.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 49
  • بازدید دیروز : 588
  • کل بازدید : 1449510
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/2/16    ساعت : 1:51 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در پنج شنبه 90/9/24 ساعت 4:35 ع نویسنده : ایمان احمدی

شکایت کردن به خداوند، مانعى ندارد ؛ آنچه بد است ، شکایت کردن از خداست . شکایت از خدا ، به معناى «اعتراض» است و شکایت به خدا ، به منظور «استعانت» . شکایت کردن به مردم ، در حقیقت ، شکایت کردن از خداست . نباید هنگام سختى‏ها به دیگران شکایت کرد .

فورى‏ترین و شاید شایع‏ترین واکنش در برابر حوادث ناخوشایند ، بى‏تابى کردن است. طبع اوّلیه انسان، این است که در برابر ناخوشایندى‏هاى زندگى ، بى‏تاب مى‏گردد . قرآن کریم در این باره مى‏فرماید: استغاثه

 

 

إِنَّ الاْءِنسَـنَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا . 1

همانا انسان ، حریص و بى‏تاب آفریده شده است ؛ هر گاه بدى به او برسد ، بى‏تاب مى‏شود .

بى‏تابى کردن ، روال عادى زندگى را تغییر داده ، تعادل انسان را بر هم مى‏زند . این عدم تعادل ، ممکن است به دو شکلْ نمایان شود : یکى بروز رفتارهایى که پیش از این ، انجام نمى‏داده ، و دیگرى ترک رفتارها و کارهایى که انجام مى‏داده است . پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در این باره مى‏فرماید:

إنَّ الجَزَعَ عَلَى المُصیبَةِ أن یَعمَلَ شَیئا لَم یَکُن یَعمَلُهُ أو یَترُکَ شَیئا کانَ یَعمَلُهُ. 2

همانا بى‏تابى کردن بر مصیبت ، این است که کارى را انجام دهد که انجام نمى‏داده و یا ترک کند چیزى را که انجام مى‏داده است .

ناله و فریادْ سر دادن ، گریبان دریدن ، بر سر و صورت زدن ، مو پریشان کردن ، دست بر دست زدن یا بر ران خود زدن و امورى از این دست ، رفتارهایى هستند که در شرایط عادى ، انجام نمى‏گیرد ؛ ولى هنگام مصیبت ، از انسان ، سر مى‏زند. 3 از سوى دیگر ، کسل شدن ، اظهار ناتوانى کردن ، و دست روى دست گذاشتن و روال زندگى را رها کردن ، منشأ ترک کردن امورى است که انسان در شرایط عادى ، آن‏ها را انجام مى‏داده است.

پدیده دیگرى که هنگام بى‏تابى ، رخ مى‏دهد «شکایت کردن» است . معمولاً وقتى حادثه ناخوشایندى رخ مى‏دهد ، انسان ، لب به شکایت مى‏گشاید . گاهى این شکایت کردن ، با ناسزاگویى همراه مى‏شود ؛ هیچ حریمى نگاه داشته نمى‏شود و هر چه به زبان مى‏رسد ، گفته مى‏شود . اما کسى که صبور و بردبار باشد ، اهل شکایت و ناسزا نیست.

باید شکایت پیش کسى بُرد که توان حل آن مشکل را داشته باشد . امام على علیه‏السلام درباره این اصل مى‏فرماید : اِجعَل شَکواکَ إلى من یَقدِرُ عَلى غِناکَ .شکایت خود را خطاب به کسى قرار ده که قادر بر توانمند کردن تو باشد

 

 

جابر بن عبداللّه‏ انصارى از امام باقر علیه‏السلام پرسید : «صبر جمیل چیست؟» . حضرت ، در پاسخ مى‏فرماید:

 

فَذلِکَ صَبرٌ لَیسَ فیهِ شَکوىً إلَى النّاسِ . 4 این ، صبرى است که در آن ، شکایت کردن به مردم نیست .

جبرئیل نیز همین نکته را در تفسیر صبر براى پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم بیان مى‏کند.5 البته شکایت کردن به خداوند، مانعى ندارد ؛ آنچه بد است ، شکایت کردن از خداست . شکایت از خدا ، به معناى «اعتراض» است و شکایت به خدا ، به منظور «استعانت» . شکایت کردن به مردم ، در حقیقت ، شکایت کردن از خداست . نباید هنگام سختى‏ها به دیگران شکایت کرد . شکایت به مردم ، چه تأثیرى خواهد داشت . باید شکایت پیش کسى بُرد که توان حل آن مشکل را داشته باشد . امام على علیه‏السلام درباره این اصل مى‏فرماید : اِجعَل شَکواکَ إلى من یَقدِرُ عَلى غِناکَ . 6شکایت خود را خطاب به کسى قرار ده که قادر بر توانمند کردن تو باشد.

به همین جهت حضرت مى‏فرماید:

إذا ضاقَ المُسلِمُ فَلا یَشکُوَنَّ رَبَّهُ عَزَّ وجَلَّ وَلیَشتَکِ إلى رَبِّهِ الَّذی بِیَدِهِ مَقالیدُ الاُمورِ وتَدبیرُها . 7

هر گاه مسلمان ، در تنگنا قرار گرفت ، نباید از خداوند شکایت کند؛ بلکه باید به پروردگارش که زمام امور و تدبیر آنها به دست اوست ، شکایت کند .

عصبانیت

 

شکایت‏هاى پرخاشگرانه و همراه با ناسزاگویى ، از نشانه‏هاى بى‏تابى است . جالب این‏که این گونه شکایت‏ها ، هیچ تأثیرى بر حلّ مشکل و بهبود وضعیت فرد ندارد . وقتى از امام جواد علیه‏السلام درباره صبر جمیل پرسیدند، حضرت فرمود : «چیزى است که شکایت کردن ، در آن نیست»


. سپس فرمود:

وما فِی الشَّکوى مِنَ الفَرَجِ ؟ ! فَإِنَّما هُوَ یُحزِنُ صَدیقَکَ ویُفرِحُ عَدُوَّکَ . 8

شکایت کردن ، چه تأثیرى در فَرَج دارد؟! همانا دوست را محزون مى‏کند و دشمن را شاد مى‏گرداند .

و این ، چیزى جز اضافه کردن مشکلات و سختى‏ها نیست.

 

پیامدهاى بى‏تابى کردن

تردید نداشته باشید که بى‏تابى کردن ، کوچک‏ترین تأثیرى در بهبود وضعیت شما نخواهد داشت . «سودمندى» یکى از اصول اساسى در رفتارهاى خردمندانه است . رفتار خردمندانه ، رفتارى است که فایده‏اى در بر دارد و نتیجه عاقلانه‏اى به دنبال دارد . ممکن است که ما از بى‏تابى کردن ، به عنوان رفتار مقابله‏اى استفاده کنیم ؛ ولى باید دانست که مقابله مثبت و واکنش صحیح ، آن است که شرایط موجود را بهبود بخشد و اوضاع را کنترل کند . این ، در حالى است که به وسیله بى‏تابى کردن ، آنچه از دست رفته ، باز نمى‏گردد و مصیبت وارد شده ، از بین نمى‏رود و احساسات و عواطف انسان ، کنترل نمى‏شود . امام على علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید :

الحُزنُ وَالجَزَعُ لا یَرُدّانِ الفائِتَ . 9

غمگینى و بى‏تابى ، آنچه را از دست رفته ، باز نمى‏گردانند .

سختی
زانوى غمْ بغل کردن و بى‏تاب شدن ، هرگز نمى‏تواند سختى و گرفتارى را حذف کند و خوشایندى را بازگرداند. از آن جا که درافتادن با سختى‏ها تأثیرى در محو کردن سختى‏ها ندارد ، مى‏تواند تأثیر معکوس برجاى گذاشته ، حتّى بر میزان تنیدگى و فشار روانى فرد نیز بیفزاید.
 ستیز با سختى‏ها تلاش بى‏حاصل است و این تلاش پیامدى جز رنج ندارد و رنج بى‏حاصل ، تنیدگى‏زاست . اگر تلاش انسان ، ثمربخش باشد ، رنج آن ، قابل تحمّل و بلکه شیرین خواهد بود ؛ اما اگر انسان ، تلاش خود را بى‏ثمر ببیند ، رنج آن نیز تحمّل‏ناپذیر و آزاردهنده خواهد شد.

وانگهى کسى که به جنگ با بلایا برمى‏خیزد ، «انتظار» پیروزى دارد و چون به هدف خود نمى‏رسد ، فشار روانى ، وى را در بر مى‏گیرد . برآورده نشدن انتظارات و احساس شکست ، خود ، عواملى براى افزایش تنیدگى خواهند بود . با این حساب ، درافتادن با سختى‏ها و بلاها ، نه تنها به رفع مشکل ، کمک نمى‏کند ، بلکه به رنج آن نیز مى‏افزاید . ورود سختى‏ها خود ، تنیدگى‏زاست و درافتادن با آنها ، افزاینده تنیدگى است، نه کاهنده آن! و ما به دنبال چه بودیم؟ کاهش تنیدگى یا افزایش آن؟! امام على علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید:

الجَزَعُ یُعَظِّمُ المِحنَةَ . 10 ؛ بى‏تابى کردن ، محنت را بزرگ‏تر مى‏کند .

و در کلام دیگرى مى‏فرماید:

بِکَثَرةِ الجَزَعِ تَعظُمُ الفَجیعَةُ . 11 ؛ با زیادْ بى‏تابى کردن ، فاجعه ، بزرگ‏تر مى‏شود .

همچنین ایشان تأکید مى‏کند:

الجَزَعُ عِندَ المُصیبَةِ یَزیدُها وَالصَّبرُ عَلَیها یُبیدُها . 12

بى‏تابى کردنِ هنگام مصیبت ، آن را مى‏افزاید و بردبارى بر آن ، آن را ریشه‏کن مى‏سازد .

و در کلام دیگرى مى‏فرماید:

الجَزَعُ عِندَ البَلاءِ تَمامُ المِحنَةِ . 13 ؛ بى‏تابى کردن هنگام بلا ، همه محنت است .

و نیز مى‏فرماید: الجَزَعُ عِندَ المُصیبَةِ أشَدُّ مِنَ المُصیبَةِ . 14

بى‏تابى کردن هنگام مصیبت ، سخت‏تر از خودِ مصیبت است .

هر چند صبر کردن ، دشوار است ، ولى دشوارتر از پیامدهاى بى‏تابى کردن نیست . امام على علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید:

الجَزَعُ أتعَبُ مِنَ الصَّبرِ . 15 ؛ بى‏تابى کردن ، دشوارتر از بردبارى کردن است .

گرفتارى انسان ، هر چه قدر بزرگ و سنگین باشد ، در مقابل فشار روانى ناشى از بى‏تابى کردن ، کوچک است . کسى که تحمّل آن اندک را ندارد ، چگونه مى‏تواند پیامدهاى سخت‏تر مصیبتِ بى‏تابى شده را تحمّل کند؟ به همین جهت ، امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: اِتَّقُوا اللّه‏َ وَاصبِروا فَإِنَّهُ مَن لَم یَصبِر أهلَکَهُ الجَزَعُ . ؛ از خدا پروا داشته باشید و بردبارى کنید که هر کس صبر نکند ، بى‏تابى کردن ، او را هلاک سازد

 

 

این، ویژگى بى‏تابى نمودن است و سرّ آن ، این است که بى‏تابى کردن نمى‏تواند تقدیر را برگرداند . امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

 

الجَزَعُ لا یَدفَعُ القَدَرَ ولکِن یُحبِطُ الأَجرَ . 16 ؛ بى‏تابى کردن ، تقدیر را برنمى‏گرداند ؛ ولى پاداش آن را از بین مى‏برد .

به همین جهت ، کسى که بى‏تاب شود ، فقط مصیبت خود را بزرگ‏تر کرده است . امام على علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید:

مَن جَزِعَ عَظُمَتَ مُصیبَتُهُ . 17  ؛ کسى که بى‏تابى کند ، مصیبتش بزرگ‏تر مى‏گردد .

از این‏روست که امام على علیه‏السلام مصیبت را براى شخص بى‏تاب ، دو برابر مى‏داند:

المُصیبَةُ واحِدَةٌ وإن جَزِعتَ صارَتِ اثنَتَینِ . 18

مصیبت ، یکى است ، و اگر بى‏تابى کنى ، دو تا مى‏شود .

امام کاظم علیه‏السلام نیز در این رابطه مى‏فرماید:

مصیبت براى شخص بردبار ، یکى است و براى شخص بى‏تاب ، دو تا .

و اگر بى‏تابى بر کسى چیره شود ، روى آسایش را نخواهد دید . پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در این باره مى‏فرماید:

مَنِ استَولى عَلَیهِ الضَّجَرُ رَحَلَت عَنهُ الرّاحَةُ . 19

کسى که بى‏تابى و تنیدگى ، بر او چیره شود ، آسودگى ، از او رخت بربندد .

به همین جهت ، عقل ، حکم مى‏کند که انسان، ناخوشایندِ اندک را تحمّل کند و با بى‏تابى کردن ، بر مشکلات خود نیفزاید . امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

لا تَجزَعوا مِن قَلیلِ ما أکرَهَکُم فَیوقِعَکُم ذلِکَ فی کَثیرٍ مِمّا تَکرَهونَ . 20

از ناخوشایند اندک ، بى‏تاب نشوید که شما را در ناخوشایندى‏هاى بزرگ‏تر ، گرفتار مى‏سازد .

گرفتارى انسان ، هر چه قدر بزرگ و سنگین باشد ، در مقابل فشار روانى ناشى از بى‏تابى کردن ، کوچک است . کسى که تحمّل آن اندک را ندارد ، چگونه مى‏تواند پیامدهاى سخت‏تر مصیبتِ بى‏تابى شده را تحمّل کند؟ به همین جهت ، امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:اِتَّقُوا اللّه‏َ وَاصبِروا فَإِنَّهُ مَن لَم یَصبِر أهلَکَهُ الجَزَعُ . 21 ؛ از خدا پروا داشته باشید و بردبارى کنید که هر کس صبر نکند ، بى‏تابى کردن ، او را هلاک سازد .

المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ ولِلجازِعِ اثنَتانِ . 22  ؛ مصیبت برای صابر یکی است و برای بی تاب دوتا.

 

پی نوشت ها :

1 -  سوره معارج ، آیه 19 ـ 20 .

2 -  تنبیه الخواطر ، ج1 ، ص16 .

3- جابر به امام باقر علیه‏السلام مى‏گوید : «بى‏تابى کردن چیست؟». حضرت در پاسخ مى‏فرماید : «أشد الجزع الصراخ بالویل و لطم الوجه و الصدر و جز الشعر من النواصى و من اقام النواحة فقد ترک الصبر و أخذ فی غیر طریقه» (الکافى ، ج3 ، ص222 ، ح1) . امام صادق علیه‏السلام : «من أصیب بمصیبة فجاء عند تلک المصیبة بنائحة فقد کفرها» (الکافى ، ج6 ، ص432 ، ح11 ؛ مشکاة الأنوار ، ص433 ؛ بحار الأنوار ، ج82 ، ص103 ، ح49) .

4-  الکافى ، ج2 ، ص93 ؛ تفسیر العیاشى، ج2، ص188 .

5 -  معانى الأخبار، ص260 ؛ بحار الأنوار ، ج71 ، ص87 و ج77 ، ص420 .

6 -  غرر الحکم ، ح3961 ؛ عیون الحکم والمواع1 ص86 .

7 -  الخصال ، ص624 ، ح10 ؛ ر . ک : تحف العقول ، ص81 .

8 -  جامع الأخبار، ص116 ؛ بحار الأنوار ، ج71 ، ص92 .

9 -  غرر الحکم ، ح5612 .

10 -  همان ، ح5619 .

11 -  همان ، ح5629 ؛ عیون الحکم والمواع1 ص187 .

12 -  غرر الحکم ، ح5626 .

13 -  المائة کلمة ، ح12 ؛ غرر الحکم ، ح5622 ؛ عیون الحکم والمواع1 ص67 ؛ جامع الأخبار ، ص113 .

14 -  غرر الحکم ، ح5623 .

15 -  غرر الحکم ، ح5620 ؛ الدعوات ، ص167 ، ح464 ؛ المائة کلمة ، ح42 ؛ المناقب ، خوارزمى ، ص375 ، ح395 .

16 -  غرر الحکم ، ح5625 ؛ عیون الحکم والمواع1 ص21 .

17 -  غرر الحکم ، ح5631 ؛ عیون الحکم والمواع1 ص429 .

18 -  غرر الحکم ، ح5624 ؛ عیون الحکم والمواع1 ص26 .

19 -  تحف العقول ، ص414 ؛ أعلام الدین ، ص414 ؛ الدرة الباهرة ، ص42 .

20 -  کتاب من لا یحضره الفقیه ، ج4 ، ص355 ، ح5762 ؛ الخصال ، ج1، ص230 ، ح72 ؛ مشکاة الأنوار ، ص 307 ؛ روضة الواعظین ، ص415 .

21 -  غرر الحکم ، ح5638 ؛ عیون الحکم والمواع1 ص523 .

22 -  بحار الأنوار ، ج71 ، ص95 ، ح85 .




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا