.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 144
  • بازدید دیروز : 588
  • کل بازدید : 1449605
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/2/16    ساعت : 5:44 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در چهارشنبه 91/1/23 ساعت 7:52 ص نویسنده : ایمان احمدی

سیاست ها و راهبردهای براندازی از ناحیه غرب:
فرمان نخست: عملیات فروپاشی از درون
عملیات فروپاشی از درون، تشدید اختلاف های داخلی و تبدیل آن به مخاصمه های فرسایشی است. در همین برهه «زلمای خلیل زاد» مشاور رئیس جمهور آمریکا در ایران، عراق و افغانستان و سفیر وقت آمریکا در عراق طی مصاحبه ای با «بی.بی.سی»، ایجاد پاره ای از تغییرات در سیاست های کاخ سفید نسبت به ایران را قطعی اعلام کرد. وی در این مصاحبه اظهار داشت که ایران در معرض خطر اختلاف های داخلی است و باید تمامی تلاش ها برای بی ثبات سازی ایران صورت گیرد. پروژه بی ثبات سازی سیاسی جمهوری اسلامی به گونه ای مهندسی شد که اصل اساسی «مدیریت هوشمند» و سرمایه گذاری بر اقتضائات هر مرحله از شرایط داخلی کشور در آن لحاظ گردد.


در این ارتباط دامن زدن به اختلاف های داخلی و تبدیل تفاوت سلیقه ای به جنگ درونی و تخاصم های فرسایشی با هدف ایجاد تشنج درون نظام حکومتی و در نهایت ناکارآمد کردن نظام، هر چند در یک دهه اخیر در صدر برنامه های مجموعه دستگاه های سیاسی، امنیتی، تبلیغاتی و حقوقی غرب قرار گرفته اما این روند طی 3 سال گذشته با جدیت و شدت تمام برضد جمهوری اسلامی به کار گرفته شد. آنچه که تحت عنوان تقسیم بندی جریان های سیاسی به مخالف و موافق اصلاحات و قطب بندی جامعه به موافق و مخالف دموکراسی و آزادی، دامن زدن به جو بدبینی، سوءظن و بی اعتمادی میان نیروهای داخل ساختار حاکمیت و ایجاد بحران های مختلف برای مشغول کردن کشور و قوای سه گانه حول محور مسایل کم اهمیت مشاهده می شود، مجموعه راهبردهایی بود که در این محور قابل تعریف است و اوج آن را در دوره اصلاحات شاهد بودیم. خروجی عملیاتی این سلسله از طراحی ها، اقدام هایی نظیر تقدیم «لوایح دوقلو» یا «قانون مطبوعات» به مجلس بود که در نهایت تضاد داخل حاکمیتی را در سطوح بالا رقم زد.
دومین فرمان: ایجاد گسل میان
حکومت و مردم
مقبولیت یک حکومت در نظر ملت ها مهم ترین پایه اقتدار و امنیت ملی به شمار می رود. به عبارت دیگر به هر اندازه که حمایت مردمی از یک حکومت بیش تر باشد، قوت و ثبات سیاسی آن حکومت در بعد داخلی و خارجی به همان تناسب بالا خواهد رفت. در راهبرد اتخاذ شده از ناحیه غرب در سال های اخیر مجموعه روش های نرم برای ایجاد بحران های اجتماعی و تمرکز بر مسایل اختلافی و سلیقه ای نظیر مسائل قومیتی در ایران همواره موضوعی بوده که با تاکید فراوان دنبال شده است.«هاله اسفندیاری» از جمله عوامل پروژه براندازی نرم در ایران طی اعترافات تلویزیونی در خصوص عملکرد «بنیاد سوروس» و ایجاد شکاف در حاکمیت مرکزی این گونه می گوید: «هدف درازمدت بنیاد سوروس این است که بین حاکمیت و ملت شکاف ایجاد بشود و از طریق این شکاف آن قسمت های جامعه مدنی که بر مبنای جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده- روی آن حاکمیت به منظور تغییر رفتارش فشار اعمال کند.»(2)
فرمان سوم: توهم خواندن توطئه و ایجاد خوش بینی افراطی نسبت به دشمن
انگیزه اصلی از این گونه تحرکات، کاستن از حساسیت ها، تطهیر دشمن و سپس دوست جلوه دادن بدخواهان کشور در اذهان عمومی جامعه است تا به این وسیله هم ارتباطات با بیگانگان و دشمنان خارجی توجیه شود و هم استراتژی و اهداف بدخواهان در محیطی آرام و بدون دغدغه محقق گردد. پایین آوردن سطح حساسیت های عمومی نسبت به نیروی متخاصم و پایین آوردن سطح مقاومت ملی دقیقا همان مدلی است که در دوران جنگ سرد توسط آمریکایی ها در شوروی رقم خورد. پیشرفت چنین راهبردی شوروی را که روزگاری در آن ارتباط با آمریکایی ها جرم محسوب می شد به نقطه ای رساند که بسیاری از مسئولان حکومتی و مقام های این کشور از سازمان های جاسوسی آمریکا پول دریافت می کردند.
فرمان چهارم: ایجاد تحیر و تشکیک ذهنی در بین اقشار جامعه به وسیله حمله به عقاید جمعی آن ها
در این راهبرد سعی می شود که با طرح حجم عظیمی سؤال، مخاطب در باورهای خود به تردید بیفتد. این مسئله یکی از شیوه های متداول در عملیات روانی محسوب می شود. به عنوان مثال ارائه یک باره حجم عظیمی سؤال درخصوص ولایت فقیه یا دفاع مقدس، هدفی جز ایجاد شک و شبهه و در نهایت تشکیک ذهنی و سست شدن باورهای عمومی را دنبال نمی کند. در این ارتباط مأموریت اصلی و مستقیم، به عهده رسانه ها نهاده شده است.
«اکبر گنجی» به عنوان یکی از تئوریسین های گفتمان اصلاحات، فرآیند اصلاحات را در یک مثلث تعریف کرد که سه ضلع آن، بخش تولیدکننده، بخش مصرف کننده و در نهایت بخش توزیع کننده بود. در این تعریف تولیدکننده ها همان روشنفکران و اساتید سکولار بودند. مطبوعات و کتب نیز در این میان نقش توزیع کننده را ایفا نموده و مصرف کننده ها نیز عموما اقشار جوان و دانشجویان بودند. این پروسه دقیقا همان چیزی است که در هدف گذاری این محور راهبردی به صورت جدی لحاظ شده است.
«جیمز ولسی» رئیس سابق سازمان سیا در میزگردی در واشنگتن در این خصوص تاکید می کند: «ما نباید با استفاده از اقدام های نظامی وارد ایران شده و با این کار موجب وحدت میان ایرانیان شویم. راه های نه چندان علنی نیز برای تأثیرگذاری بر رویدادهای جاری وجود دارد. هم اکنون دولت آمریکا طرح هایی را برای سرنگونی رژیم ایران در دست دارد که البته امکان شرح جزییات آن در یک جلسه عمومی وجود ندارد.
من فکر می کنم شرایط ایران در حال حاضر شبیه اتحاد شوروی در اواسط دهه 80 است. وقتی من صحبت از تغییر در ایران می کنم، منظورم دانشجویان و سردبیران شجاع روزنامه هاست. منظورم افرادی است که حاضرند به زندان بروند. منظورم بعضی از ملاهای شجاع قم هستند که حاضر هستند از رژیم انتقاد کنند.
اگر ما راهی برای ایجاد رابطه با دولت ایران پیدا کنیم زمانی که برای ایجاد تغییر در ایران نیاز خواهد بود بسیار کمتر از چهل سالی است که برای سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی صرف کردیم.»(3)
فرمان پنجم: تبلیغات ضددینی
طبیعی است که دشمنان جمهوری اسلامی ایران، محور ثبات در این نظام را اسلام می بینند. بنابراین برای مقابله با انقلاب اسلامی که از دید آن ها یک پدیده حیرت انگیز تلقی می شود، تمام توان خود را به کار گرفته تا با سلاح تبلیغات، از کارآمدی رکن اساسی ثبات در جمهوری اسلامی کاسته شود. رکنی که در قالب آموزه های دینی و شرعی تعریف می گردد. تحلیل غرب از جایگاه معنویت خواهی در ایران هر چند از حقیقت فاصله بسیاری دارد اما با این وجود شواهد بسیاری وجود دارد که غربی ها را متوجه «معنویت خواهی» مبتنی بر آموزه های مکتب تشیع به عنوان نقطه کانونی قدرت نرم جمهوری اسلامی نموده است. از جمله این شواهد، توصیف «فرانسوا توال» در کتاب «ژئوپلیتیک شیعه» است. وی پس از تحلیل وضعیت کنونی شیعه می نویسد: «شیعه به قدرتی تبدیل شده است که نمی توان با روش های سخت افزارانه آن را حذف کرد بلکه در این صورت شیعه مقاوم تر می شود.» وی در ادامه تاکید می کند: «تنها راه از پای درآوردن شیعه، تهی سازی از درون است.
جمهوری اسلامی ایران با عنوان یگانه کشوری که در مراحل چهارگانه نهضت یعنی جنبش، انقلاب، نظام سازی- مبتنی بر دین- و تمدن سازی وارد فاز تمدن سازی گردیده، اصلی ترین رقیب گفتمان مدرنیسم- به مثابه گفتمان مادی گرا- محسوب می شود. گذران سه دهه از عمر نظام دینی در ایران، روند تثبیت آن را به گونه ای تعمیق نموده که مواجهه غرب با این گفتمان را مرتب سخت تر نموده است. این مقوله بارها از سوی ایدئولوگ های مغرب زمین تصریح شده است. از این روست که «مارک پالمر» از مقام ها و نظریه پردازان آمریکایی می گوید: «جمهوری اسلامی به قدرتی شکست ناپذیر تبدیل شده که با روش های سخت نمی شود آن را از پای درآورد. تنها راه سرنگونی جمهوری اسلامی فروپاشی از درون است.»این رویه در رویکردی خصمانه تر از سوی «کنت پولاک» استراتژیست مطرح آمریکایی بدین شکل مطرح شده است: «ما با یک قدرت شیطانی روبه رو هستیم که 30سال، 5 رئیس جمهور آمریکا را با شکست مواجه کرده است.»
تمامی این شواهد و بسیاری دیگر، از عزم جزم دشمنان جمهوری اسلامی خبر می دهند که سرمایه گذاری محوری آن بر دین زدایی و معنویت ستیزی قرار گرفته است. امام خمینی(ره) در این رابطه می فرمایند: «برنده ترین سلاح، سلاح تبلیغات است»[4] و غربی ها در سست کردن باورهای عمومی نسبت به معارف دینی از سلاح تبلیغات و ابزار رسانه بیش ترین استفاده ها را در طول این سه دهه برده اند.

 





مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا