.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 161
  • بازدید دیروز : 166
  • کل بازدید : 1460431
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/3/1    ساعت : 10:45 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در شنبه 90/10/17 ساعت 7:59 ص نویسنده : ایمان احمدی

دیروز نمازگزاران جمعه بعد از نماز عصر و به امامت حجت الاسلام والمسلمین صدیقی، امام جمعه سوخته دل و عارف تهران، بر پیکر پاک و مطهر حاج بخشی، پیر دلاور جبهه های نبرد نماز خواندند، اشک در چشم ها و غم بر دل ها نشسته بود. گاه صدای هق هق گریه در فضای همیشه ملکوتی نماز جمعه می پیچید و با صدای امام جمعه درهم می آمیخت... «انا لانعلم منه الا خیراً... خدایا! ما از او غیر خوبی ها نمی دانیم» و جماعت به ژرفای دل گواهی می داد که از حاج بخشی جز خوبی ندیده و نمی شناسد. امام جمعه به «ان کان مسیئاً... اگر گناهکار بوده است» که رسید، صفحه ذهن ها و پهنه دل ها، خالی بود. هیچکس از پیر بسیج و پدر دو شهید، گناهی سراغ نداشت... جمعیت که به تشییع راه افتاد، یکی با صدای بلند فریاد زد «ماشاءالله» گویی صدای حاج بخشی بود که از ملکوت به گوش ناسوتیان می رسید. جماعت، صدا- بخوانید ندا- را آشنا یافتند و یکپارچه و با همان صلابت؛ به پاسخ برخاستند «حزب الله»... و باز هم، ماشاءالله... حزب الله...امام ما...؟ حزب الله... رهبر ما...؟ حزب الله... بسیجی ها...؟ حزب الله... رزمندگان؟... حزب الله... کی خسته است؟... دشمن...

حالا دیگر، حاج بخشی هم به جمع تشییع کنندگان پیکر خود پیوسته بود. لندکروز نقره ای رنگ حاجی پیش رو بود و انگار حاج بخشی بود که از پشت بلندگوی نصب شده روی سقف لندکروز، به صلابت فریاد می زد؛ «ماشاءالله» و از ژرفای دل جمعیت پاسخ می شنید؛ «حزب الله»... اما، با این همه، جای حاجی خالی بود... پدر دو شهید، جانباز جنگ تحمیلی، یار همیشگی حزب الله و به قول حضرت آقا؛ «پیر دلاور جبهه ها».

حاج بخشی بعد از پایان جنگ تحمیلی هم، نبرد را ترک نکرد. او با بصیرتی که از جبهه ها یافته بود می دانست دشمن سیلی خورده در جنگ هشت ساله، نبرد را از جبهه ها به خیابان ها می آورد و چنین بود که بعد از خاموشی جنگ از لباس بسیجی بیرون نیامد و با همان لباس خاکی از خاکریزهای جنوب و غرب کشور به خیابان ها آمد و همه دیدند که حق با حاج بخشی بود... راستی اگر حاج بخشی و حزب الله کف خیابان ها را خالی می گذاشتند، پیاده نظام دشمن چه به روز مردم نمی آورد؟! روزی با اشاره به لندکروز نقره ای رنگ و فرسوده حاج بخشی به وی گفتم؛ «حاجی! قصد نداری ماشینت را عوض کنی؟ پرسید؛ با چی عوض کنم؟ گفتم منظورم این است که آن را تبدیل به احسن کنی! گفت؛ مگه این ماشین چه عیبی داره؟ یادگار جبهه است. به مزاح گفتم؛ آخه زهوارش در رفته و همه جاش صدا میده غیر بوقش! با خنده گفت؛ به بوقش چیکار داری؟ در عوض «بلندگوش» گوش ضد انقلاب رو کر می کنه! حاجی راست می گفت و البته باید اضافه می کرد که گوش حزب الله و مردم مؤمن و پاکباخته را هم نوازش می کنه.

نزدیک به 2 سال پیش بود که حاج بخشی در بستر بیماری افتاده بود. آقای گلپایگانی رئیس دفتر آقا به نمایندگی از حضرت ایشان به عیادت و دلجویی او رفته بود و حاج بخشی به قدردانی نامه ای از سویدای دل برای آقا نوشته بود؛
«ای رهبر حزب الله در سراسر دنیا، سلام و عرض ارادت این پیر غلام جبهه ها و خاک پای بسیجیان را که اکنون در بستر بیماری افتاده است بپذیرید از این که آقای گلپایگانی را برای عیادتم به بیمارستان فرستادید و این جانباز پیر و پدر دو شهید را به لطف خود نواختید بی اندازه ممنون و سپاسگزارم. من همه جا فریاد زده ام که خط خامنه ای خط محمد رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) است، آن بزرگواران هم پدر و مادر شهدا و جانبازان را بعد از پایان جنگ ها فراموش نمی کردند و به دلجویی آنها می رفتند.
زبان الکن این پیرغلام چگونه می تواند پاس لطف و محبت رهبر و مقتدایم را بجای آورد. خدای سبحان سایه شما را بر سر همه ملت های مسلمان و مستضعفان جهان و تمامی بسیجیان مستدام بدارد.
فدای شما- حاج بخشی»

این نامه، رونوشتی صادقانه از شناسنامه حاج بخشی است. رونوشتی مطابق اصل. بدون هیچ کم و کاست و خط خوردگی.

خدای مهربان با اولیاءالله و فرزندان شهیدش محشور فرماید.
    




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا