.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 248
  • بازدید دیروز : 554
  • کل بازدید : 1448624
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/2/14    ساعت : 2:2 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در یکشنبه 91/1/27 ساعت 7:54 ص نویسنده : ایمان احمدی

فرمان نهم: تنوع در تاکتیک های تخریب بنیان های فرهنگی
شامل اقسامی از تاکتیک های موثر در تخریب بنیان های فرهنگی مردم است. این روش ها براساس ذات و ماهیت فرهنگی خود، آرام و خزنده هستند و در برخوردهای سطحی، حساسیتی را برنمی انگیزند؛ ضمن آن که درک سازمان دهی پنهان مجریان آن ها به راحتی امکان پذیر نیست و گاه بسیار دشوار می نمایاند. در سال های اخیر نفوذ سازمان یافته پیاده نظام حوزه تهاجم فراگیر فرهنگی در حوزه های گوناگون به مراتب فراتر رفته و ابعادی بس گسترده یافته است. با این وجود اما حساسیت های لازم و تدابیر مدبرانه و کارسازی جز از ناحیه رهبر معظم انقلاب در این خصوص صورت نپذیرفته است.
تهاجم فرهنگی از دیدگاه تئوری های استراتژیک نیز جایگاهی ویژه دارد تا آنجا که ساموئل هانتینگتون، درنظریه جنگ تمدن ها آینده جوامع انسانی را حاصل برخورد فرهنگ اسلامی و غربی می داند برهمین اساس تلاش استراتژیست های غربی، پیشاهنگی در جنگ فرهنگی علیه اسلام است تا پیش از رویارویی نهایی، جنگ به نفع غرب رقم خورده باشد.
این جنگ2 گروه مخاطب را به خود اختصاص داده است؛ گروه اول شامل مخاطبان خاص تهاجم فرهنگی هستند که به طور عمده جوانان و قشرهای تحصیل کرده، اعضای آن را تشکیل داده اند و گروه دوم، توده های مردم به عنوان حامیان اصلی نظام اسلامی می باشند. این راهبرد شامل 5 سرفصل است:
¤ گسترش ابتذال و لمپنیسم درجامعه
¤ تغییر ذائقه فرهنگی جامعه
¤ جابه جایی ارزش ها
¤ ترویج سبک زندگی غربی به جای مدل اسلامی- سنتی
¤ گسترش اباحه گری و سست کردن نظام خانواده
نمودار حرکتی دشمن در راهبرد نهم بدین شکل قابل ترسیم است:
فرهنگ سازی
نهادسازی
شبکه سازی
ایجاد بحران هویت در جامعه
ایجاد بحران مشروعیت
رهبر انقلاب در آخرین سخنرانی خود پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی در 10 اسفندماه، تأکید نمودند: «حساسیت این دوره از انتخابات به این علت است که جبهه استکبار همه تیرهای خود را بر ضدملت ایران، خرج کرده و به تیرهای آخر رسیده است؛ بنابراین مردم باید بایستند و عزم و اراده خود را به رخ دشمن بکشند تا جبهه استکبار بداند که درمقابل این ملت نمی تواند مقاومت کند». در راستای تبیین این بخش از بیانات معظم له، در دو قسمت پیشین این مقاله، به 9 محور از مجموعه فرامین براندازی جمهوری اسلامی ایران توسط ایالات متحده اشاره شد.
9 فرمانی که از نظر گذشت حاوی راهبردهای کلان غرب با هدف فروپاشی ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران بود که قدمتی به طول سه دهه را با خود به همراه دارد. اکنون اما سخن از اجرای پروژه ای است که در «دهمین فرمان براندازی» جای گرفته است و عصاره ای از 9 فرمان قبلی را در خود جای داده است. سخن از حاصل جمع راهبردهایی است که پس از آزمون و خطاهای بسیار اکنون به نقطه عطف تعیین کننده ای رسیده اند و بایستی شرایط موجود جمهوری اسلامی را در گذرگاه پرخطر کنونی دگرگون سازند تا سرفصل تحولات جهانی را که اکنون «بیداری اسلامی» مطلع آن را شکل داده است درنقطه مبدأ یعنی «ایران اسلامی» مهار کرده باشند. از این منظر فرمان دهم حالتی ویژه و اهمیتی صدچندان خواهد داشت؛ از این رو در این فصل برآنیم تا ابعاد دهمین فرمان که آن را «پروژه مقراضی» [11] نام نهاده ایم، واکاوی نماییم. در شرایط فعلی دو استراتژی کلان توسط دشمن در حال تعقیب است.
1- استراتژی حداقلی برای تغییر رفتار نظام با استفاده از دو ابزار
الف) تهاجم به باورهای دینی و سرمایه های ملی
ب) فشارهای بین المللی از راه متنوع سازی ابزارهای فشار و درنهایت تلفیق فشارها و اعمال همزمان آنها
2- استراتژی حداکثری تغییر ساختار و فروپاشی از درون
تحقق این دو راهبرد به سه شیوه و از سه کانال در حال انجام است:
الف) تشدید تحرکات گروهی و گروه های تندروی مذهبی؛
ب) افزایش تحرکات جامعه شبکه ای؛
ج) تشدید تحریم برای فراگیرکردن اعتراض های اجتماعی.
در شرایط فعلی پروژه ای منسجم و هماهنگ و طراحی شده از بیرون در حال اجراست که از دو ابزار درونی بهره می برد. پروژه ای مقراض گونه که بناست طی آن ثبات سیاسی و حاکمیت سیاسی در ایران با محوریت ولایت فقیه مورد تهاجم واقع شود. دو محور مورد اشاره یعنی جریان انحرافی و جریان فتنه، علی رغم داشتن واگرایی ظاهری و کنش متقابل، دارای منشأ بیرونی مشترک و هدف گذاری یکسان بوده و در مجموع جهت گیری های آن ها به شکلی هم گرا قابل تعریف است. این راهبردهای همسو و محورهای مشترک به شرح زیر قابل تحلیل است:
1- ترویج تساهل و تسامح برای کم رنگ نمودن ارزش های دینی؛
2- ترویج اسلام منهای روحانیت و چالش با حوزه های علمیه؛
3- ایجاد خدشه در آرمان های استکبارستیزانه و ضدآمریکایی نظام؛
4- تضعیف ولایت فقیه و جایگاه رهبری از راه انجام نافرمانی های حاکمیتی؛
5- تلاش برای فروپاشی اصول گرایی و جریان های سیاسی حامی نظام؛
6- به هم ریختن مرزهای خودی و غیرخودی از راه ارتباط چراغ خاموش با بیگانگان؛
7- القای وجود حاکمیت دوگانه؛
8- مولوی و ارشادی قلمداد کردن فرامین رهبری؛
9- تلاش برای قابل تفسیر نشان دادن بیانات رهبری در موارد مختلف و در مجموع مصادره به مطلوب نمودن رهنمودهای ایشان؛
10- تلاش برای تخریب ستون های حمایتی نظام مانند روحانیت، بسیج، سپاه و مرجعیت؛
11- تلاش برای امتیازگیری های کلان از نظام؛
12- پیگیری سیاست های مشکوک و منفعلانه در عرصه سیاست خارجی؛
13- اتخاذ رویکرد منفعلانه در قبال تحولات منطقه؛
14- گفتمان سازی غیرهمسو با گفتمان رهبری.
سناریوی مدنظر به گونه ای طراحی شده است که با دوگانه نمایی و متفاوت نشان دادن عملکرد و هدف گذاری جریان فتنه و انحراف در شرایط حاضر موجبات فریب افکار عمومی را فراهم ساخته و اجرای مجموعه راهبردهای چهارده گانه بالا را با نوعی تسهیل و فریب دستگاه های نظارتی- برای برخورد دیرهنگام با این پروژه مشترک- رقم زنند.
در مجموع عصاره القائات هر یک از دو جریان فتنه و انحراف در افکار عمومی عبارت است از ناکارآمدی و سیاه نمایی از وضع موجود. دقت کنید؛ ادبیات واحد جریان فتنه و انحراف از تشریح وضع موجود اگرچه با ظاهری متفاوت و در نگاه نخست متضاد ارایه می گردد اما در حقیقت حامل یک بطن واحد و هدف مشترک، یعنی القای ناکارآمدی و سیاه نمایی از کلیت نظام است.
تدارک پروژه مقراضی بدین ترتیب است که اگر دو محور عملیاتی این طرح- فتنه و انحراف- با دو رویکرد متضاد و به ظاهر مخالف در مقام معارضه و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران درآیند، تا حدی سنسورهای نظام را در شناسایی و کشف این دو جریان دچار تأخیر و تعلل خواهند کرد و طبیعتاً این مسأله موجب خواهد شد تا برخورد مقتضی از سوی نظام مقداری به تأخیر افتد. گذشته از آن که در این گیر و دار تشویش در اذهان هواداران هر یک از این جریان ها نیز هزینه هایی را برای نظام به همراه خواهد داشت. در این چارچوب هر یک از این دو جریان با استفاده از ابزارهای زیر درصدد همراه سازی مردم با خود هستند:
اول، بزرگ نمایی نیازهای روزمره مردم؛
دوم، تلاش برای در اختیار گرفتن کنترل آستانه تحمل مردم؛
سوم، معرفی خود به عنوان منجی اقتصادی و ایجاد هراس در توده مردم؛
بدیهی است که این سه محور همواره در الگوی عمل هر دو جریان فتنه و انحراف قابل مشاهده است. یکی سیاست های موجود اقتصادی را ضعیف ارزیابی کرده، بر وجود بحرانی فراگیر تأکید نموده و مدعی می شود که در زمان دولت قبل سیاست ها اصولی تر بوده و منافع عمومی را دربر داشت و البته مراکز خاص و متصل به قدرت! بحران آفرینی کرده و مانع از به ثمر نشستن طرح های دولت بوده اند. دیگری اما علت به انجام نرسیدن سیاست های اصولی خود را توطئه ها، مخالفت ها، سنگ اندازی ها و در مجموع دست های آلوده پشت پرده می داند که اساساً در تضاد با منافع عمومی و به دنبال تأمین منافع شخصی و گروهی محافلی خاص و متصل به مراکز قدرت! می باشد.
در مجموع عصاره القائات هر یک از این دو جریان در افکار عمومی عبارت است از ناکارآمدی و سیاه نمایی از وضع موجود. دقت کنید؛ ادبیات واحد جریان فتنه و انحراف از تشریح وضع موجود اگرچه با ظاهری متفاوت و در نگاه نخست متضاد ارایه می گردد اما در حقیقت حامل یک بطن واحد و هدف مشترک، یعنی القای ناکارآمدی و سیاه نمایی از کلیت نظام است.
چهارم، حرکت در چارچوب های دینی غیرفقاهتی؛
این شیوه هم از جانب جریان روشنفکری سکولار دنبال می شود و هم در دستور کار جریان انحراف قابل جست وجو است.
پنجم، اتخاذ سیاست تساهل و تسامح به صورت افراطی؛
مصداق بارز این مسأله سیاست های فرهنگی موجود در بخش های کتاب، مطبوعات، سینما و... است.
ششم، ابراز علاقه جدی برای ایجاد رابطه با آمریکا و بلکه رقابت در این خصوص؛
هفتم، تلاش برای منحصر کردن ارتباط گیری مستقیم با مردم؛
هشتم، مظلوم نمایی و دو قطبی سازی فضا؛
نهم، ایجاد بحران های ساختگی و متناوب در سطح افکار عمومی؛
در توضیح این بخش اشاره به این موضوع ضروری است که القای وجود هر 9روز یک بحران از سوی خاتمی در دولت اصلاحات، در شرایط کنونی به شکلی جدی تر از ناحیه تریبون های جریان انحراف درحال طرح است.
دهم، القای عدم سلامت بخش های گوناگون حاکمیت و تهدید به افشاگری درخصوص بخش عمده ای از ساختار آن.
جریان فتنه و انحراف در بخشی دیگر از پروژه مشترک خود، برای جذب نخبگان نیز روش های زیر را در دستور کار دارند:
1-اصرار بر مخالفت با ولی فقیه. گواه این مدعا سند تاملات راهبردی جبهه مشارکت است که در آن بر مخالفت های پی درپی تاکید شده بود. این مساله با نوعی مهندسی معکوس در عملکرد 2ساله جریان انحراف قابل شناسایی است
2-شکستن تابوی استکبارستیزی؛
3- تاکید افراطی بر ملی گرایی ایرانی؛
4-تاکید بر نوعی شبه مدرنیزم کاذب و دروغین با این شعار که مردم باید خوب زندگی کنند؛
5- بحران سازی برای ناکارآمد نشان دادن ساختار حاکمیت؛
6-تاکید بر بی نیازی جامعه به روحانیت؛
7-گرایش به سیاست های غربی؛
8-ایجاد هراس در نخبگان از این حیث که آن ها دیگر نقشی در اداره امور کشور نخواهند داشت.
این دو جریان در آستانه انتخابات مجلس نیز براساس راهبردهای پیش گفته اشتراکاتی دیگر در هدف گذاری های خاص خود برای مجلس داشته اند:
1-ایجاد حس بی اعتمادی در مردم نسبت به نظام؛
2-ایجاد شکاف میان نظام و نخبگان؛
3-کم رنگ کردن شکاف میان خودی و غیرخودی؛
4-بازی با کارت تشکل های انقلابی؛
5-هدایت اعتراض های سیاسی- اجتماعی به جانب حاکمیت نه افراد؛
6-ایجاد جنگ سیاسی و رسانه ای درباره همه چیز؛
7-بهره گیری از مفاهیم دوپهلو و لغزنده در عرصه سیاسی؛
8-طرح بازی های موازی برای زمین گیر کردن ظرفیت های اصول گرایی.
راهبردهای جداگانه و به تفکیک این دو جریان در خصوص انتخابات آینده به شرح زیر است.
جریان فتنه:
1- بستن پرونده فتنه: تلاش برای عادی سازی شرایط و اجرای پروژه بازگشت به نظام و فراموشی گذشته؛
2-استفاده از تاکتیک مظلومی نمایی؛
3-تنزل دادن بحث فتنه به درگیری در داخل نظام؛
4-یارگیری از ناراضیان سیاسی؛
جریان انحرافی:
1-شکستن دیوار قاطعیت نظام؛
2-تداوم چالش آفرینی در حاکمیت
3-ایجاد شکاف گفتمانی در نظام جمهوری اسلامی؛
4-توسعه قدرت درون نظام؛
5-استحاله رفتار حاکمیت در بخش های حساس؛
6-انتقال چالش ها از فاز سیاسی به فاز اجتماعی.
پی نوشت ها:
(1) Containment policy
(2) «تلاش غرب برای براندازی نرم»، خبرگزاری فارس، 01/12/87
(3) Washington Times February 22 2002
(4)صحیفه امام خمینی(ره)، جلد 61، ص 311
(5) پاسدار اسلام، مرداد 7137، شماره 020
(6) آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، کامران غضنفری
(7) حسینی، حسین، اصول و مبانی عملیات روانی
(8) «توطئه علیه انقلاب ایران با دلارهای آمریکایی»، خبرگزاری فارس، 10/40/88
(9) همان
(10) «سیا به دنبال ایجاد جنگ داخلی در ایران)
(11) مقراض در زبان عربی به معنای قیچی است و پروژه مورد اشاره از آن رو که دارای دو محور عملیاتی- جریانی فتنه و جریان انحراف- می باشد. این پروژه در مثال همانند قیچی است که از کانون مشترک هدایت شده و در نهایت هدفی مشترک را دنبال می نماید




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا