیدوارم که خداوند به شما و خانواده‌هایشان صبر و پاداش نیک عطا فرماید.

امام حسین(ع) به او خطاب کرد و فرمود: چنانچه آن‌ها را شناسایى و معرفى کنم، آیا دستگیر و مجازاتشان مى‌کنی؟

والى مدینه گفت: مگر آن‌ها را مى‌شناسى؟

حضرت فرمود: بلى، آن‌ها را مى‌شناسم، همان طور که تو را مى‌شناسم و سپس به شخصى که حضور داشت، اشاره کرد و فرمود: این یکى از آن دزدان قاتل است.

آن شخص بسیار تعجب کرد و عرضه داشت: یابن رسول الله! چگونه تشخیص دادى که من یکى از آن‌ها هستم؟!

حضرت فرمود: چنانچه علامت‌ها و نشانه‌ها را برایت بیان کنم، تأیید و تصدیق مى‌کنى؟

جواب داد: بلى، به خدا سوگند تصدیق و تأیید خواهم کرد.

آن‌گاه امام حسین(ع) فرمود: فلان وقت تو به همراه دوستانت از منزل خارج شدید و در بیرون شهر مدینه چنین و چنان کردید.

و بعد از آن که امام(ع) تمام نشانى‌ها و خصوصیات را یکى پس از دیگرى بیان کرد، استاندار مدینه به آن کسى که حضرت او را معرفى کرده بود، خطاب کرد و گفت: قسم به صاحب این منبر! چنانچه حقیقت را نگویى و اعتراف به گناه خویش نکنى، دستور مى‌دهم که تمام گوشت‌ها و استخوان‌هاى بدنت را ریز ریز کنند.

پس او در پاسخ گفت: به خدا سوگند، حسین بن على(ع) دروغ نگفته است، بلکه تمام گفته‌هایش حقیقت و واقعیت دارد، مثل این که آن حضرت شخصا همراه ما بوده است .

بعد از آن والى مدینه دستور داد: تمام متهمین را احضار کردند و یکایک آن‌ها بدون هیچ گونه تهدیدى، اعتراف و اقرار به قتل و دزدى خویش کردند، سپس والى مدینه همه آن‌ها را محکوم به اعدام کرده و یکایک ایشان را گردن زدند.




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا