.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 126
  • بازدید دیروز : 324
  • کل بازدید : 1444273
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/2/4    ساعت : 3:52 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در شنبه 91/2/30 ساعت 9:29 ع نویسنده : ایمان احمدی

متوسلیانسید محمد رضا دستواره (نفر سمت چپ) به سال 1338 ه.ش در جنوب تهران متولد شد. وی بیست سال بعد در کردستان به جمع پاسداران تحت امر حاج احمد متوسلیان پیوست و از آن پس از شاگزدان و نیروهای پا به کار آن سردار دشمن شکن درآمد. دستواره از بنیانگذاران لشکر 27 محمد رسول الله (صلوات الله علیه) به شمار می رود و در نهایت به تاریخ 13/4/1365 طی عملیات  کربلای 1 ، در حالی که جانشینی فرماندهی لشکر 27 را بر عهده داشت به شهادت رسید.



هر وقت برای صحبت پیش حاج دستواره می رفتیم، از چهره اش می فهمیدیم که خسته است و شب گذشته، کامل نخوابیده است. همیشه بیرون از سنگر می خوابید. در عملیات والفجر 8 در فاو، دیده بانمان خبر داد که دشمن طی تغییر و تحولاتی قصد حمله دارد. وقتی رفتیم این جریان را به شهید دستواره بگوییم، بیرون از سنگر خوابیده بود. به یکی از همرزمانم گفتم که چرا حاجی بیرون از سنگر خوابیده، ممکن است بر اثر اصابت خمپاره های دشمن آسیبی به او برسد. بیدارش کردم و گفتم: حاجی چرا اینجا خوابیده ای؟ وقتی بیدار شد، سوالم را با این قطعه شعر جواب داد :

گرنگهدار من آن است که من میدانم      شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد
راوی : رضایی، همرزم شهید دستواره




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا