.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 2079
  • بازدید دیروز : 7117
  • کل بازدید : 1526502
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/9/9    ساعت : 10:30 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در دوشنبه 90/12/8 ساعت 7:55 ص نویسنده : ایمان احمدی

اکنون که علی رغم اصرار فراوان مردم و تلاش گسترده دلسوزان دو جبهه «متحد» و «پایداری» به وحدت نرسیده و هر یک بر نظر خود- با کمال تاسف و بی توجه به خواست مردم- اصرار ورزیده اند، راه کار پیش روی نه لیست کامل جبهه متحد است و نه فهرست کامل «جبهه پایداری»، بلکه گزینه هایی از هر دو لیست یعنی «هم این و هم آن»- شما بخوانید «جبهه مختلط»!- می تواند کارساز باشد.

در نوشته ای از این دست که در آن پای بزرگان در میان است باید «دست به عصا» قلم زد! نه این که فلان گفتنی ناگفته بماند و یا از فلان «باید» و «نباید» سخنی به میان نیاید! بلکه فقط از این روی که در عبور از مرزهای ظریف و باریک، بیم لغزیدن هست و لغزش قلم در باریکه ها می تواند توهم آفرین باشد. اما، مرز ظریفی که در این وجیزه از آن سخن می رود، اگرچه ظریف و باریک است ولی تاریک نیست. بنابراین، شاید به لطف خدای سبحان گره گشا باشد.
1- هر یک از دو جبهه محترم «متحد» و «پایداری» در حلقه های اول خود از هوادارانی برخوردارند که هر چند جبهه دیگر را نیز اصولگرا می دانند ولی «اصولگرایی ناب» را در جبهه ای تلقی می کنند که خود به آن تعلق دارند. این دیدگاه اما، بسیار کم دامنه است و توده های پردامنه اصولگرایان و خیل عظیم و گسترده نیروهای مؤمن و انقلابی ضمن آن که هر دو جبهه را اصولگرا می دانند، بر این باور نیستند که نامزدهای اصولگرا فقط در فلان جبهه گرد آمده اند! بنابراین خود را ملزم نمی دانند که برای انتخاب کاندیداهای اصلح و شایسته تر بایستی فهرست فلان جبهه را پیش روی نهاده و به تمامی نامزدهای معرفی شده در آن، از نفر اول تا سی ام رأی بدهند! نگاهی به اطراف بیندازید و پای صحبت این و آن بنشینید، همه یا اکثریت قریب به اتفاق را بر این نظر می بینید که از میان نامزدهای دو جبهه «متحد» و «پایداری» آنان را که شایسته ترند برگزینند، چرا؟! پاسخ روشن است. اول آن که چند نفری از مجموعه 60 نفری معرفی شده در دو لیست را، آنگونه که باید «اصولگرا» نمی دانند و یا کمتر اصولگرا می دانند! دوم، این که چنانچه هر 60 نفر را نیز اصولگرای ناب بدانند، از میان آنها فقط می توانند به 30 نفر رای بدهند. بنابراین دغدغه گزینش بهترین ها از دو فهرست یاد شده ضمن آن که طبیعی است، منطقی نیز هست و صدالبته، کاش فقط یک فهرست بود که متأسفانه نیست. اگرچه حضور حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح یزدی بر فراز دو لیست یاد شده، اطمینان آفرین است.
2- برخی از اعضا یا طرفداران جبهه پایداری - تأکید می شود که فقط برخی از آنها و نه همه- برای اثبات این که نامزدهای معرفی شده از سوی آنان «اصلح» و «بهترین»ها هستند به تأکید رهبر معظم انقلاب بر بصیرت و تقوای حضرت آیت الله مصباح یزدی اشاره می کنند و سپس این سخن ایشان را به عنوان «سند» برای اثبات اصلح بودن نامزدهای خود گواه می آورند که حضرت ایشان درباره جبهه پایداری فرموده اند؛ «در حال حاضر (جبهه پایداری) جهت گیری درستی دارند و من هم حمایتشان می کنم».
از سوی دیگر، برخی از اعضا یا طرفداران جبهه متحد- باز هم تأکید می شود که فقط برخی از آنان و نه همه- با اشاره به حضور حضرت آیت الله مهدوی کنی در صدر این جبهه و نظارت ایشان بر گزینش نامزدهای معرفی شده از سوی جبهه متحد، نامزدهای این جبهه را «اصلح» و «بهترین»ها می دانند و برای اثبات نظر خویش به تاییدهای رهبر معظم انقلاب و این سخن معروف حضرت امام(ره) درباره آیت الله مهدوی کنی استناد می کنند که فرموده اند؛ «من به ایشان -حضرت آیت الله مهدوی کنی- ارادت داشته، دارم و خواهم داشت».
3- خب! اکنون، آیا باید نتیجه گرفت که هر کس به تمامی 30 نامزد جبهه پایداری رأی ندهد با نظر آیت الله مصباح یزدی و نهایتاً با نظر حضرت آقا مخالفت کرده است؟! و از سوی دیگر چنانچه کسی به همه 30 نامزد معرفی شده در فهرست جبهه متحد رأی ندهد، نظر آیت الله مهدوی کنی و در نتیجه نظر حضرت امام(ره) را نادیده گرفته است؟! این چه استدلالی است؟ و چرا بعضی ها - فقط بعضی ها- اینگونه سخنان ناروا و نسبت های بی پایه و اساسی را به عالمان بزرگواری نظیر حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح یزدی روا می دارند؟!
امام راحل(ره) و خلف حاضر او بارها بر تحقیق و بررسی دقیق و البته مراجعه به نظر افراد مطلع و دلسوز برای انتخاب «اصلح» تاکید ورزیده اند و حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح یزدی نیز که از شاگردان برجسته و با تقوای امام راحل(ره) و از اسوه ها و استوانه های انقلاب هستند، به دفعات و در مناسبت های مختلف همین نگاه امام و رهبری را ارائه کرده اند. بخوانید؛
4- حضرت آیت الله مهدوی کنی طی سخنانی در سالگرد شهید شیخ فضل الله محلاتی درباره نامزدهای معرفی شده تاکید می کنند که «هیچ نظر فردی» ندارند و تنها ساز و کارها را معرفی کرده اند.
و حضرت آیت الله مصباح یزدی در پاسخ به سؤالی که در انتخابات مجلس نهم به کدام فهرست رأی می دهید؟ می فرمایند؛ «من به رأی دادن طبق لیست معتقد نیستم، زیرا آن را فاقد حجیت شرعی می دانم. هر داوطلبی را از هر لیستی باشد، اگر اصلح دانستیم باید به او رأی دهیم.»
همین نظر حکیمانه دو بزرگوار یاد شده را در آموزه ها و رهنمودهای حضرت امام(ره) و حضرت آقا به وضوح می توان دید. از جمله و به عنوان نمونه، حضرت امام(ره) می فرمایند؛ «احدی شرعاً نمی تواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رأی بدهد و اگر در صلاحیت شخصی یا اشخاص تمام افراد و گروه ها نظر موافق داشتند، ولی رای دهنده تشخیص اش برخلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسئولیت دارد و اگر گروه یا اشخاص، صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تایید برای رای دهنده اطمینان حاصل شد، می تواند به آنها رای دهد.»
و حضرت آقا در همین باره می فرمایند؛
«البته بدیهی است که رهبری از فرد خاصی حمایت نمی کند. از معیارها حمایت می کند. ما دنبال این هستیم که این معیارها تحقق پیدا کند... تشخیص اصلح برعهده خود مردم است.»
5- از سوی دیگر به جرأت می توان گفت که حضرت آیت الله مهدوی کنی به تمامی نامزدهای فهرست «جبهه متحد» و حضرت آیت الله مصباح یزدی به همه نامزدهای لیست «جبهه پایداری» رأی نخواهند داد. چرا؟! پاسخ روشن است. زیرا چرخه گزینش نامزدها در هر دو فهرست براساس رأی بیشتر اعضای تدوین کننده فهرست ها صورت پذیرفته است. بنابراین اگرچه فی المثل حضرات آیات مهدوی و مصباح از این ساز و کار برای تهیه فهرست حمایت کرده اند ولی بدیهی است هنگام رأی دادن به تکلیف خویش که تشخیص خود آنان است عمل می کنند.
6- و اما، اکنون که علی رغم اصرار فراوان مردم و تلاش گسترده دلسوزان، دو جبهه «متحد» و «پایداری» به وحدت نرسیده و هر یک بر نظر خود- با کمال تاسف و بی توجه به خواست مردم- اصرار ورزیده اند، راه کار پیش روی نه لیست کامل جبهه متحد است و نه فهرست کامل «جبهه پایداری»، بلکه گزینه هایی از هر دو لیست یعنی «هم این و هم آن»- شما بخوانید «جبهه مختلط»!- می تواند کارساز باشد. با این معیارها که؛
الف: آنان که در مقابل فتنه 88 و یا حلقه انحرافی موضع روشنی نگرفته و یا مواضع دوپهلو داشته و یا دیرتر از آنچه از یک شخصیت سیاسی متدین و انقلابی انتظار می رفت موضع گرفته اند، در لیست یاد شده نباشند.
ب: افرادی که در دو گروه مورد اشاره- ساکتین فتنه و انحراف- جای می گیرند، بسیار اندک و کم شمارند و به یقین بعد از حذف این عده بسیار اندک، تعداد باقیمانده خیلی بیشتر از 30 نفر مورد نیاز در تهران- و احتمالا موارد مشابه در نقاط دیگر- خواهد بود، بنابراین از میان آنها می توان نامزدهایی را که مواضع و عملکرد آنها نشان داده است «کارآمدی» و «تخصص» لازم برای نمایندگی مجلس را ندارند - تعهد و تدین و انقلابی بودن آنها مفروض است- کنار گذارد.
7- و بالاخره، انتخابات پیش روی با توجه به شرایط کنونی و جایگاه برجسته و الگوآفرین نظام مقدس جمهوری اسلامی در منطقه و جهان، از اهمیت ویژه ای برخوردار است که حضور حماسی مردم بااهمیت ترین بخش آن است.
و اما، رخدادهای چند سال اخیر و از جمله حضور بی نظیر و چندده میلیونی مردم در راهپیمایی 22 بهمن کمترین تردیدی باقی نگذاشته است که انتخابات مجلس نهم با حضوری حماسی و بی نظیر - تاکید می شود بی نظیر- در مقایسه با سایر موارد مشابه همراه خواهد بود. چرا که مردم به وضوح می دانند و به بصیرت نشان داده اند که «حضور» را در درجه اول اهمیت و ترکیب مجلس را در پله بعدی تلقی می کنند. بنابراین و نهایتا با جا به جایی چند نامزد در ترکیب مجلس نهم، سقف آسمان به زمین نمی چسبد! که اولویت اول یعنی حضور حماسی را تحت الشعاع قرار دهد و همین جا، باید همه اصولگرایان به این نکته توجه کنند که رقابت های انتخاباتی آنها بعد از انتخابات به رفاقت آنان آسیب و خدشه ای وارد نکند چرا که قرار است تاریخ با حضور فشرده و یکپارچه آنان «پیچ بزرگ»را پشت سر بگذارد.
حسین شریعتمداری




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا